فلسفه تعبیر وجوب به لا جناح در آیات قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: صفا،
مروه،
سعی،
حج،
نماز مسافر،
سوره بقره،
سوره نساء،
عمره.
پرسش: با آنکه سعی صفا و مروه و همچنین
نماز شکسته در سفر
واجب است، چرا در
قرآن کریم تعبیر به «لا جناح» و «لیس علیکم جناح» شده است؟
پاسخ اجمالی: اینکه
خداوند متعال در مسئله سعی بین «صفا» و «مروه» فرمود: «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»، به این جهت بود که
مسلمانان گمان میکردند که صفا و مروه از
بدعتهای عصر جاهلیت است؛ چونکه بالای کوه «صفا» بتی به نام «
اساف» و بالای کوه «مروه» بتی به نام «
نائله» نصب گردیده بود،
مشرکان هر زمانی که میان صفا و مروه سعی میکردند آنها را به عنوان
تبرک مسح مینمودند؛ لذا مسلمانان از سعی میان صفا و مروه به واسطه همان بتها خودداری میکردند. خداوند در این مورد این آیه را نازل و اعلام کرد که با وجود این بتها مانعی از سعی بین صفا و مروه وجود ندارد. در این صورت منظور این است که از لحاظ وجود آن بتها مانع و اشکالی نیست و الّا اصل سعی میان صفا و مروه
مستحب بوده و در مواردی واجب است.
خدای متعال در مسئله سعی بین «صفا» و «مروه» که از اعمال حج و عمره میباشد، در قرآن کریم فرمود: «اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما؛
«صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانههای) خدا است. بنابراین، کسانی که حج خانه خدا و یا عمره انجام میدهند، مانعی نیست که بر آن دو طواف کنند.»
در اینجا سؤالی پیش میآید، و آن اینکه از نظر
فقه اسلامی، سعی میان دو کوه صفا و مروه واجب است، خواه در اعمال حج باشد یا عمره، در صورتی که ظاهر از لفظ (فَلا جُناحَ) آن است که سعی بین صفا و مروه فقط مانعی ندارد. اکنون این پرسش بوجود میآید که چگونه عدم مانع اعلام شده در
آیه، دلالت بر وجوب دارد؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت؛ از روایاتی که در
شان نزول این آیه وارد شده است، به روشنی میتوان دریافت با توجه به اینکه مسلمانان گمان میکردند که با آن سابقهای که این دو کوه داشته و زمانی جایگاه
بت «اساف و نائله» بود، و
کفار در سعی خود آنها را مسح میکردند، دیگر سزاوار نیست که مسلمانان میان آن دو سعی کنند. این آیه به آنها میگوید باکی نیست که شما سعی کنید؛ چون ایندو کوه از شعائر خدا است. به عبارت روشنتر تعبیر به «لا جناح» برای بر طرف کردن آن
کراهت بهکار برده شده است.
برایناساس، آیه فوق دلالت بر رفع
حرمت و کراهت سعی بین صفا و مروه دارد، اما وجوب سعی از
سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) استنباط شده است.
در مواردی مشابه، دستورات واجب دیگری، با این تعبیر و مانند آن بیان شده است؛ مثلا در باره نماز مسافر میخوانیم: «وَ اِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْاَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ؛
اگر مسافر بودید مانعی ندارد که
نماز را شکسته به جا آورید.»
با آنکه میدانیم نماز قصر بر مسافر واجب است، نه اینکه فقط بلامانع باشد؛ لذا بهطور کلی کلمه «لا جناح» در مواردی گفته میشود که سابقه ذهنی شنونده نسبت به آن چیز منفی و آمیخته با احساس نگرانی باشد.
این موضوع از
امام باقر (علیهالسّلام) چنین نقل شده است: از
زراره و
محمّد بن مسلم روایت کردهاند که گفتند:
«عن حریز قال: قال زرارة و محمد بن مسلم قلنا لابی جعفر (علیهالسّلام) ما تقول فی الصلاة فی السفر کیف هی و کم هی قال: ان الله یقول: اِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْاَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ» فصار التقصیر فی السفر واجبا کوجوب التمام فی الحضر -قالا: قلنا: انما قال لیس جناح علیکم- ان تقصروا من الصلاة و لم یقل افعلوا -فکیف اوجب الله ذلک کما اوجب التمام فی الحضر- قال: ا و لیس قد قال الله فی الصفا و المروة «فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما» ا لا تری ان الطواف واجب مفروض، لان الله ذکرهما فی کتابه و صنعهما نبیه صو کذلک التقصیر فی السفر شیء صنعه النبی فذکره الله فی الکتاب».
«به امام باقر (علیهالسّلام) گفتیم: در مورد نماز در سفر چه میفرمایید؟ چگونه و چند رکعت است؟ آن حضرت فرمود: همانا خداوند (عزّوجلّ) میفرماید: «هر گاه در زمین سفر کنید بر شما حرجی نیست که نماز را کوتاه کنید یا از آن بکاهید». پس قصر کردن نماز در سفر واجب میشود همانگونه که تمام گزاردن نماز در حضر واجب است. زراره و محمّد بن مسلم میگویند: گفتیم: خداوند عزّ و جلّ میفرماید: «بر شما حرجی نیست» و نمیفرماید: چنین کنید (یعنی به لفظ امر نفرموده قصر کنید که دلالت بر وجوب نماید)، پس چگونه قصر و کوتاه ساختن در سفر، مانند تمام کردن نماز در حضر واجب باشد؟! آن حضرت فرمود: مگر خداوند (عزّوجلّ) در سعی میان صفا و مروه نفرموده: «فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»؛ هر کس حج یا عمره کند، حرجی نیست بر او که سعی صفا و مروه کند. آیا نمیبینید که سعی صفا و مروه واجب است؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ در کتاب خود آنرا ذکر فرموده و پیامبرش در بیان آیه سعی میان صفا و مروه را انجام داده، و به همین ترتیب کوتاه ساختن نماز در سفر عملی است که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به کار بسته و خداوند تعالی به همان لفظ در کتاب خود آنرا ذکر فرموده است.»
از امام صادق (علیهالسّلام) نیز پرسیدند:
«قَالَ: سُئِلَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) عَنِ السَّعْیِ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَرِیضَةٌ اَمْ سُنَّةٌ فَقَالَ فَرِیضَةٌ قُلْتُ اَ وَ لَیْسَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما.قَالَ کَانَ ذَلِکَ فِی عُمْرَةِ الْقَضَاءِ اِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صشَرَطَ عَلَیْهِمْ اَنْ یَرْفَعُوا الْاَصْنَامَ مِنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَتَشَاغَلَ رَجُلٌ وَ تَرَکَ السَّعْیَ حَتَّی انْقَضَتِ الْاَیَّامُ وَ اُعِیدَتِ الْاَصْنَامُ فَجَاءُوا اِلَیْهِ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ اِنَّ فُلَاناً لَمْ یَسْعَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ قَدْ اُعِیدَتِ الْاَصْنَامُ فَاَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما اَیْ وَ عَلَیْهِمَا الْاَصْنَامُ».
«آیا سعی بین صفا و مروه واجب است یا نیست؟ فرمود واجب است. عرض کردند: آیا خدای عزّ و جلّ نفرمود «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»، پاسخ فرمود: این در باره
عمرة القضاء بود که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با مشرکان شرط نمود در موقع سعی مسلمانان، بتها را از صفا و مروه بردارند. مردی در آن موقع از سعی خودداری نمود تا ایّام منقضی شد و بتها را برگردانیدند،
[
اصحاب]
خدمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده، عرض کردند: یا رسول اللّه فلانی سعی بین صفا و مروه نکرده و اینک بتها را برگرداندند، این آیه نازل شد که «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما» بر او
گناه و حرجی نیست که طواف کند و بتها در آنجا باشند.»
بنابراین تعبیر «فَلا جُناحَ عَلَیْهِ اَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما» در ارتباط با خودداری مسلمانان از سعی میان صفا و مروه به واسطه وجود بتها بود، و خداوند در این مورد این آیه را نازل و اعلام کرد که با وجود این بتها مانعی از سعی بین صفا و مروه وجود ندارد، و گرنه روشن است که اصل سعی میان صفا و مروه مانعی ندارد. مانند اینکه اگر انسان در مکانی محبوس باشد که نماز خواندن در آن مستلزم توجّه به نقطهای است که توجه به آن، در حال نماز
مکروه است و غیر از آن نقطه به جهت دیگر هم نماز خواندن ممکن نباشد، در اینحال به وی بگویند مانعی برای تو از نماز خواندن به آن جهت نیست، روشن است که عدم منع در این عبارت مربوط به اصل نماز نیست، بلکه فقط مربوط به نماز خواندن به آن جهت است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «فلسفه تعبیر وجوب به لا جناح در آیات قرآن»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۲/۴.