عرفان در نهج البلاغه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نهج البلاغه، عرفان نظری، عرفان عملی.
پرسش: آیا نمونههایی از
عرفان در
نهج البلاغه وجود دارد؟ در صورت وجود، آیا آنها
عرفان نظری هستند یا
عملی؟
پاسخ: اولا عرفان در نزد
ائمه به نظری و عملی تقسیم میشود و ثانیا نهج البلاغه سرشار از عرفان و معارف الاهی است.
در تعریف عرفان چنان که گفته اند راه و روشی است که طالبان حق برای نیل به مطلوب و شناسایی
حق بر امام میگزینند. عرفان خود بر دو نوع است؛ عرفان عملی یعنی
سیر و سلوک، وصول و فنا، و عرفان نظری یعنی بیان ضوابط و روشهای
کشف و شهود.
به بیانی دیگر؛ عرفان نظری به تفسیر هستی امام میپردازد؛ یعنی به تفسیر خدا، جهان و انسان، و عرفان عملی عهدهدار پرورش کامل انسان است.
قبل از هر سخنی بیان این نکته ضروری است که اولاً: عرفان در نزد
ائمه به نظری و عملی تقسیم نامام میشود و در سیره و لسان آنان، عرفان عملی از نظری جدا نیست؛ چرا که آنان با عرفان عملی به شناخت حقایق دست یافته اند و آن گاه حقایق و دریافت های خود را در قالب سخن برای مردم تبیین کرده اند. ثانیاً: تقسیم عرفان به عملی و نظری پیشینهای هزار ساله ندارد، بلکه این تقسیمبندی از زمان
ابن عربی شروع شده است و بعد به تدریج وارد
فلسفه نیز شد، که نمونه بارز آن
حکمت متعالیه است.
اما در عین حال نهج البلاغه دریای بیکرانی از عرفان است. نهج البلاغه گوشههایی از سخنان انسان کاملی است که هم در عرفان نظری و هم در عرفان عملی، عارف کامل است، اگر چه تمام آموزههای عرفانی
امام علی (علیهالسلام) در نهج البلاغه گردآوری نشده است.
امام عارفان علی (علیه السلام) خود در این باره امام میفرماید: "نحن شجرة النبوة و محط الرسالة و مختلف الملائکة، و معادن العلم و ینابیع الحکم...."؛ این ماییم که نبوت را درخت، رسالت را فرودگاه، فرشتگان را جایگاه آمد و شد، دانش را کانون و
حکمت را چشمههای جوشانیم.
بنابراین، اگر علم و دانشی هست و اگر عرفانی وجود دارد، در خاندان وحی و رسالت یعنی علی و فرزندانش یافت امام میشود.
امام خمینی (ره) آن
عارف بزرگ، در باره نهج البلاغه امام میگوید: " و اما کتاب نهج البلاغه که نازله روح او -امام علی- است برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خود خواهی،... مجموعه ای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی... و هرچه جامعه ها به وجود آید و دولت ها و ملت ها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند. هان! فیلسوفان و حکمت اندوزان بیایند و در جملات خطبه اوّل این کتاب الاهی به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند، ... تا میدان دید فرزند وحی را دریافته و به قصور خود و دیگران اعتراف کنند؛ و این است آن جمله: "مع کل شیءٍ لابمقارنةٍ و غیر کل شیءٍ لابمزایلةٍ"؛ او بی آن که در کنار چیزی باشد با هر چیزی هست و در عین دیگر بودن، از هیچ چیز جدا نیست.
این بیان اشاره به
وحدت وجود است که در عرفان به آن امام میپردازند
نهج البلاغه دریای بی کران عرفان است. عرفان نظری در باره مبدأ و
معاد،
آفرینش،
وحی، فرشتگان،
جهان مجرد،
عالم ملکوت و...، عرفان عملی در باره
اخلاق،
فضایل نفسانی،
عدالت،
تقوا،
زهد، سیر وسلوک،
جهاد،
نیایش و... .
در این مقال به اختصار چند نمونه از عرفان نظری و عملی را در سخنان آن حضرت پی امام میگیریم:
اولین خطبه نهج البلاغه دریایی از معارف است. آن جا که در عظمت خدای متعال امام میفرماید:
۱. "سپاس خدای را که نه با همت های فکری اندیشمندان، نه با فطانت عارفانه عارفان قابل شناخت است، و نه هیچ هوش ژرفبینی به ژرفایش راه یابد ... عقل و اندیشه را به آن حد صفت خدا که حدش نامحدود است، رهی نباشد...".
۲. "آغاز و بنیاد
دین شناخت خدا است، و کمال این شناخت باورداشتن او، و اوج این باور
توحید، و نقطه اوج توحید
اخلاص به حضرت او، و زدودن صفتها از او است...".
۳. "هستی او را پیشینه پیدایشی نیست چنان که وجودش را سابقه عدمی. او بی آن که در کنار چیزی باشد، با هر چیزی هست، و در عین دیگر بودن، از هیچ چیزی جدا نیست".
۴. نمونهای دیگر، آن جا که به توصیف آفریدههای آفریدگار جهانیان امام میپردازد: "سپاس خداوندی را سزد که ... بیهیچ الگوی پیش ساخته، و بیپیروی از آفریدگاری پیش از خویش، خلق را آفرید ...، تمامی آفریدگانش را (به گونهای خلل ناپذیر) به رشته محکم تقدیر کشید و با لطفی تمام به نظمشان در آورد و به سوی کمالی سزاوار، سمتشان داد...".
این سخنان جرعهای از دریای بیکران عرفان نظری در نهج البلاغه است. چگونه با انگشتانهای از کلمات امام میتوان اقیانوسی را پیمانه کرد؟!
۱. امام علی (علیهالسلام) گام نخست در سیر و سلوک را چنین بیان امام میدارد: "عارف راستین کسی است که عقل خویش را احیا کرده و نفس خود را میرانده است، تا آن جا که درشتیهایش خرد و خشونتهایش نرم شده است و نوری پرفروغ برایش درخشیدن گرفته است که شاه راه وحید را روشن سازد و در پرتوش راه پیموده شود...".
۲. "ای بندگان خدا، بی گمان در پیشگاه پروردگار، محبوبترین بنده کسی است که خداوند او را در نبرد با نفس خویش یاری کرده است. آن که غم الله را جامه زیرین و ترس خدا را جامه زبرین کرده است، پس در شبستان قلبش، چراغ هدایت فروزان گردیده است، و زاد و بود پذیرایی را برای روز ویژه ای که در آن فرود خواهد آمد، فراهم آورد".
۳. اوصاف پارسایان در نگاه حضرتش چنین تبلوری دارد: "عظم الخالق فی انفسهم... فهم و الجنة کمن قد رءاها..."؛ ژرفای روحشان را عظمت آفریدگار لبریز کرده است، پس هرچه جز او، در نگاهشان خرد است...، با
بهشت چناناند که گویی بدان راه جستهاند و غرق ناز و نعمتاند، و با دوزخ به گونهای که پنداری در آن امام میزیند و در زیر شکنجهاند...".
۴. در جای دیگر چنین امام میفرماید: "خدای را سپاس امام میگذارم تا نعمتش فزونی یابد، نشانی از سر سپردگی در برابر عزتش باشد و از نافرمانیش مصونم دارد، از سر نیاز و
ایمان به کفایتش، از او یاری امام میجویم؛ زیرا هر آن که از فروغ هدایت او بهرهگیرد، گمراه نشود...".
۵. "... ما عبدتک خوفاً من نارک و لاطمعاً فی جنّتک و لکن وجدتک اهلاً للعبادة فعبدتک"
؛ پروردگار را تو را
عبادت امام میکنم، نه به دلیل ترس از عذابت و نه برای رسیدن به بهشتت، بلکه از آن جهت بندگیات امام میکنم که تو را شایسته بندگی یافتم.
۶. در استقبال عارفانه و عاشقانه از مرگ چنین امام میفرماید: "و الله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امّه"؛ به خدا سوگند که انس پسر ابی طالب به مرگ بیش از انسی است که نوزاد به پستان مادرش دارد".
۷. در سفارش به پرهیزکاران، درباره
شبزندهداری و کمخوابی و کمخوراکی و لاغری فرمود: "اسهروا عیونکم، و اضمروا ابطونکم"؛در دل شبها با شبزندهداری و پرهیز از شکمبارگی به اطاعت برخیزید،... از جسم خود بگیرید و بر جان خود بیفزایید".
۸. در ترسیم
جهاد برای مبارزان در راه حق و
عدالت چنین امام میفرماید: "فان الجهاد باب من ابواب الجنة، فتحه الله لخاصة اولیائه"؛ بیگمان، جهاد دری از درهای بهشت است که خدا تنها به روی اولیای خاص خویش گشوده است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «عرفان در نهج البلاغه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۸/۱.