علت کم توجهی جوانان به نماز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نماز،
فطرت، آرامش، جوانان،
یاد خدا.
پرسش: نماز چیست؟ چرا جوانان از نماز گریزانند؟
پاسخ: نماز، نهایت ترقی هر سالک و رهرو است که بدون واسطه با خدای خویش سخن گوید.
به فرموده خداوند در
قرآن: نماز بخوانید تا یاد مرا زنده کنید و من در یاد شما به وسیله نماز ظهور کنم. اگر یاد خدا به وسیله نماز ظهور کرد، قلب انسان مطمئن میگردد
نماز کوثری است که انسان را تطهیر میکند و دیدار و زیارت محبوب است و حضور در بارگاه پادشاه مقتدر، زمان نجوای محبّ با محبوب است و راز و نیاز با معبود یکتا.
نماز، نهایت ترقی هر سالک و رهرو است که بدون واسطه با خدای خویش سخن گوید.
به فرموده خداوند در قرآن کریم: نماز بخوانید تا یاد مرا زنده کنید و من در یاد شما به وسیله نماز ظهور کنم. اگر یاد خدا به وسیله نماز ظهور کرد، قلب انسان مطمئن میگردد؛ چرا که یاد خدا به دلها اطمینان میبخشد. نمازگزاران، طبیعت خویش را سرکوب و
فطرت را احیا کردهاند. خاصیت نماز، احیای فطرت است. نمازگزار با سرمایه آرامش، که از نماز بدست آورده، در فراز و نشیب زندگی سست نمیشود و در شداید و سختیها جزع نمیکند. اگر خیری به او برسد، منع نمیکند و از دیگران دریغ نمیدارد.
نماز کوثری است که انسان را تطهیر میکند. قهراً اگر از نماز، آن طهارت و نورانیت را در خود احساس نکردیم باید بپذیریم که نماز واقعی نخواندهایم. ممکن است نماز صحیح باشد، لکن مقبول درگاه حضرت حق نبوده باشد؛ زیرا نمازی مقبول است که روح انسان را تطهیر کند. وقتی انسان میتواند در حال نماز، قلب خویش را مهار کند که چشم و گوش خود را در بیرون نماز مهار کرده باشد.
نماز، دیدار و زیارت محبوب است و حضور در بارگاه پادشاه مقتدر، زمان نجوای محبّ با محبوب است و راز و نیاز با معبود یکتا، با
تکبیر، شادیکنان به حضورش بار مییابی و با سلام، سرمست و با اشتیاق، انتظار دیدار دوبارهاش میکشی، تا او را نشناسی و دوستش نداری، تا به دیگران مشغولی و از او غافل، کِی قَدر نماز دانی؟
ای بهار جان و ای جان بهار
ز ابر رحمت جان ما را تازه دار
پای توفیق از سَرِ ما وا مگیر
دست تایید از دل ما بر مدار
مبتلای محنت هجرم مکن
بر سر من هر چه میخواهی بیار
ای ز تو سرسبز باغ عاشقان
سایه خود از سر ما برمدار
خدایا کیست که ساغر محبت از دست تو نوش کرد و حلقه بندگی دیگری در گوش کرد؟! کدامین نرگس، پای نیاز در چشمه تو شست و چشم شیفتگی به تو ندوخت؟ عزیزا، کدامین نیلوفر آبی به عشق تو سر فرو آورد و جاذبه مهر تو دید و به برکه گریخت؟ معشوقا، کدامین
انسان، پیشانی عشق بر خاک
ربوبیت تو سایید و شیرینی تو چشید و دل به دیگری سپرد؟!
براق سیر و
رفرف عروج اهل معرفت و اصحاب قلوب، نماز است و هر کس از اهل سیر و
سلوک الی الله را نمازی مختص به خود او و حظّ و نصیبی است از آن، حسب مقام خود.
وقتی
قرآن کریم سخن از نماز به میان میآورد، میفرماید: «نماز بخوانید تا یاد مرا زنده کنید»،
و من در یاد شما به وسیله نماز ظهور کنم. اگر یاد خدا به وسیله نماز ظهور کرد، آن قلب مطمئن است. از طرفی، یاد خدا دلها را مطمئن میکند.
پس دل انسان نمازگزار مطمئن است. هرگز از غیر خدا نمیترسد. هیچ دشمنی، چه از درون و چه از بیرون، نمیتواند موجب هراس او شود؛ زیرا اهل نماز به یاد حق هستند و یاد حق، عامل طمانینه و آرامش است.خدای بزرگ در
سوره معارج درباره حکمتهای نماز میفرماید: «طبع انسان در برابر شداید بیتابی میکند و اگر خیری به او رسید، سعی میکند انحصار طلب باشد و به دیگران ندهد».
فطرت انسان بر
توحید و طبیعت او به رجس و آلودگی متمایل است. فطرت را انبیا احیا میکنند و طبیعت جز آلودگی چیزی نیست. قرآن میفرماید: «اگر رنج و شری به انسان برسد، جزع و بیتابی کرده و صبر را از دست میدهد و اگر خیری به او رسد سعی میکند به دیگران نرسد و نرساند و منّاع خیر باشد، مگر نمازگزاران».
نمازگزاران، طبیعت را سرکوب و فطرت را احیا کردهاند. خاصیت نماز، احیای فطرت است. نمازگزار کسی است که سرکشی طبیعت را رام کند. او با سرمایه آرامش، که از نماز بدست آورده، در فراز و نشیب زندگی سست نمیشود و در شداید و سختیها جزع نمیکند. اگر خیری به او برسد منع نمیکند و از دیگران دریغ نمیدارد.
از حضرت
باقر العلوم (علیهالسّلام) منقول است که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «وقتی که بنده مؤمن به نماز میایستد، خدای بزرگ به او نظر میافکند تا آنکه از نماز منصرف شود و از بالای سرش تا افق آسمان در سایه سار
رحمت الهی واقع شود و فرشتگان او را احاطه کنند و خدای متعال فرشتهای را مامور کند که به او بگوید: ای نمازگزار! اگر بدانی چه کسی به تو نظر میکند و با که مناجات مینمایی، هرگز به غیر توجه نکرده و از جایگاه خود مفارقت نمیکردی!».
جایی که به نص کلام الهی،
جمال صوری یوسفی محدود، زنان را فانی کند. جمال مطلق، که هر جمال، ظلّ جمال اوست، چه خواهد کرد؟ خاصه نسبت به عارفین در حال استغراق در ذکر و عبادت.
یا رب تهی مکن زمی عشق جام ما
از معرفت بریز شرابی بکام ما
تکبیر چون کنیم مجال سوا مده
دردیده بصیرت والا مقام ما
وقت رکوع مستی ما را زیاده کن
در سجده ساز ذروه اعلی مقام ما
وقت قنوت ذرهای از ما بجا مباد
خودگوی و خودشنو زلب ما پیام ما
در لجّه شهود شهادت غریق کن
از ما بگیر مایی ما در سلام ما
حضرت
سید الشهداء (علیهالسّلام) هنگام عصر
تاسوعا به
حضرت ابوالفضل (علیهالسّلام) فرمود: «به این قوم بگو: امشب را که
شب عاشورا است به من مهلت بدهند؛ برای اینکه خدای سبحان میداند نماز محبوب من است».
آری میان کسی که بگوید: من نماز میخوانم و این جمله حضرت که میفرماید: من نماز را دوست دارم و عزیز من است، فرق بسیار است.
فرزندان
امام سجاد و
امام باقر و
معصومین (علیهالسّلام) این حال را داشتند که سعی میکردند وقتی پدرشان مشغول نماز شد شروع به بازی کنند. میگفتند: وقتی حضرت شروع به نماز کرد دیگر متوجه ما نیست، هر چه سر و صدا کنیم آزاد هستیم.
روزی در مکان مجاور حضرت، در حال نماز، آتشسوزی اتفاق افتاد، سر و صدا شد و آنرا خاموش کردند. پس از نماز به عرض حضرت رساندند که اینجا آتش گرفته بود و این همه سر و صدا بود. شما متوجه نبودید؟ حضرت فرمود: «خیر». عرض کردند: چطور؟ حضرت فرمود: «من آتش دیگری را خاموش میکردم، آتش آن عالم را خاموش میکردم».
آری مراد از نماز، حضور دل و استغراق کامل و فنای ذات عابد در معبود و فوز به مشاهده حق است. اما مبتدی را برای وصول به این مقام، ریاضت و مجاهده بسیار لازم است که اگر برای مدتی مدید به امر قلب مشغول نشویم؛ آشنای به رمز و راز نماز نخواهیم شد. اما به نحو اجمال.
بزرگان، اسرار نماز را در شش منزل بیان کردهاند:
اول: حضور دل؛ یعنی دل را به هنگام نماز، به هیچ چیز جز پروردگار بزرگ تعلق نباشد.
دوم: فهم معانی
قرائت و
ذکر و
تسبیح نماز، به طوری که دل در فهم آن الفاظ مطابق زبان باشد.
سوم:
تعظیم؛ یعنی در آن حالت، عظمت معبود و مبدا مقصود در خاطر بود.
چهارم: هیبت؛ یعنی از غایت عظمت پروردگار، خوف بر دل هجوم آرد که مبادا در این عبادت تقصیری باشد.
پنجم: امید، که مقام کَرَم و جُودِ خداوند اکرم الاکرمین بر ما معلوم باشد که از نهایت مرحمت، ما را محروم و بینصیب نخواهد فرمود و گناهانمان را خواهد بخشید.
ششم: شرم؛ یعنی خود و عبادت خود را کوچکتر از آن بدانیم که شایسته درگاه حضرتش باشد و عبادت خود را در نهایت شرمساری، و بندگی را با سرافکندگی به انجام رسانیم.
خداوندا در این دیر تحیّر
همی هستم تهی دست و دلی پُر
تهی دستم ز زاد راه جاوید
بفضل تو دلی دارم پر امید
منّور دار جانم را به نوری
دلم را زنده گردان از حضوری
دلم را محرم اسرار گردان
ز خواب غفلتم بیدار گردان
ای عزیز، این نهایت ارتفاع سیر هر سالک و رهرو است که بدون واسطه به خداوند خطاب میکند و جمله مبارک «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در هر نماز تکرار مینماید.
خدایا! درخت وصف، بیشک به آسمان ثنای تو نتواند رسید و پرنده عقل بر اوج جمال تو بال نتواند سایید. الهی در چنته کوچک فهم ما کِی ابزار درک تو میگنجد و در کوله بار خرد ما، کجا توشه راه قلّه جلال تو جای میگیرد؟ خداوندا! ما را از آنانی قرار ده که درختهای اشتیاق در باغهای سینههایشان ریشه دوانده و شعلههای عشق تو آتش به دلهایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده. آنان که در مزارع قرب تو به چراگاه مکاشفه آمدهاند و از چشمه عشق تو با جامهای لطف تو مینوشند. آنان که در جوار خانه تو مسکن گزیدهاند و آب حیات از باران مهر تو مینوشند و لباس از نسیم لطف تو میپوشند.
امام سجاد (علیهالسّلام) میفرماید: «اذقنی حلاوة ذکرک؛
خدایا! شیرینی یادت را به من بچشان.»
ما چون این شیرینی را نچشیدهایم، نماز برایمان امری عادی است. اینکه ما نماز میخوانیم و چیزی از نورانیّت آنرا احساس نمیکنیم، برای آن است که نماز را با آداب و آگاهی و عرفان به اسرار آن نخواندهایم.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در
نهج البلاغه از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل فرمود: «من در عجبم از کسی که چشمهای درِ منزل اوست و شبانه روز پنجبار در آن چشمه شستشو میکند، با این حال باز آلوده است؛ چون نماز مثل چشمه زلال است، که انسان نمازگزار در وقتهای پنجگانه در آن شستشو میکند».
نماز کوثری است که انسان را تطهیر میکند. قهراً اگر ما از
نماز، آن
طهارت را در خود احساس نکردیم باید بپذیریم که نماز واقعی نخواندهایم. ممکن است نماز صحیح باشد، لکن مقبول درگاه حضرت حق نبوده است؛ زیرا نمازی مقبول است که روح انسان را تطهیر کند. وقتی انسان میتواند در حال نماز، قلب خویش را مهار کند که چشم و گوش را در بیرونِ نماز مهار کرده باشد.
جز خدا را بندگی حیف است، حیف
بی غم او زندگی حیف است، حیف
جز به درگاه رفیعش سَر منه
بهر غیر افکندگی حیف است، حیف
عمر و جان در ساحت حق صرف کن
در جهان جز بندگی حیف است، حیف
ای عزیز، تن به دنیا دار و دل به مولا، تا نام و مونست شود و پیغام او آرامشت دهد، که دل عاشق به پیغامی بسازد و حقیقت کشف، این است که میان دل و دلدار حجاب نبود. جهد کن که در همه حال دلت با یار بود، نه در کوچه و بازار. بخصوص در هنگام نماز که «المُصّلی یُناجی رَبّه» نمازگزار در وقت نماز با پروردگار خویش مناجات و راز و نیاز میکند.
جان سخن اینکه: نماز، دیدار محبوب است و خلوت با او. پایان هجر است و لحظه وصال. حضور در پیشگاه پادشاه مقتدر است که گاه زبان به
حمد و ثنای او میگشایی و زمانی اظهار عجز میداری. رخصت تشرف را قدر مینهی و نیازهایت را بر زبان میرانی. شکوه و جلال درگاهش را دیده، از حقارت خویش سر به آستانش مینهی، زمان را غنیمت شمرده، ذکر جمال و جلالش میکنی؛ چون بدون دعوت نرفتهای و آداب حضور رعایت نمودهای، نزدیکتر رفته و نجوای عاشقانه سرداده، از نیکان و بندگان صالح، خصوصاً، نام مبارک بنده مخصوص او را بر زبان جاری میکنی و...، بااندوهِ پایان یافتن وقت ملاقات و با شوق دیدار بعدی، سلامش میدهی و سرمست از دیدارش، در حالی که زبان به تکرار نام زیبایش حرکت میدهی، با قلب و جان، با یاد او به حیات خویش ادامه میدهی.
پسای عزیز، آنکه محبوبی نداشت و اوصاف جمال و جلالش نشناخت، دل به او نداشت و دعوتش نشنید، خواب و کسالت و سنگینی طعام و دل مشغولی اعمال روزانه و...، توانی در او نگذاشت، پس چگونه مشتاق دیدارش شود و سر از پا نشناسد و از شوق و هراس، رنگ چهرهاش دگرگون شود و پای به لرزه درآید؟ و تا به خود مشغول است و قدمی به برون ننهاده، کِی به دیدار دیگری موفق گردد؟
ناگفته نماند؛ پرورش و شکوفا شدن جوانان در بستر خانواده است که گاه، بوستانی است عطرآگین و زمانی، فضایی است اندوهگین، تا چه شخصی در چه محیطی زندگی نماید! و نیز اینگونه نیست که همگی نونهالان و جوانان از دیدار و زیارت آن معبود یگانه گریزان باشند. چه صفهای متراکم انتظار که در مراکز
علم و
دین و...برای اقامه نماز نورافشانی میکنند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «علت کم توجهی جوانان به نماز»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۱۴.