• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حیات برزخی شهدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حیات برزخی، رزق، شهیدان، شهدای احد، آیه ۱۶۹ آل‌عمران.

پرسش: با توجه به آیاتی که شهیدان را زندگانی اعلام می‌کنند که نزد خدا روزی می‌خورند، آیا زندگی آنان در برزخ، با مردگان عادی متفاوت است؟

پاسخ: منظور از زنده بودن و زندگی در این آیه، همان حیات و زندگی برزخی است که ارواح پس از مرگ دارند، ولی از آن‌جا که حیات شهیدان یک حیات فوق العاده عالی و آمیخته با انواع نعمت‌های معنوی است - و به‌علاوه موضوع سخن، در آیه آنها هستند - تنها نام از آنها برده شده است. آنها به‌قدری غرق مواهب حیات معنوی هستند که گویا زندگی سایر برزخیان در مقابل آنها چیزی نیست.
شهیدان زنده‌اند و نزد خدا بوده و روزی و ارتزاق آنان نیز عنداللهی است. مراد از این عندیت و قرب، قرب مکانتی و منزلتی است. درباره این‌که مقصود از این رزق چه رزقی است، تعابیر مختلفی شده است؛ از جمله: رزقی است که مناسب مقام آنها نزد پروردگارشان باشد، یا رزق کریمانه‌ای است که ما از آن آگاهی نداریم.




خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‌ سَبیلِ اللَّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ»؛ (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگان‌اند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. آیه‌ای دیگر:

۱.۱ - دیدگاه مفسران

برخی مفسران معتقدند که این آیه درباره شهدای اُحُد نازل شده و بعضی آن‌ را درباره شهدای بدر می‌دانند،
[۴] . سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ج‌۲، ص۱۸۷، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
ولی - همان‌طور که شماری از مفسران اسلامی گفته‌اند
[۷] مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج‌۲، ص۲۰۲ – ۲۰۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- حق این است که پیوند این آیات با آیات گذشته نشان می‌دهد که شان نزول آن بعد از حادثه احد بوده است. اما مضمون و محتوای آیات تعمیم دارد و همه شهدا - از جمله ۱۴ شهید جنگ بدر - را نیز شامل می‌شود.


چنین به نظر می‌رسد که برخی افراد سست ‌ایمان بعد از حادثه احد گرد هم آمده و بر دوستان و بستگان خود که در این جنگ شهید شده بودند، تأسف می‌خوردند که چرا آنها مردند و نابود شدند، مخصوصاً هنگامی که به نعمتی می‌رسیدند و جای آنها را خالی می‌دیدند بیشتر ناراحت می‌شدند، با خود می‌گفتند ما این چنین در ناز و نعمتیم؛ اما برادران و فرزندان ما در قبرها خوابیده‌اند و دستشان از همه جا کوتاه است. این‌گونه افکار و سخنان علاوه بر این‌که نادرست بود و با واقعیت تطبیق نمی‌کرد، در تضعیف روحیه بازماندگان بی‌اثر نبود. آیه فوق، خط بطلان بر این‌گونه افکار کشیده و مقام شامخ و بلند شهیدان را یاد کرده است.


منظور از حیات و زندگی در این آیه همان حیات و زندگی برزخی است که ارواح در عالم پس از مرگ دارند،
[۹] شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، ج‌۱، ص۴۰۲، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
نه زندگی جسمانی و مادی، اگرچه زندگی برزخی، اختصاصی به شهیدان ندارد، بسیاری دیگر از مردم نیز دارای حیات برزخی هستند، (حیات برزخی برای دو دسته است نیکوکارانی که در درجه عالی هستند و بدکارانی که فوق العاده وضع بدی دارند.) ولی از آن‌جا که حیات شهیدان یک حیات فوق العاده عالی و آمیخته با انواع نعمت‌های معنوی است - و به‌علاوه در این آیه، موضوع سخن، آنها هستند - تنها نام از آنها برده شده است. آنها به‌قدری غرق مواهب حیات معنوی هستند که گویا زندگی سایر برزخیان در مقابل آنها چیزی نیست.


به دیگر سخن، حیات پس از مرگ برای همگان، قطعی است و به شهید اختصاص ندارد، و زنده‌ بودن شهید بدین معنا نیست که صرفاً او پس از مرگ در برزخ حیات دارد و یا آن‌که تنها او در قیامت زنده می‌شود؛ زیرا همگان دارای حیات برزخی و حیات قیامت‌اند؛ بلکه معنایش زندگی ویژه برزخی است که شهیدان هم اکنون از آن برخوردارند؛ یعنی از لحاظ درجه برتر از سایر مؤمنان‌اند که حیات برزخی داشته و در برزخ که روضه‌ای از ریاض بهشت است، متنعم‌اند.
[۱۲] جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۶، ص۲۸۷ – ۲۸۸، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.



توجیه برخی که گفته‌اند مقصود از حیات شهدا در این آیه شریفه عبارت از نورانی‌ بودن آنها از جهت برکت‌های معنوی است، ناتمام است؛ نیز زنده بودن شهید به این معنا نیست که او جان خود را در راه میهن، جامعه و سرافرازی همنوعان خود فدا کرده است و چون یادش در خاطره‌ها زنده است، همین معنای اعتباری برای وی حیات شمرده می‌شود. این تصوری خطا و برداشتی باطل است؛ زیرا این‌گونه امور از وهمیات‌اند و نمی‌توانند مبنای صحیحی داشته باشند. ماتریالیست‌ها با تصور خوشنام‌ شدن و مانند آن خود را دلگرم می‌کنند؛ در حالی‌که دل‌خوش کردن به عناوینی چون خوش‌نامی، شهرت به فداکاری و امثال اینها برای کسانی که مرگ را پایان زندگی می‌دانند و به برزخ و معاد و زندگی پس از مرگ اعتقادی ندارند، نمی‌تواند مبنای معقولی داشته باشد. هرکس که مردن را نابودی پندارد و با این‌حال به موهوماتی مانند خوش‌نامی و زنده ماندن در خاطره‌ها دل خوش دارد، مانند معتقدان به نحوست عدد سیزده، خود را اسیر خرافات کرده است؛ زیرا همان‌گونه که او با مرگ نابود شده است، کسانی که خاطرات او را به یاد دارند نیز، با مرگ از بین می‌روند. گذشته از آن‌که برای معدوم، «زنده باد» گفتن اثری ندارد؛ زیرا وی نه مسرور می‌شود و نه متاثر.
[۱۳] جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۶، ص۲۸۷ – ۲۸۸، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.



شهیدان زنده‌اند و نزد خدا و روزی و ارتزاق آنان نیز عنداللهی است. مراد از این عندیت و قرب، قرب مکانتی و منزلتی است؛
[۱۵] جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۶، ص۲۷۸، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.

زیرا خداوند سبحان از جسم بودن، مکان داشتن و امثال آن منزه است و روح مجرد از جسمیت می‌تواند به خداوند قرب معنوی داشته باشد. از تقدیم ظرف «عِندَ رَبِّهِم» بر فعل «یرزَقون»، اهتمام به این قرب دانسته می‌شود.


حیات شهیدان، نزد خدا، واقعی است؛ و چون هرچه نزد خدا وجود دارد ثابت است، تمام آنچه به شهیدان می‌رسد، از زوال مصون است و آنان به سبب بهره‌مندی از حیات و رزق عنداللهی، جاودانه متنعم‌اند.
[۱۶] جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۶، ص۲۷۸، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.



زنده بودن شهید تنها به معنای آگاه بودن از اسرار آخرت هم نیست؛ چون این نیز به شهید اختصاص ندارد؛ بلکه شهید حیاتی ویژه دارد. البته هر کس که در حد و مقام شهید باشد، چنین زندگانی‌ای را بعد از مرگ خواهد داشت.
[۱۷] جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۶، ص۲۸۸ – ۲۸۹، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.



درباره این‌که مقصود از این رزق چه رزقی است، تعابیر مختلفی شده است؛ از جمله: رزقی است که مناسب مقام آنها نزد پروردگارشان باشد،
[۱۸] گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده، ج‌۱، ص۳۱۳، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
یا رزق کریمانه‌ای است که ما از آن آگاهی نداریم.



۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۶۹.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۱۵۴.    
۳. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التاویل، ج‌۲، ص۴۸، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.    
۴. . سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ج‌۲، ص۱۸۷، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
۵. فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیرالقرآن، ج‌۱، ص۱۸۲، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۳، ص۱۹۸ – ۱۹۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۷. مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، ج‌۲، ص۲۰۲ – ۲۰۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۳، ص۱۹۸ – ۱۹۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۹. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، ج‌۱، ص۴۰۲، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۳، ص۱۹۸ – ۱۹۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۳، ص۱۹۸ – ۱۹۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۱۲. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۶، ص۲۸۷ – ۲۸۸، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
۱۳. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۶، ص۲۸۷ – ۲۸۸، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
۱۴. فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیرالقرآن، ج‌۱، ص۱۸۲، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.    
۱۵. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۶، ص۲۷۸، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
۱۶. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۶، ص۲۷۸، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
۱۷. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۶، ص۲۸۸ – ۲۸۹، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
۱۸. گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده، ج‌۱، ص۳۱۳، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
۱۹. ملاحویش آل غازی، عبدالقادر، بیان المعانی، ج۵، ص۴۲۵، دمشق، مطبعه الترقی، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «حیات برزخی شهدا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۶.    



جعبه ابزار