شاعران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شاعران، سعدی، حافظ، عطار، فردوسی،
شیعه،
اهل سنت،
اهل بیت علیهمالسلام.
پرسش: آیا شعرای ایرانی مثل سعدی، حافظ، عطار، فردوسی و... سنی مذهب بودهاند؟
پاسخ: این
شاعران در زمانی به فعالیت فرهنگی میپرداختند که مجال چندانی برای ظهور و بروز اعتقادات قلبی آنان وجود نداشت و آنان ناچار بودند که برای اشاعه تفکرات خویش، تا حدی همگام با عقاید پذیرفته شده در جامعه آن
روز حرکت کنند. بر این اساس در میان اشعارشان میتوان رگههایی از اعتقاد حاکم (اهل سنت) را یافت، با این توضیح که اعتقادات شیعی را نیز در لابهلای سرودههای این شاعران میتوان مشاهده کرد.
بههرحال بخش وسیعی از این اشعار، مورد پذیرش همگان بوده و این شاعران چه شیعه باشند و جه سنی، نباید از کنار آثار فرهنگ سازشان، بیتفاوت عبور کرد.
با توجه به وضعیت حاکم بر جامعه اسلامی در قرونی که این شاعران در آن میزیستند، نمیتوان از آنان انتظار داشت که عقیده قلبی خود را به
تشیع، صراحتاً ابراز داشته و رسماً با
تفکر حاکم در آن زمان درگیر شوند.
بر این اساس هر اندیشمند، شاعر و ... تنها زمانی میتوانست آزادانه به نشر افکار و آثار خود بپردازد که به نوعی خود را موافق با اندیشه رایج در جامعه معرفی کند و در غیر این صورت، فعالیتهای فرهنگی او دچار چالش شده و یا متوقف میگشت.
براساس دلیل بالا و با توجه به حساسیت بیش از اندازهای که نسبت به دیگر مذاهب و بهویژه، شیعیان وجود داشت، مشاهده اشعاری که در ظاهر، مخالف تفکرات شیعی بوده، بهتنهایی نمیتواند دلیلی بر سنی بودن سراینده آنها ارزیابی شود.
از طرفی موضوع انتخاب شده در بسیاری از این اشعار، موضوعاتی هستند که چون
مدح سخاوت و ذم بخل، مورد پذیرش تمام فرقههای اسلامی بوده و به دنبال آن، قابل استفاده برای همگان خواهد بود و اثبات شیعه یا سنی بودن شاعر، آسیبی به مفاهیم ارزشمندی که از راه
شعر به مخاطب منتقل میشوند، نخواهد رساند.
با این وجود و نظر به اینکه شما اشعاری را برای اثبات سنی بودن برخی شاعران ارائه فرمودید، باید گفت که میتوان از اشعار همین شاعران در محدوده همان آدرسهای موجود در پرسشتان، مستنداتی در مورد تمایل آنان به مکتب اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ مشاهده کرد که به برخی از این موارد اشاره میکنیم:
سعدی در
بوستان، بعد از آنکه با اشعاری به مدح خلفای چهارگانه پرداخته و میگوید:
نخستین
ابوبکر پیر مرید ••• عمر، پنجه بر پیچ دیو مرید
خردمند
عثمان شب زندهدار ••• چهارم علی، شاه دلدل سوار
در همان قسمت، دعایی را به جانب پروردگار عرضه میدارد:
خدایا به
حق بنیفاطمه ••• که بر قول
ایمان کنم خاتمه
اگر دعوتم رد کنی ور قبول ••• من و دست و دامان آل رسول
"قول ایمان" چیست که خاتمه
سخن سعدی قرار گرفته؟!
چرا او به بنیفاطمه سوگند یاد کرده و به دامان آلرسول پناه برده است؟!
و...
عطار در
منطق الطیر خود بعد از آنکه سه مثنوی در مدح خلفای سهگانه سروده، در مثنوی چهارم با این بیان به توصیف مولا
علی علیهالسلام میپردازد:
خواجهٔ
حق پیشوای راستین ••• کوه حلم و باب
علم و قطب
دینمرتضای مجتبا، جفت بتول ••• خواجهٔ
معصوم، داماد رسول
مقتدا بیشک به استحقاق اوست ••• مفتی مطلق علی الاطلاق اوست
هم ز اقضیکم علی جان آگه است ••• هم علی ممسوس فی ذات الله است
در این عبارات، بیشتر دقت فرمایید:
"پیشوای راستین"، "قطب دین"، "خواجهٔ معصوم"، "اقضاکم علی" و سپس به این پرسش، پاسخ دهید که مراد عطار از اینکه مطرح سازد که فردی که استحقاق مقتدا شدن و مفتی مطلق بودن را دارد، علی ـ علیهالسلام ـ است، چه باوری را در اذهان متبادر میسازد؟!
همو در خسرونامه خویش، بعد از آنکه ضمن اشعاری به مدح و ثنای خلفای سهگانه میپردازد، هنگامی که به
امام علی علیهالسلام میرسد، چنین میسراید:
امام مطلق ارباب بینش ••• بدانش آفتاب
آفرینشچو اصل
اهل بیت افتاد حیدر ••• بلی بایست شهر
علم رادر
چو شهر علم
دین پیغمبر آمد ••• اگر بابیست آن را
حیدر آمد
آیا مصرع "امام مطلق ارباب بینش" بهتنهایی کافی نیست تا معتقد شویم که او
بصیرت و بینش را تنها در پیروی از علی ـ علیهالسلام ـ میپندارد؟!
عطار به این نیز بسنده نکرده و در ادامه، ضمن مدح و ثنای حسنین علیهالسلام، جلوههایی دیگر از
تفکر شیعی را عرضه میدارد. اشعار او در مورد
امام حسن علیهالسلام این است:
لبش قایم
مقام حوض کوثر ••• که بودی چشمهٔ نوش پیمبر
چنان نوشی بزهر آلوده کردند ••• جگر پر خون دلش پالوده کردند
ز زهرش چون جگر شد پارهپاره ••• ز غصه گشت خونین سنگ خاره
دل خصمش نشد از خون جگر رنگ ••• ولی از درد او خون شد دل سنگ
تنها یک پرسش، در مورد این ابیات کافی است. خصم امام حسن ـ علیهالسلام ـ کیست که
قلب او از سنگ، سختتر است؟ آیا همانی نیست که
اهل سنت او را خالالمؤمنین قلمداد کرده و راه
انتقاد را بر او میبندند؟
عقیده
عطار در مورد امام حسین علیهالسلام، اینگونه جلوهگر میشود:
امامی کافتاب خافقینست ••• امام از ماه تا ماهی حسینست
چو خورشیدی
جهان را خسرو آمد ••• که نه
معصوم پاکش پس رو آمد
چو آن
خورشید اصل خاندانست ••• بمهرش نه فلک از پی روانست
آیا این اشارهای به تفکر شیعه دوازده امامی نیست و آیا اهل سنت، معتقد به
عصمت دوازده امام میباشند؟!
و....
از میان اشعار
حافظ و فردوسی نیز میتوان به تمایلات شیعی آن دو پی برد. این
شعر حافظ:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان بصدق ••• بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
و این شعر
فردوسی:
منم بندهی اهل بیت نبی ••• ستاینده خاک پای وصی
نمونهای از این اشعار هستند.
با این وجود، تأکید میکنیم که بحث و جدل در مورد
شیعه و یا سنی بودن این فرهنگسازان ایرانی، مانع از آن خواهد شد که حتی اشعار پذیرفته شده توسط هر دو گروه، مورد استفاده همگان قرار گیرد.
پایگاه اسلام کوئست.