• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مانی و دین مانویت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: آیین مانویت ، دین ، پیامبر
پرسش: مانی که بود؟ آیا او پیامبر الهی بوده است؟ آیا مانویت دین الهی است؟
پاسخ: از مذاهب دوره ساسانی که قلمروی وسیعی داشته، دین مانی است. این دین بر اثر مبارزه ادیان دیگر( زرتشتیت ، مسیحیت ، اسلام ...) با آن؛ قرن‌ها است که از میان رفته و تنها اثراتی از آن در دیگر ادیان باقی مانده است.
[۱] مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۲۷، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.





مانی از پدر و مادری اشکانی و با نژادی کاملا ایرانی،
[۲] اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۸۷، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.
در بابل در سال ۲۱۶ (و به قولی ۲۱۵)
[۳] اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۸۷، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.
میلادی مانی متولد شد.
[۴] ایران در زمان ساسانیان، آرتور کرستین سن، ترجمه:رشید یاسمی، دنیای کتاب، تهران، ص ۲۶۴.
نام پدر او پاتیگ بوده که در همدان زندگی می‌کرد و از آن‌جا که همواره در جست‌وجوی حقیقت بود، آن‌جا را به مقصد بابل که سرزمین افکار و عقائد مذهبی بود، ترک کرد.
[۵] مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۲۸، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.



زمانی که مانی طفلی شش ساله بود، پدرش ترک همسر کرده و به همراه فرزند، زندگی در میان گنوسی‌ها ( فرقه‌ای عرفانی از مسیحیت) را آغاز کرد، این جدایی بدین جهت بود که دوری گزیدن از زن، شراب و گوشت از ملزومات اعتقادی و وظایف دینی بسیاری از فرقه‌های گنوسی بود و پاتیگ بدین جهت باید ترک همسر می‌کرد.
[۶] اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۸۷، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.
این دوران، اثرات شگرفی بر مانی گذاشت و بعد خواهیم گفت که گنوسی‌ها بیش‌ترین سهم در اعتقادات مانویت را به دست آوردند؛ لذا در بساری مواقع مانویت را می‌توان فرقه‌ای تارک دنیا و عارف مسلک دانست.


بنابر اعتقاد مانوی‌ها؛ در ایام جوانی مانی، انقلاب روحی در او پدید آمد و به او دستوراتی داده شد
[۷] مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۲۸، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
که در بخش اعتقادات مانی خواهد آمد. این انقلاب به این نحو بود که در دوازده (یا سیزده) سالگی و بیست و چهار (یا بیست و پنج) سالگی از فرشته‌ای دستور گرفت مذهبی که به نادرستی آن نیز پی برده بود را رها کند و خود مأمور هدایت بشر شود. از این پس وی خود را رسول یا فرستاده‌ روشنایی خواند.
[۸] اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۸۷ – ۸۸، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.
[۹] تاریخ اجتماعی ایران،راوندی، مرتضی، انتشارات نگاه، تهران، ج ‌۱، ص ۷۰۷.



دین مانی به سبب آن‌که کتاب‌های مذهبی و تبلیغی آن به زبان عامه مردم نوشته شده و قابل فهم همگان بود، به سرعت در شرق و غرب انتشار یافت و خیلی زود رقیب بزرگی برای پیروان دین مسیح و بودا و زرتشت گردید.... در حدود سال سیصد میلادی یعنی قریب به یک ربع قرن بعد از وفات مانی، دین وی در شام و مصر و افریقای شمالی تا اسپانیا و فرانسه پیش رفت.
[۱۰] مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۱.، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.



مانی خود را جانشین پیامبران آسمانی می‌دانست که از زمان آدم تا زرتشت و بودا و عیسی برای راهنمایی بشر آمده‌اند و خود را خاتم پیامبران و برترین ایشان می‌شمرد و ادعا داشت که او همان فارقلیط است که مسیح، ظهور او را پیش بینی کرده است.
[۱۱] ایران در زمان ساسانیان، آرتور کرستین سن، ترجمه:رشید یاسمی، دنیای کتاب، تهران، ص ۲۶۴.


۵.۱ - تأیید بشارت ظهور پیامبر اسلام

البته گذشت زمان و از بین رفتن مانویت، نشان داد که مانی، فارقلیط وعده داده شده نیست و دین او دین نهایی نیست. اما در عین حال از این ادعا می‌توان ثابت کرد که مسیح، بشر را به آمدن فارقلیط وعده داده است و رد کردن آن اعتقاد درستی نیست و این وعده‌ای است که خداوند در قرآن چنین بیان داشته: «و(یاد کن‌) هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت:ای بنی‌اسرائیل! به یقین من فرستاده خدا به سوی شمایم، تورات را که پیش از من بوده تصدیق می‌کنم، و به پیامبری که بعد از من می‌آید و نامش «احمد» است، مژده می‌دهم». و پیامبر اسلام همان فارقلیطی دانسته که عیسی بدان نوید داده است.


«در تعلیمات مانی، تأثیر مسیحیت بیش از دیگر ادیان است و محقق گردیده است که وی از دین عیسی بیش از دین‌های دیگر اطلاع داشته است. البته منابع اطلاعات او مستقیماً از دین مسیح نبود، بلکه آگاهی او بیشتر از طریقه‌های گنوسی یا همان عرفان مسیحی بود.
[۱۳] مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۵، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.


۶.۱ - تألیفات

»مانی علاوه بر نامه‌هایی که برای پیروانش می‌نوشت، شش کتاب نیز تألیف کرد:
شاپورگان، سفر الاسرار، سفر الجبابره، کنز‌الاحیاء، فرائض السماعین و کتاب فرقماطیا.
[۱۴] درس‌هایی از مکتب اسلام، الهامی، داوود، از آیین مانی چه می‌دانیم؟، ‌ص ۱۷۳، سال پانزدهم، شماره ۳، اسفند ۱۳۵۲ ش.
البته اینها نام‌های ترجمه شده عربی از کتاب‌های او می‌باشند؛ زیرا یک کتاب او به زبان پهلوی بوده و پنج کتاب دیگر نیز به زبان آرامی شرقی نوشته شدند که در منابع عربی از آن به عنوان سریانی یاد می‌شده است.
[۱۵] مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۳، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.


۶.۲ - اختراع خط ویژه

مانی حتی خطی برای خود و پیروانش نیز ساخت که از چند خط دیگر آن زمان استفاده کرده بود.
[۱۶] مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۰، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.


۶.۳ - مانویت وامدار ادیان دیگر

در مورد گلچین کردن ادیان دیگر توسط مانی، نقل‌های دیگری نیز وجود دارد که ادعا را فراتر از تأثیر مسیحیت و زرتشتیت می‌برد: «او حکمت جهان بینی خود را از جهان بینی گنوستیک‌ها ، سرودهایش را از بابلی‌ها، فلسفه تناسخ را از بوداییان، اسامی فرشتگان را از مواعظ زرتشتیان وام گرفته بود».
[۱۷] اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۸۸، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.

پیشوایان سعی می‌کردند به اقتضای زمان و مکان، دین جدید را با عقاید و احوال ملل متنوع، سازگار کنند؛ به همین علت، آرای مانویه به صور گوناگون در جهان منتشر شده است؛ به طوری که طی ۱۲ قرن از قرن سوم تا ۱۵ میلادی، آیین مانوی در سراسر نیم‌کره شمالی، از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام، پیروانی داشت.
[۱۸] تاریخ اجتماعی ایران، ج ‌۱، ص ۷۰۸.



دین مانی با این‌که بسیاری از اعتقادات ادیان دیگر را گرفته بود، ولی نتوانست هماهنگی و تقریبی با ادیان دیگر داشته باشد و تقریباً تمام ادیان بزرگ که با مانویت برخورد داشتند، در پی مبارزه و نابودی این گروه بر آمدند. البته بحث‌های علمی میان اینان و پیروان ادیان دیگر نیز بسیار رایج بود و در منابع اسلامی ، گفتارهای بسیاری از مناظره‌های مسلمانان و مانوی‌ها نقل شده است.

۷.۱ - زرتشت

زرتشتیان که دین صاحب قدرت در ایران؛ خاستگاه مانویت بودند به مخالفت با مانویت پرداخته و حتی محرِّک شاه برای قتل مانی بودند.

۷.۲ - مسیحیت

مسیحیت نیز در تمام محدوده قدرت خود، مانویت را تکفیر کرد و حتی حکم قتل و فتوای کشتار و اعدام مانویان را در برخی دوره‌های زمانی داد.
[۱۹] مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۱، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.


۷.۳ - اسلام

این سیره در میان خلفای عباسی که تمرکز قدرتشان در ایران قدیم بود نیز پابرجا ماند، به طوری که وقتی یک زندیق (مانوی) را در نزد مهدی خلیفه عباسی بردند، دستور داد او را بکشند و به دار بیاویزند و سپس به فرزندش هادی گفت: ای فرزند! اگر روزی کار به دست تو افتد، تو خود را آماده قلع و قمع این گروه (مانوی‌ها) کن.
[۲۰] الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، بیروت، دار صادر - دار بیروت، ج ۶، ص ۱۰۵.



اساس و پایه دین مانی ثنویت و دوگانگی است که از کیش مجوس ، اقتباس شده است.
[۲۱] درس‌هایی از مکتب اسلام، الهامی، داوود، از آیین مانی چه می‌دانیم؟، ‌ص ۱۷۱، سال پانزدهم، شماره ۳، اسفند ۱۳۵۲ ش.‌ص ۱۷۱.

برای مانی مانند برخی از ادیان دیگر، انتساب مصائب و بدی‌ها و در قالب کلی‌تر شرور ، به خداوند بسیار سخت بود. تصور خدایی که خالق بدی‌ها باشد، از ذهن آن‌ها دور بود؛ لذا به خدایی اعتقاد پیدا کردند که بسیار مهربان و رحیم بود و از او تعبیر به نور می‌کردند که این تعبیر کاملاً بیان‌گر اعتقاد و تصورات آن‌ها به خداوند است. با این رویکرد، دیگر نتوانستند بدی‌ها را به نور انتساب دهند، ناچار به خدایی دیگر اعتقاد پیدا کردند که در کنار خدای نور بوده و تمام بدی‌ها به ایشان منتسب است.
او هرگز خدای درستی و پاکی نیست، بلکه خدای ظلمت است و به همین جهت این خدا، خدای ظلمت خوانده شد.
این اعتقاد به دو خدایی، در دین زرتشت، وجود داشت و مانی نیز آن‌را قبول کرد و در دین خود برپا داشت، البته این اعتقاد با بیانی مردمی‌تر و ساده‌تر عرضه شد تا برای مردم نیز قابل هضم بوده و آن‌ها بتوانند این مسائل را بفهمند و بدان اعتقاد پیدا کنند. البته باید خاطر نشان کرد این اعتقاد، اعتقاد بسیاری را نیز در بردارد که معتقد به ثنویت ، باید بدان‌ها اعتقاد داشته باشد.

۸.۱ - نظر علامه مجلسی در ثنویت مانی

علامه مجلسی در ذیل بحثی این احتمال را می‌دهد که ثنویت به این بیان، مورد اعتقاد مانی و مانوی‌ها نبوده، بلکه شاید مراد از نور، همان روح (خداوند) و مراد از ظلمت، جسم خاکی ( عالم ماده ) بوده باشد که این اعتقاد، به اعتقاد مسیحیان به خصوص گنوسی‌ها نزدیک‌تر است. البته علامه مجلسی این‌را در حد احتمالی ذکر می‌کند که همین اعتقاد نیز انتقاداتی دارد، همان‌طور که خود علامه نیز این اعتقاد را مورد انتقاد خود قرار می‌دهد.

۸.۲ - رد پیامبری حضرت موسی

بنابر نقل‌ها، مانی نبوت زرتشت و عیسی علیه‌السلام را قبول داشت ولی نبوت موسی علیه‌السلام را رد می‌کرد: «مانویت، فرقه‌ای دوگانه پرست است که از پیروان مانی هستند... او دینی را بین زرتشتیت و مسیحیت بنا نهاد. او به نبوت عیسی مسیح معتقد بود ولی نبوت حضرت موسی را رد می‌کرد... ». همین اعتقاد او به عدم پذیرش پیامبری موسی علیه‌السلام می‌تواند دلیل و شاهدی بر پیامبر نبودن مانی باشد.

۸.۳ - نظر برخی مورخان در ثنویت مانی

برخی از مورخان نیز به مناسبت بحث خود، توضیحی پیرامون دین مانوی داده‌اند، البته پذیرفتن کامل اعتقاداتی که در این گفتار وجود دارد، قدری سخت است:«مقصود از آن، پیروان مانی بوده؛ زیرا آن‌ها مردم را به یک ظاهر فریبنده دعوت می‌کنند و آن‌ها را از پلیدی و زشتی نهی می‌کنند. به زهد و تقوا و پرهیز از خوردن گوشت دعوت می‌نمایند. از آزار حشرات و آلوده کردن آب پاک، اجتناب می‌کنند ولی قائل به دو خداوند هستند؛ یکی خدای روشنائی و دیگری تاریکی. آن‌ها ازدواج با خواهران و دختران را روا می‌دارند. شست‌وشو با بول خود می‌کنند. کودکان را می‌ربایند و می‌دزدند که به عقیده خود، آن‌ها را از گمراهی و تاریکی نجات می‌دهند و به روشنائی هدایت می‌کنند».
[۲۴] الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، بیروت، دار صادر - دار بیروت، ج ۶، ص ۱۰۵.


۸.۴ - تقلید ویژه مانی از دین مسیحیت

همان‌گونه که گفته شد بیشتر اعتقادات مانی، از مسیحیت، به خصوص فرقه عرفانی گنوسی گرفته شده است.
[۲۵] مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۵، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
علت آن زندگی مانی به همراه پدرش در میان گنوسی‌ها بوده است؛ لذا مانی تشکیلات دین خود را براساس دین مسیحیت پی ریزی کرد
[۲۶] درس‌هایی از مکتب اسلام، الهامی، داوود، از آیین مانی چه می‌دانیم؟، ‌ص ۱۷۱، سال پانزدهم، شماره ۳، اسفند ۱۳۵۲ ش.‌
و حتی شاید اصرار بر فرستادن مبلّغ به نقاط مختلف جهان نیز به تقلید از دین مسیحی بوده باشد که مبلغان بسیاری را به نقاط مختلف جهان می‌فرستادند.
مانی با این‌که دینی مردمی را خواستار بود، به تبع زمان خود، برنامه‌ای بر نظام طبقاتی برقرار کرد و برای گروه‌های مختلف، طبقاتی را تعیین کرد.
[۲۷] اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۹۰، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.

البته اعتقادات دیگری نیز از مانی نقل شده ولی آن‌چه ذکر شد، کفایت در نتیجه گیری بحث می‌کند و ما به همین موارد اکتفا می‌کنیم.


مسلمانان نیز مانند ادیان دیگر، رویکرد مثبتی به مانی و پیروان او ندارند. امام صادق علیه‌السلام در درس‌های معروف خود به مفضّل در مورد مانی می‌گوید: «تعجب است از مانی سرگشته؛ در حالی‌که ادعای دانستن علم اسرار را دارد ولی از دلائل حکمت چشم‌پوشی می‌کند».
[۲۸] مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق و مصحح:مظفر، کاظم‌، ص ۱۷۶، داوری، قم، چاپ سوم، بی تا.


۹.۱ - کفر مانی

صحبت از مانوی‌ها در بسیاری از کتاب‌های اسلامی وجود دارد و بخش اعظم آن به مناظرات میان مسلمانان و آن‌ها ارتباط دارد. از جمله این مناظرات، مناظره بین ائمه شیعه و مانوی‌ها است. در این نوع روایات به پیروان مانی، معمولاً زندیق و در حالت جمع زنادقه گفته می‌شود که به معنای ملحد و کافر است.
[۲۹] مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۲، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
البته این لفظ برای افراد و گروه‌های دیگر نیز استفاده شده است.

۹.۲ - مناظره امام صادق با یک مانوی

در روایت دیگری وقتی امام صادق علیه‌السلام با یکی از مانوی‌ها مناظره می‌کند و اعتقادات آن‌ها را به چالش کشیده و زیر سوال می‌برد، با این پرسش طرف مقابل روبرو می‌شود که: مانی چگونه شخصیتی بوده است؟ امام علیه‌السلام در جواب فرمودند: مانی فرد کاوشگری بود که قسمتی از آیین مجوس را با قسمتی از آیین مسیحیت به هم در آویخت (یعنی با توجه به این دو دین، دین مستقلی را شکل داد) اما حق هیچ‌کدام از دو دین را ادا نکرد و از هر دو فاصله گرفت...».
[۳۰] الاحتجاج، طبرسی، احمد بن علی، نشر مرتضی، مشهد، ج ۲، ص ۳۴۵.


۹.۳ - پیامبری مانی

حال با توجه به این گفتارها و نقل‌ها و اعتقاداتی که از او بیان شد، پیامبر دانستن مانی، امری بعید بوده و نه تنها دلیلی بر آن یافت نمی‌شود، بلکه شواهد و قرائن برخلاف آن می‌باشد و باید بسیاری از اعتقادات او را در گمراهی دانست.

۹.۴ - شخصیت مانی

البته شخصیت او، شخصیتی دانا و دارای دانش بود، به حدی که با بسیاری از اعتقادات ادیان دیگر آشنا بوده و توانسته بین مردم و اعتقادات رابطه‌ای منسجم ایجاد کند تا در نهایت دینش در بسیاری از نقاط جهان پخش شود و شاید همین شخصیت اهل دانش مانی بوده که امام صادق علیه‌السلام در عین رد عقائد مانی و زندیق خواندن مانی، او را فردی جست‌وجوگر توصیف می‌کند و علامه مجلسی نیز در عین رد اعتقادات او، چنین او را موصوف می‌کند: «مانی حکیم».


در نهایت، مانی بر اثر سخن چینی موبدان زرتشتی، توسط پادشاه زمان خود به زندان انداخته شد و بعد از چندی شکنجه در سن شصت سالگی به قتل رسید و در دروازه همان شهر(بابل)، آویزان شد و تا عهد اسلامی بدان دروازه «باب مانی» گفته می‌شد.


۱. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۲۷، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
۲. اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۸۷، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.
۳. اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۸۷، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.
۴. ایران در زمان ساسانیان، آرتور کرستین سن، ترجمه:رشید یاسمی، دنیای کتاب، تهران، ص ۲۶۴.
۵. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۲۸، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
۶. اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۸۷، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.
۷. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۲۸، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
۸. اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۸۷ – ۸۸، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.
۹. تاریخ اجتماعی ایران،راوندی، مرتضی، انتشارات نگاه، تهران، ج ‌۱، ص ۷۰۷.
۱۰. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۱.، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
۱۱. ایران در زمان ساسانیان، آرتور کرستین سن، ترجمه:رشید یاسمی، دنیای کتاب، تهران، ص ۲۶۴.
۱۲. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۱۳. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۵، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
۱۴. درس‌هایی از مکتب اسلام، الهامی، داوود، از آیین مانی چه می‌دانیم؟، ‌ص ۱۷۳، سال پانزدهم، شماره ۳، اسفند ۱۳۵۲ ش.
۱۵. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۳، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
۱۶. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۰، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
۱۷. اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۸۸، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.
۱۸. تاریخ اجتماعی ایران، ج ‌۱، ص ۷۰۸.
۱۹. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۱، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
۲۰. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، بیروت، دار صادر - دار بیروت، ج ۶، ص ۱۰۵.
۲۱. درس‌هایی از مکتب اسلام، الهامی، داوود، از آیین مانی چه می‌دانیم؟، ‌ص ۱۷۱، سال پانزدهم، شماره ۳، اسفند ۱۳۵۲ ش.‌ص ۱۷۱.
۲۲. بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۳، ص ۶۱.    
۲۳. بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۳، ص ۶۱.    
۲۴. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، بیروت، دار صادر - دار بیروت، ج ۶، ص ۱۰۵.
۲۵. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۵، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
۲۶. درس‌هایی از مکتب اسلام، الهامی، داوود، از آیین مانی چه می‌دانیم؟، ‌ص ۱۷۱، سال پانزدهم، شماره ۳، اسفند ۱۳۵۲ ش.‌
۲۷. اطلاعات سیاسی و اقتصادی، گلزار، حنیف رضا، جنبش های مانی و مزدک، ص ۹۰، شماره ۲۴۹ – ۲۵۰، ۱۳۸۷ ش.
۲۸. مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق و مصحح:مظفر، کاظم‌، ص ۱۷۶، داوری، قم، چاپ سوم، بی تا.
۲۹. مجله وحید، مشکور، محمد جواد، دین مانی، ص ۸۳۲، شماره ۲۳، آبان ۱۳۴۴ ش.
۳۰. الاحتجاج، طبرسی، احمد بن علی، نشر مرتضی، مشهد، ج ۲، ص ۳۴۵.
۳۱. بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۳، ص ۲۱۱.    
۳۲. بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۳، ص ۲۱۲.    
۳۳. الأخبار الطوال، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، تحقیق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم، الرضی، ص ۴۷.    



اسلام کوئست    


رده‌های این صفحه : ادیان غیر الهی | ادیان و مذاهب




جعبه ابزار