• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شجره طیبه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: شجره طیّبه، اهل‌بیت، پیامبر.

پرسش: ویژگی‌های شجره طیّبه اهل‌بیت (علیه‌السّلام) چیست؟



«اَ لَمْ تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ• تُؤْتی اُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِاِذْنِ رَبِّهَا وَ یَضْرِبُ اللهُ الْاَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکَّرُونَ؛ آیا ندیدی خداوند، چگونه مثل زده است؟ سخن پاک را مانند درختی پاک که ریشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است، قرار داده است. هر دم به اراده الهی، میوه‌اش را می‌دهد و خداوند برای مردم، نمونه‌ها را یادآور می‌شود، شاید که پند گیرند.»


مهم‌ترین ویژگی شجره طیّبه اهل‌بیت، «طیّب» بودن و مصونیت آنها از انواع آلودگی‌های اعتقادی، اخلاقی و عملی است که از آن به «عصمت» تعبیر می‌شود.
ویژگی پاکیِ اهل‌بیت (علیه‌السّلام)، آن‌قدر برجسته است که در آیینه آن، به همه حقایق آگاه‌اند. نور عصمت، آن‌چنان در آنها درخشندگی پدید آورده است که نه تنها به حقایق عالم مادّه، بلکه به اسرار عالم غیب نیز آگاه‌اند. عصمت، درجه‌ای از شناخت است که تشخیص بود و نبود آن در یک فرد، از توان انسان، بیرون است و به همین دلیل، معصومان که می‌خواهند کار بسیار پیچیده و مهمّ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را ادامه دهند، تنها از سوی خداوند، برگزیده می‌شوند.
کوتاه سخن آن‌که این هدایت یافتگان الهی، سرچشمه پاکی‌اند و به گفته قرآن کریم «اُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَی اللهُ؛ اینان کسانی هستند که خدا، هدایتشان کرده است.» زیرا کسی که گام در جای پای پیامبر می‌گذارد، باید از همان راه تضمین شده‌ای که پیامبر برخوردار بوده، یعنی عصمت و خطا‌ناپذیری در همه زوایای زندگی، بهره‌مند باشد.
طیّب و خوشایند بودن نیز به باور برخی، نه تنها به میوه، بلکه به همه ویژگی‌های آن، هم‌چون نما و چشم‌انداز، سایه و... نسبت داده شده است.
[۳] ابوالفتوح رازى، حسین بن على، تفسیر روض الجنان، ج۱۱، ص۲۶۹.
بدین‌سان و در پرتو دو نکته پیش گفته، اهل‌بیت (علیه‌السّلام)، یکی از مصادیق شجره طیّبه، همه وجودشان، حتّی‌اندام ظاهری آنان، خوشایند انسان است. روایاتی که سیمای اهل‌بیت (علیه‌السّلام)، بویژه ولی عصر (علیه‌السّلام) را توصیف کرده‌اند نیز، گواهی بر این ادّعاست. در موشکافی از چرایی خوشایند و طیّب بودن اهل‌بیت (این نکته نیز گفتنی است که آن دسته از جوهرهای نفسانی که با روح قدسی الهی همسو باشند، برای انسان، خواستنی و پسندیده است، حتّی لذّتی که از آنان به انسان دست می‌دهد، از همه لذّت‌های دنیایی برتر است، هم‌چون نور شناخت خداوند، آن‌گاه که در جوهر نفس انسان، روان گردد و با آن، یکی شود. نشانه آن، این است که نفس به هنگام تابش آن بر وی، جز نفسی است که پیش از آن بود. این ویژگی، آن‌چنان توانمندی و آمادگی برای جوهر نفس در پذیرش حق تعالی و صفاتش پدید می‌آورد که اگر با آن اُنس بگیرد، دست‌خوش دگرگونی نمی‌شود.
[۴] فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج۱۹، ص۱۱۷-۱۱۸.

این جایگاه اهل‌بیت (با توجّه به واژه مقابل «شجره طیّبه»، یعنی «شجره خبیثه» نمایان‌تر می‌گردد. این واژه در برخی روایات به بنی‌امیّه تفسیر شده است. مستند این گفته، سخنی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که فرمود:
«لِکُلِّ شَیءٍ آفَةٌ، وَ آفَةُ هٰذَا الدّینِ بَنو اُمَیَّةَ؛ هر چیزی، آفتی دارد و آفت [و عامل آسیب رساندن به] این دین (اسلام)، بنی‌امیّه هستند.»
نگاهی به پیشنیه آنها، چگونگی به قدرت رسیدن و به دست گرفتن حکومت، کارکرد ناشایست و بیدادگرایانه در زمان حاکمیت و...، به حقیقتی که پیامبر بزرگوار بدان اشاره کرده، گواهی می‌دهد. در قرآن کریم، هم‌چنین «شجره ملعونه» (که با شجره خبیثه در این آیه شریف هم‌خوانی بسیار دارد) به بنی‌امیّه تفسیر شده است.
«وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتی اَرَیناکَ اِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ؛ و [یاد کن] آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم و [نیز] آن درخت لعنت شده در قرآن را).


دومین ویژگی شجره طیّبه اهل‌بیت (علیه‌السّلام) استواری و پایداری است (اصْلُهَا ثَابِتٌ). ریشه‌های درخت استوار اهل‌بیت (علیه‌السّلام) تا ژرفای زمین فرو رفته و از این رو، در برابر تندبادها، آسیب پذیر نیست. قرآن کریم، نقطه مقابل آن را چنین می‌شناساند:
«اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْاَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ؛ از روی زمین کنده شده و آرام ندارد.»
تعبیر (مِنْ فَوْقِ الْاَرْضِ) با ظرافت، تأکیدی بر بی‌ریشه بودن درخت شرک است و درختی که ریشه در خاک نداشته باشد، وضعیت شاخه و برگ و میوهایش روشن است. چنین درختی، جز برای سوزاندن، مناسب نیست. در مقابل، درختی که از ریشه‌ای محکم و عمیق برخوردار است، آماده رشد، بالندگی، میوه دهی و کمال است. به باور برخی، مراد از «اصل» در عبارت (اَصْلُهَا ثَابِتٌ)، علم و منظور از «فرع» در عبارت (فَرْعُهَا فِی ٱلسَّمَاءِ) عمل است؛ زیرا رفتار، بر پایه علم و آگاهی استوار است،
[۱۰] ابوالفتوح رازى، حسین بن على، تفسیر روض الجنان، ج۱۱، ص۲۷۰-۲۷۱.
هم‌چنان که در روایتی، «اصل» به ایمان و «فرع» به عبادات و اخلاق، تفسیر شده است.
[۱۱] ابوالفتوح رازى، حسین بن على، تفسیر روض الجنان، ص۲۷۲.
ولی با توجّه به تطبیق روایی شجره طیّبه بر اهل‌بیت (علیه‌السّلام)، استواری ریشه این درخت پاک، مفهومی دیگر می‌یابد. اهل‌بیت (علیه‌السّلام)، هم‌چون درختی که استواری ریشه آن موجب می‌شود تا تندبادها نتوانند آن را از جای برکَنَند و ریشه یاد شده، این توانایی را به درخت می‌دهد که شاخه‌های سر به فلک کشیده‌اش را در فضا، زیر نور آفتاب و در برابر هوای آزاد، آویزان نگه‌دارد و حفظ کند، در برابر مسئولیت سنگین راهبری کاروان بشر و نیز رویارویی با تلاش‌های کج روان و تندبادهای برآمده از جبهه باطل، کوچک‌ترین سستی‌ای از خود نشان نمی‌دادند و نمونه آشکاری از این جمله است:
«المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ؛ مؤمن، چونان کوه استواری است که توفان‌ها او را تکان نمی‌دهد.» (ملّاصالح مازندرانی در شرح اصول الکافی، ذیل حدیث «المُؤمِنُ اصلَبُ مِنَ الجَبلَ، الجَبَلُ یُستَقَلُّ مِنهُ وَ المُؤمِنُ لا یُستَقَلُّ مِن دینِهِ شِیءٌ» می‌نویسد: روی عنه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): «المُؤمِنُ کَالجَبَلِ لا تُحَرّکُهُ العَواصِفُ» ، امّا در دیگر منابع روایی، این متن یافت نشد.)
وانگهی، هر چه شاخه درخت، سرکشیده‌تر باشد، تنها با ریشه نیرومندتر و پایدارتر، استوار می‌گردد. راه‌نمایی بشر و رهایی او از تاریکی‌ها به سوی نور و نیز ایستادگی در برابر صف آرایی مخالفان که برای در هم شکستن این کانون هدایت‌گری، از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کردند، به راستی به اصلی ثابت، یعنی ریشه‌ای استوار و پایدار، نیاز داشت تا بتواند از پسِ این کار دشوار بر آید و توفان‌های سهمگین برخاسته از جبهه باطل، آن را از پای در نیاورد. در میان گروه‌های انسانی، این ریشه پایدار و استوار، جز اهل‌بیت نبوده‌اند.


از دیگر ویژگی‌های این درخت، آن است که شاخه‌های آن در محیطی پست و محدود نیست، بلکه جایگاه آن، بلندای آسمان است؛ یعنی این شاخه‌ها، سینه هوا را شکافته و در آن، فرو رفته است.(فَرْعُهَا فِی ٱلسَّمَاءِ)
در تبیین تطبیق شجره طیّبه بر اهل‌بیت (علیه‌السّلام)، باید گفت: این خاندان پاک، اساساً به عالم افلاک پیوسته‌اند و با عرشیان، هم آوا بوده‌اند و پیوند آنان با عالم خاک، بسیار‌اندک است و هر چند ما خاکیان را نرسد تا از چند و چون این ویژگی آنان، نیک سر در آوریم؛ ولی باریک‌اندیشی در سخنان بر جای مانده از آنها، بویژه دعاهایشان و مشاهده احوال آنان هنگام اُنس با خداوند سبحان، از این حقیقت، پرده بر‌می‌دارد که فرازمندی شاخه‌های وجودی آنها تا بدان‌اندازه است که از توان درک‌اندیشه آدمی، بیرون است. چه کسی می‌تواند زرد شدن سیمای امام حسن (را هنگام آغاز کردن به نماز، انکار نماید؟ کدام شخص است که حال شگفت آور امام سجاد (همچون بیهوش شدن در حال عبادت را نپذیرد؟ اینها و هزاران مورد همانند آن، از راز آسمانی بودن این وجودهای قدسی، نشان دارد. آن دل‌های سرشار از هدایت الهی و شسته شده به کوثر عصمت، آن‌چنان به عالم غیب و شهود گره خورده بودند که‌اندازه فرازمندی شاخه‌های وجودشان، در‌ اندیشه خاکیانی چون ما نمی‌گنجد. پیداست آنها که قرار است راه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را تداوم بخشند، باید در بلندایی که ایشان بدان راه یافته بود، به سر برند و به گفته قرآن کریم، نباید کوچک‌ترین نقطه تاریکی در سراسر زندگی‌شان وجود داشته باشد، آن‌جا که می‌فرماید:
«وَ اِذِ ابْتَلیٰ اِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ؛ و چون ابراهیم را پرودگارش، با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود: «من، تو را پیشوای مردم قرار دادم». [ابراهیم] پرسید: از دودمانم [چه طور]؟ فرمود: «پیمان من به بیدادگران نمی‌رسد.»
با در کنار یکدیگر قرار دادن این آیه و آیاتی چون (وَ وَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحین• وَ جَعَلْنَاهُمْ اَئمَّةً یهْدُونَ بِاَمْرِنَا؛ و اسحاق و یعقوب را [نعمتی] افزون به او بخشیدیم و همه را از شایستگان قرار دادیم و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می‌کردند) و آیه شریف (وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یوقِنُونَ؛ و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخی از آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم] را هدایت می‌کردند)، این نتیجه به دست می‌آید که بایسته است امام و پیشوای انسان، دارای یقینی باشد که عالم ملکوت برای او به وسیله کلماتی از خداوند، پرده‌برداری شده باشد. عالم ملکوت نیز چهره باطنی این عالم است. سخن خداوند که فرمود: (یهْدُونَ بِاَمْرِنا؛ به فرمان ما هدایت می‌کنند)، آشکارا از این مطلب نشان دارد که امام، به نهانِ همه آنچه به موضوع هدایت پیوسته است، یعنی دل‌ها و رفتارها، آگاه است. به دیگر سخن، نیک و بدِ رفتارها و راه خوش‌بختی و تیره روزی، با همه ویژگی‌های آن نزد امام، حاضر است. چنین کاری، تنها از کسی بر می‌آید که ذاتاً و به خودی خود، نیک بخت باشد؛ زیرا در غیر این صورت، سعادت او از راه دیگری به او راه یافته و در نتیجه، الگویی تمام و کمالی پیروی شدنی نیست، همان‌گونه که قرآن کریم می‌فرماید:
«افَمَنْ یَهْدی اِلَی الْحَقِّ اَحَقُّ اَنْ یُتَّبَعَ اَمَّنْ لا یَهِدِّی اِلَّا اَنْ یُهْدی؛ پس آیا کسی که به سوی حق رهبری می‌کند، سزاوارتر است مورد پیروی قرار گیرد یا کسی که راه نمی‌یابد، مگر آن که هدایت شود؟»
بدین سان، پیوستگی اهل بیت (علیه‌السّلام) به آسمان و آسمانیان، هویدا می‌گردد.


یکی دیگر از ویژگی‌های شجره طیّبهاهل‌بیت (علیه‌السّلام)، تداوم ثمربخشی است (تُؤْتِی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذْنِ رَبِّها)، آن هم به گونه‌ای که هر گاه به سویش دست دراز کنند، ناامید و دست خالی بر نمی‌گردند. بی‌گمان، چنانچه مصداق شجره طیّبه، انسانِ موحّد و باشناخت باشد، میوه و برکات آن، فراوان خواهد بود؛ هم‌چون عبرت آموز بودن نگاه‌های او، (فَاعْتَبرُواْ یاُوْلی الْاَ بْصَار) حکیمانه بودن شنیدنی‌هایش (الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ اُوْلٰئکَ الَّذِینَ هَدَئٰهُمُ اللَّهُ وَ اُوْلٰئکَ هُمْ اُوْلُواْ الْاَلْبَابِ) و....
ثمردهی درخت وجود اهل‌بیت (آن‌چنان گسترده است که آدمی در پرتو بهره‌گیری از آنها، گره‌های دشواری از زندگی دنیایی خود را می‌گشاید و در فراز و نشیب آن، از میدان‌های خطرناک و پرآسیبی می‌گذرد.
کوتاه سخن، آن‌که بهتر است به این حقیقت اعتراف کنیم که: قلم، در برشمردن دامنه برکات شجره طیّبه اهل بیت (علیه‌السّلام) و قلمرو فایده رسانی آنان، ناتوان و درمانده است.
گفتنی است بر پایه عبارت (بِاِذْنِ رَبِّهَا) در آیه شریف، نخست آن‌که همه کارهای فرا بشری اهل بیت (با خواست خداوند انجام می‌گیرد و از خود در این باره، استقلالی ندارند؛ وانگهی، پاسخ به توسّل‌های انجام گرفته به آنها نیز با حساب و کتاب و با روی آوردن به مصلحت افراد، انجام می‌شود.


۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۴-۲۵.    
۲. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۳. ابوالفتوح رازى، حسین بن على، تفسیر روض الجنان، ج۱۱، ص۲۶۹.
۴. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج۱۹، ص۱۱۷-۱۱۸.
۵. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، ج۲، ص۱۴۹.    
۶. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۴، ص۸۷.    
۷. طباطبایی، محمد‌حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۱۴۰.    
۸. اسرا/سوره۱۷، آیه۶۰.    
۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۶.    
۱۰. ابوالفتوح رازى، حسین بن على، تفسیر روض الجنان، ج۱۱، ص۲۷۰-۲۷۱.
۱۱. ابوالفتوح رازى، حسین بن على، تفسیر روض الجنان، ص۲۷۲.
۱۲. مازندرانی، ملا صالح، شرح اصول الکافی، ج۹، ص۱۸۱.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۳۲.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۳۲.    
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۱۶. انبیا/سوره۲۱، آیه۷۲.    
۱۷. انبیا/سوره۲۱، آیه۷۳.    
۱۸. سجده/سوره۳۲، آیه۲۴.    
۱۹. سجده/سوره۳۲، آیه۲۴.    
۲۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۴.    
۲۱. طباطبایی، محمد‌حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۷۳.    
۲۲. یونس/سوره۱۰، آیه۳۵.    
۲۳. حشر/سوره۵۹، آیه۲.    
۲۴. زمر/سوره۳۹، آیه۱۸.    



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «ویژگی‌های شجره طیبه» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۱۰.    



جعبه ابزار