قاجار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قاجار،
فرهنگ.
پرسش: فرهنگ و میزان
تحصیلات مردم ایران و میزان فرهنگپذیری آنها در عصر قاجار چگونه بود؟
پاسخ:
فرهنگ عبارت است از مجموعه عناصر عینیتیافته
میراث مشترک اجتماعی نسلهای متوالی گروههای انسانی که بهسبب ماهیت عینی قابلیت انتقال و انتشار در
زمان و
مکان دارد، فرهنگ جامعهها را از همدیگر متمایز، و مرزها را مشخص میکند. فرهنگ یکی از استوارترین پایههای همبستگی اجتماعی است.
آداب و رسوم،
زبان،
مذهب و
ایدئولوژی نیز، از جمله عناصر فرهنگی محسوب میشود. (دوره
قاجار بنابر اقتضائات زمانی خود دارای ویژگی خاص خود میباشد؛ چنانکه هر دورهای از حکومتها چنین ویژگی خاصی را دارند. هر جامعهای دارای فرهنگ مخصوص خود است و هیچ جامعهای فاقد فرهنگ نیست).
مردم ایران در طول
تاریخ گرفتار استبدادهایی بودهاند که حتی آنها را از نعمت خواندن و نوشتن نیز محروم میداشتند؛ بهطوری که بیسوادی و محرومیت از
تحصیل برای آنها بهعنوان یک باور شده بود و اینگونه تلقی میکردند که
خواندن و نوشتن به درد آنها نمیخورد؛ بلکه خواندن و
نوشتن مخصوص طبقات حاکمه و درباریان است (بدان سبب بود که در ایران تا عصر صفوی
دبیران و
اهل قلم، و نظامیان و اهل
شمشیر دو طبقهای بودند رقیب هم) خصوصاً در ایران باستان که خواندن و نوشتن
حق انحصاری دربار بود و هرگز مقدور نبود که دهقانزاده، روزی از دبیران باشد. باسواد بودن نیز
سلطنت موروثی بود؛ اما بهتدریج با ورود
اسلام و توجه به تعالیم اسلام که به خواندن و نوشتن و علمآموزی اهمیت میداد، مردم نهتنها در تحصیل
علم آزاد بودند، بلکه مشوقی نیز داشتند.
در جامعه ایران عصر
قاجار مسئله
آموزش سنتی بود و از مکتبخانههای محلی آغاز میشد.
بعد از برقراری و تأسیس دارالفنون در عصر
امیرکبیر و تأسیس مدارس ابتدایی، به روش نوین، آغاز رونق تحصیل به روش جدید تحولی در تمام ایران به وجود آمد.
در ابتدای امر مقاومت از طرف برخی از طبقات سنتی صاحبان مکتبخانهها و... آغاز شد و حتی در برخی از شهرها به تنش و درگیری کشیده شد، مؤسس این مدارس نیز علمای بزرگ
شیعه بودند و در شهرهای مختلف، مدرس و معلم این مدارس نیز، از میان
علما و روحانیون بودند و در این نزاع بین برخی طرفدار حفظ مدارس به سبک قدیم بودند و برخی از علما اینها را خلاف شأن
جامعه اسلامی میدانستند. بهطور موقت توقفی در کار پیشرفت طرفداران و بانیان تحصیلات جدید ایجاد شد.
اما این مقاومت بعد از اندکی از بین رفت و تمام شهرهای ایران به تأسیس مدارس ابتدایی و دبیرستان پرداختند،
و با توجه به اینکه برخی از علمای بزرگ و مجتهدین در شهرهای مختلف به تدریس در این مدارس اقدام کردند، مقاومتها کمتر شد و روند عادی به خود گرفت و دانشگاهها نیز در برخی از شهرها تأسیس شد.
قبل از تأسیس این شیوه تحصیلات، میزان تحصیلات عامه مردم ایران در حد خواندن و نوشتن قرآن و برخی از کتب فارسی و عربی بود، که کمتر از ۳۰% بود، فرهنگپذیری مردم نیز در این شرایط بسیار پایین بود، فقط قشر علما میتوانستند به یاری دولت مردم را
هدایت کنند. بر همین اساس بود که وقتی
مدارس جدید و برخی از کارها تازه در ایران ظاهر میشد، مقاومتهایی صورت میگرفت؛ مثلاً با آب لولهکشی
غسل را
باطل میدانستند و مردم به حمامهای
خزینه میرفتند، با اینکه فاقد
بهداشت بودند؛ اما پس از گذشت مدتی امکانات بهداشتی و رفاهی در بین مردم مقبول شد و به همت علمای
شیعه و
مراجع تقلید مردم در پذیرش شرایط جدید آمادگی لازم را کسب کردند و علما این آثار فرهنگی را مخالف شرع ندانسته و مردم نیز به پیروی از
فتوا ی علما از این مظاهر رفاهی استقبال کردند.
بنابراین اگر منظور از فرهنگپذیری، پذیرفتن شرایط جهانی فرهنگ مدنظر باشد، در عصر
قاجار مقداری تنش اجتماعی وجود داشت؛ اما اگر مراد از فرهنگپذیری، مطلق فرهنگها باشد، نمیتوان مانع جدی در برابر
فرهنگ تلقی کرد، خصوصاً آنکه آیینهای مذهبی بهعنوان یک باور عمیق در زندگی مردم رسوخ کرده بود و پذیرش آنها برای مردم بسیار آسان بود. و برای همین فرهنگ متعالی
اسلام و
مرجعیت بود که مردم در برابر برخی از امور کوتاه آمده و قبول میکردند بعضی فرهنگپذیری مردم در عصر قاجار عقاید مذهبی آنها بود.
در مجموع، فرهنگپذیری نسبت به مظاهر غرب و مسائل جدید بسیار کند و ایستا بود و میزان تحصیلات مردم در این دوره بسیار پایین بود؛ چون ارتباط مستقیم بین فرهنگپذیری و برخورداری از تحصیلات برقرار است. وقتی میزان تحصیلات مردم کمتر باشد، فرهنگپذیری نیز در بین مردم به همان میزان و یا پایینتر از آن خواهد بود؛ چنانکه گزارش شده است وقتی مردم گرفتار یک نوع بیماری مثلاً سرخجه و سرخک بودند یا سایر بیماریهای کودکان و نوزادان رواج داشت،
امیرکبیر صدراعظم عهد ناصر دستور داد تا
واکسن سرخجه و سرخک یا... برای پیشگیری به بچهها تزریق شود. میزان مراجعه یکدرصد هم نبود و در بین مردم شایعه شد که با واکسن میخواهند بچهها را بکشند. امیر دید مردم امتناع میکنند، دستور داد هرکس
امتناع کند، پنج تومان جریمه خواهد شد؛ باز مردم استقبال نکردند و نوزادان خود را در معرض
مرگ قرار دادند. امیر با دیدن این وضع نشست و شدیداً
گریه کرد!
با این وضع که مردم داشتند، معلوم میشود که نهتنها میزان
تحصیلات مردم بسیار پایین بود، بلکه بهخاطر عوام و بیسواد بودن آنها جامعه ایران کاملاً خرافاتی بود و بیشتر به
جادو و جنبل معتقد بودند تا به مسائل مترقی بهداشت...
روی هم رفته در
عصر قاجار به همت و آگاهی
علمای شیعه، فرهنگ مردم ایران در برابر اجرای برخی از دستورات حکومتی راحت بود؛ یعنی هرجا حکومت با مردم مشکل داشت، دست به دامن علما میشد؛ چون جامعه ایران کاملاً مذهبی بود. در مثل همین قضایا امیرکبیر و برخی از
رجال دولت از علما میخواستند که این امور را به مردم تفهیم کنند و در صورتی که علما از مردم میخواستند، برخی از طبقات استقبال مینمودند؛ اما درعینحال در هر جامعهای به میزان فهم و تحصیلات فرهنگپذیری متأثر از
آموزش مردم بود؛ مثلاً در قضیه
تنباکو، مردم به فتوای
آیت الله میرزای شیرازی از مصرف دخانیات دست کشیدند و شرکت خارجی را مجبور به لغو قرارداد با
دولت نمودند.
سایت اندیشه قم.