حجیت قول پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حجیت قول پیامبر، حجیت قرآن،
معجزه،
وحی،
عصمت.
پرسش: منظور
علامه طباطبایی که میفرمایند: «حجیت قول
رسول الله صلیاللهعلیهوآله متوقف بر حجیت قرآن است» (در کتاب مهر تابان، ص ۲۶۸) چیست؟
پاسخ: برای روشن شدن پاسخ،
ذکر چند نکته لازم است که در ذیل میآید.
برای اثبات
نبوت یک نبی دو دیدگاه وجود دارد:
بعضیها گفتهاند، تنها راه این است که دارای
معجزه باشد، و معجزه چهار شرط دارد:
۱. دیگران از انجام آن عاجز باشند؛
۲. از طرف خداوند باشد؛
۳. در زمان
تکلیف باشد؛
۴. همزمان با ادعای نبوت باشد.
اما بعضی دیگر از بزرگان
علما گفتهاند برای اثبات آن سه راه داریم:
۱. آشنایی با منش و رفتار پیامبر و استفاده از قرائن اطمینانبخش؛
۲. از راه
پیشگویی پیامبران پیشین؛
۳. از راه ارائه معجزه عنایت الهی در مورد آخرین
پیامبر صلیاللهعلیهوآله اقتضا داشت که علاوه بر معجزاتی که بر حاضرین
حجت را تمام میکرد و دیگران از راه نقل از آنها آگاه شوند، معجزاتی جاودانی به او بدهد که برای همیشه
حجت را بر جهانیان تمام کند و آن «
قرآن کریم» است.
پس بنا بر دو قول مهمترین معجزه، و تنها معجزة موجود در زمان حاضر قرآن است.
قرآن اگر بخواهد اعتبار داشته باشد، چند چیز را باید بپذیریم:
۱. قرآن از طرف خداست، و معنای آن این است که مفادی که در
قرآن آمده، از سوی خداست و
الفاظ و ترکیبات و
آیات آن وحیانی است و نحوة چینش آیات در کنار هم وحیانی است؛
۲.
تحریف در قرآن واقع نشده است؛
۳. مصون بودن وحی از خطا، یعنی این قرآن بهصورت
وحی نازل شده، بدون تغییر و تحول به پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ رسیده است؛
۴.
عصمت پیامبر را باید بپذیریم؛
۵. خداوند از کلمات قرآن معنای خاص را
اراده کرده است.
هرچند برای اثبات
عصمت، دلایل عقلی چون لزوم عصمت، الگو بودن رهبر، اقامه شده است، ولی مهمترین دلیلی که حتی جزئیات را اثبات میکند، ارائه نقلی است که قسمتی از آن را
آیات قرآن چون
آیه تطهیر و آیاتی که بعضی انسانها را مُخلَص میدانند
و آیاتی که
پیامبران را و پیامبر خاتم را واجب الاطاعه میدانند.
و آیهای که میگوید عهد ما به ظالمین نمیرسد.
برای اثبات سخن علامه به دو استدلال اشاره میکنیم:
بعد از این مقدمه، ممکن است در استناد
سخن «حجیت قول
رسول الله صلیاللهعلیهوآله متوقف بر
حجیت قرآن است»، به مرحوم علامه خدشه شود؛ چون مدرکی برای آن ارائه نشده است. از این گذشته، بر فرض که استناد مطلب به علامه تمام باشد، اصل سخن قابل خدشه میباشد؛ زیرا:
اثبات نبوت از راه
عقل امکانپذیر است، و با اثبات آن لزوم الاطاعة بودن و حجیت سخنان حضرت هم ثابت میشود؛
کلام پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ حجیت ذاتی ندارد؛ آنگاه برای ما اعتبار و حجیت دارد که
خداوند آن را برای ما معتبر نموده باشد، و قرآن در آیاتی چند، این مطلب را بهخوبی بیان فرموده است:
«
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی • إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی»؛
«
رسول خدا هیچ سخنی را از هوای نفس خود نمیگوید؛ بلکه او هرچه میفرماید از سرچشمه
وحی است».
این
آیه نهتنها امر و نهی حضرت را اعتبار میدهد، بلکه تمام گفتار او را اعتبار میدهد.
افزون بر این باید گفت که علاوه بر اینکه اعتبار قول پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ متوقف بر تمامیت قرآن است، مسئله دیگری هم متوقف بر قرآن است و آن اینکه ثابت شود (حالا که هرچه پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میگوید، برای ما اعتبار دارد) که آن حضرت،
معصوم هستند و خلاف نمیگویند، و عصمت حضرت هرچند ادلهای عقلی دارد، ولی آن دلیلی که بهروشنی تمام
عصمت را بیان کند، قرآن است؛ چنانکه از
آیه تطهیر و آیاتی که گذشت عصمت حضرت هم استفاده میشود؛ مانند آیه «
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی» و آیهی «
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ» ای کسانیکه ایمان آوردهاید، از خداوند
اطاعت کنید و از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و صاحبان امر خودتان
اطاعت کنید.
و این عصمت آنگاه ثابت میشود که آیات قرآن برای ما
حجت باشد، حجت به معنایی که
ذکر شد (بپذیریم قرآن از طرف
خداوند است،
تحریف نشده و ...)؛ پس نتیجه این شد که از دو جهت حجیت قول پیامبر متوقف بر حجیت قرآن است:
حجیت قول پیامبر متوقف بر حجیت قرآن است، به دو جهت:
از این جهت که حجیت قول پیامبر که ذاتی نیست باید از طرف
خداوند «
اذن» و امضا شود، و
خداوند در آیاتی از قرآن امر و نهی و حتی تمام کلام حضرت را برای ما حجت و معتبر دانسته است و این در صورتی قابل تحقق است که حجیت خود قرآن ثابت شود (یعنی ثابت شود که از طرف خداوند است، مفاد الفاظ آنهم از خداوند است، تحریف در آن واقع نشده و در لحظه نزول تغییر نکرده است).
عصمت پیامبر بهصورت کامل و دقیق از قرآن استفاده میشود؛ هرچند دلایل عقلی هم داریم، و این عصمت خاص آنگاه ثابت میشود که حجیت قرآن به معنایی که گفتیم برای ما تمام شود.
بنابراین نسبت این کلام به
علامه طباطبایی درست نیست؛ چون با گفتار و عقاید آن مرحوم تناقض دارد؛ چون او اثبات نبوت را از راه
عقل و معجزات غیر قرآنی و گفتار
پیامبران قبلی هم جایز میداند.
البته این احتمال نیز به نظر میرسد که کلام علامه درست باشد؛ ولی ناظر به این مطلب باشد که اگر حدیثی از پیامبر برای شما نقل شود که با صراحت قرآن در تناقض باشد، نباید آن را قبول کرد، و این برگرفته از روایاتی است که یکی از راههای تشخیص
روایات درست از نادرست را موافقت روایات با قرآن دانستهاند؛ چنانچه رسول گرامی
اسلام فرمودند:
هر حقی، نشانهای دارد و هر صوابی نوری، پس آنچه با قرآن موافق است، بگیرد؛ و آنچه مخالف قرآن باشد، به دور اندازید.
۱.
مبانی کلامی اجتهاد، استاد هادوی، (مؤسسه امام صادق علیهالسلام) تمام کتاب.
۲.
آموزش عقاسد، استاد مصباح یزدی (انتشارات چاپ و نشر بینالملل). قسمت نبوت عامه و خاصه و عصمت انبیا، ص ۱۷۶ ۲۴۱.
۳.
بررسی مسائلی کل امامت، ابراهیم امینی، بحث قرآن و عصمت، از صفحه ۱۸۹ به بعد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حجیت قول پیامبر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۸/۱۶.