زندگینامه هارون پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: پیامبران، زندگینامه، شبیر، عمران، شبر،
حضرت هارون.
پرسش: خلاصهای از زندگی جناب هارون پیامبر (علیهالسّلام) را بیان کنید؟
پاسخ: هارون (علیهالسّلام) از پیامبران مرسل و وزیر حضرت موسی (علیهالسّلام) در امر
رسالت بود که
خداوند نبوت را در نسل هارون قرار داد.
هارون پیامبر (علیهالسّلام)، فرزند
عمران و
یوکابد، برادر
حضرت موسی (علیهالسّلام) که سه سال از آنحضرت بزرگتر، از نظر قد و قامت از موسی بلندتر و فربهتر، رنگش سفیدتر و زبانش گویاتر بود.
وی از
پیامبران بنیاسرائیل، و بر اساس آیه ۴۵
سوره مؤمنون پیامبر مرسل بود:
«ثُمَّ اَرْسَلْنا مُوسی وَ اَخاهُهارُونَ بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبینٍ؛
آنگاه موسی و برادرشهارون را با آیات خود و دلایل روشن فرستادیم.»
با توجه به کشتن نوزادان پسر به دستور
فرعون، برای پیشگیری از تولد حضرت موسی (علیهالسّلام)،
اما میگویند پیروان فرعون از رو به کاهش رفتن نسل بنیاسرائیل به نزد فرعون شکایت بردند؛ چرا که آنها بنیاسرائیل را برده و خدمتکار خود میگرفتند؛ لذا با این کشتاری که فرعون به راهانداخته بود، منافع فراعنه و
قبطیان به خطر افتاده بود؛ ازاینرو فرعون دستور داده بود که متولدان یک سال از پسران را زنده نگهداشته و متولدان سال دیگر را به قتل برسانند. و هارون بن عمران در آن سالی که پسرها را از بین نمیبردند متولد شد.
البته نقل دیگر آن است که چون هارون سه سال از موسی بزرگتر بود؛ لذا در آن سال هنوز دستور قتل نوزادان پسر صادر نشده بود.
هارون چهار فرزند داشت به نامهای:
نادب،
الیهو،
الیعازر، و
ایتمر، که نادب و الیهو در زمان حیات هارون از دنیا رفتند.
براساس آنچه از سخنی منقول از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) استفاده میشود، نام دو پسر جناب هارون «شَبِیر» و «شَبَّر» بود.
با اینکه نام این پیامبر بزرگ الهی در
قرآن کریم نوزده بار در کنار موسی و پیامبران (علیهالسّلام) دیگر و یکبار با عنوان «آلهارون»
آمده است، اما از زندگی جنابهارون مطالب در خور توجهی در قرآن و منابع تاریخی بیان نشده است.و در قرآن نیز مطالب مربوط بههارون به صورت مستقل مطرح نشده، بلکه در ضمن جانشینی او برای حضرت موسی، در آن چهل روزی که به میقات رفته بود، به صورت اجمال مطالبی مطرح شده است.
هنگامی که خدای متعال موسی (علیهالسّلام) را برای رساندن پیام توحید، به سوی فرعون مامور میکند:
«اذْهَبْ اِلی فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغی؛
اینک به سوی فرعون برو، که او طغیان و سرکشی کرده است»
و ماموریتی بسیار سنگین؛ بر دوشش میگذارد، موسای کلیم برای انجام هرچه بهتر این رسالت از خداوند چیزهایی را درخواست میکند که یکی از آن خواستهها این بود خدایا، یار و یاوری برای من از خاندان خودم قرار ده که مرا در این ماموریت کمک نماید و پشتوانهام باشد: «وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ اَهْلِی»؛
خدای متعال نیز به واسطه رحمت خویش درخواست او را اجابت نمود، و هارون را به موسی بخشید: «وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا اَخاهُ هارُونَ نَبِیًّا».
برایناساس، جناب هارون پیامبری بود که به درخواست موسی (در انجام بار سنگین رسالت و مبارزه با فرعون و فرعونیان) از سوی خداوند برگزیده شد. و هارون نیز دوشادوش برادرش موسی در انجام این رسالت سنگین، تلاش کرد. او اگرچه با موسی در مقام رسالت شریک بود: «وَ اَشْرِکْهُ فی اَمْری»،
اما در تمام برنامهها از او پیروی میکرد و موسی امام و پیشوایش بود.
روشن است که هدف موسی (علیهالسّلام) از تعیین هارون (علیهالسّلام) به وزارت و معاونت خود، داشتن پشتوانهای محکم و قوی در برابر فرعون و فرعونیان بود: «اشْدُدْ بِهِ اَزْرِی».
بنابراین، قسمت برجسته زندگی هارون در قرآن کریم آنجا است که موسی برای دریافت الواح به
طور سیناء رفته بود و هارون را جانشین خود قرار داد. و به او سفارش نمود: «میان قوم من جانشین من باش و به اصلاح کارشان بپرداز و از راه مفسدان را پیروی مکن».
اما هنگامی که حضرت موسی (علیهالسّلام) از میعادگاه پروردگار بازگشت و مشاهده نمود که بسیاری از پیروانش خط مستقیم
توحید را رها کرده و به
گوسالهپرستی روی آوردند، سراغ هارون (علیهالسّلام) که وی را به عنوان جانشین خود برای رهبری مردم در زمان غیبت خویش قرار داد - رفت و با شدت و عصبانیت هر چه تمامتر، در حالیکه ریش و موی سرش را گرفته و به سوی خود میکشید، گفت آیا از دستور من سرپیچی نمودی؟! هارون گفت: «فرزند مادرم!...، من فکر کردم که اگر به مبارزه برخیزم و درگیری پیدا کنم، تفرقه شدیدی در میان بنیاسرائیل میافتد، و از این ترسیدم که تو به هنگام بازگشت بگویی؛ چرا در میان بنیاسرائیل تفرقه افکندی و سفارش مرا در غیابم به کار نبستی؟!
به این ترتیبهارون بیگناهی خود را اثبات نمود، بویژه با توجه به جمله دیگری که در
سوره اعراف آمده است: «اِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی؛
این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند.»
هنگامی که هارون رسالت خود را در این مبارزه انجام داد و اکثریت پذیرا نشدند، به اتفاق اقلیتی (حدود دوازده هزار نفر) از مؤمنان ثابت قدم از جمعیت جدا شدند، در حالیکه اکثریت جاهل و لجوج نزدیک بود او را به قتل برسانند.
برخی فضایل و ویژگیها از این قرارند:
امام صادق (علیهالسّلام) ضمن روایتی از رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مورد مشاهدات
شب معراج میفرماید: آنگاه تا آسمان پنجم بالا رفتیم. در آنجا مردی میانسال با چشمانی درشت را یافتیم که گروهی از امتش گرداگرد او جمع شده بودند.
جبرئیل به من اشاره کرد که او هارون بن عمران است و در میان قوم خویش بسیار محبوب بود.
طبق روایت
امام صادق (علیهالسّلام) خداوند نبوت را در نسل هارون قرار داد:
«اِنَّ مُوسَی وَ هَارُونَ کَانَا نَبِیَّیْنِ مُرْسَلَیْنِ اَخَوَیْنِ فَجَعَلَ اللَّهُ النُّبُوَّةَ فِی صُلْبِ هَارُونَ دُونَ صُلْبِ مُوسَی؛
موسی و هارون (علیهالسّلام) دو برادر و هر دو از پیامبران مرسل بودند، اما خداوند نبوت را در نسل هارون قرار داد.»
«وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی وَهارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِیاءً؛
هارون دارای نور و روشنایی باطنی و وسیله تشخیص حق از باطل بود.»
در احادیث فراوان؛ مانند «
حدیث منزلت»، نسبت
امام علی (علیهالسّلام) به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مانند نسبت هارون (علیهالسّلام) به موسی (علیهالسّلام)
تشبیه شده، با این تفاوت که هارون (علیهالسّلام) پیامبر بود، ولی امام علی (علیهالسّلام) پیامبر نبود.
در آیه ۳۴
سوره قصص به فصاحت حضرت هارون (علیهالسّلام) اشاره شده است:
«وَ اَخیهارُونُ هُوَ اَفْصَحُ مِنِّی لِساناً... ؛
و برادرمهارون از من فصیحتر است.»
سرانجام هارون (علیهالسّلام) در سن ۱۲۳ سالگی،
و سه سال پیش از حضرت موسی (علیهالسّلام)،
در صحرای «
تیه» از دنیا رفت.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «زندگینامه هارون پیامبر»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۱۱/۴.