• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جریان وصیت پیامبر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: دوات و قلم، وصیت، تحکیم خلافت امیرالمؤمنان، پیروی از اهل‌بیت.
‌پرسش: اگر جریان قلم و دوات خواستن پیامبر برای وصیت درست است، چرا پیامبر ـ صلی‌لله‌علیه‌و‌آله ـ عمر را طرد نکرد و در زمان باقی‌ مانده که از روز پنج‌شنبه تا دوشنبه دوات و قلم نخواستند و وصیت را ننوشتند تا اختلاف بین مسلمین ایجاد نشود؟
پاسخ: قبل از پرداختن به جواب سؤال دانستن این مقدمه لازم است که هدف از نامه چه بود؟!
نامه‌ای که پیامبر ـ صلی‌لله‌علیه‌و‌آله ـ می‌خواست بنویسد، چه موضوعی بوده است؟



پاسخ این سؤال روشن است؛ زیرا هدف پیامبر، چیزی جز تحکیم وصایت و خلافت امیرالمؤمنان، و لزوم پیروی از اهل‌بیت خود نبود و این مطلب از ملاحظه حدیث «ثقلین» که مورد اتفاق جامعه محدثان از اهل تسنن و شیعه است، به دست می‌آید؛ زیرا درباره نامه‌ای که می‌خواست بنویسید، چنین فرمود: این نامه را برای آن می‌نویسم که پس از من گمراه نشوید و در حدیث «ثقلین» عین همین جمله را آورده، و علت پیروی از کتاب و اهل‌بیت خود را این دانسته که پیروی از این دو «ثقل» سبب می‌شود که هیچ‌گاه گمراه نشوید.


«انّی تارکٌ منکم الثقلین ما إن تَمَسُّکتم بهما لن تضلّوا: کتاب الله و عترتی اهل بیتی» من درمیان شما، دو چیز گران‌بها می‌گذارم، تا از آن دو پیروی نمایید، هرگز گمراه نمی‌شوید. این دو چیز گران‌بها عبارتند از: کتاب خدا (قرآن) و عترت و اهل‌بیت من.


و از طرفی هم پیامبر گرامی از فعالیت‌هایی که در خارج از خانه او برای قبضه کردن موضوع خلافت انجام می‌گرفت،‌آگاه بود. از‌این‌رو، برای پیشگیری از انحراف مسئله خلافت از محور اصلی خود و جلوگیری از بروز اختلاف و دودستگی، تصمیم گرفت که موقعیت خلافت امیرمؤمنان علی ـ علیه‌السلام ـ و اهل‌بیت خود را به‌طور کتبی تحکیم کرده، سندی زنده پیرامون موضوع خلافت به یادگار بگذارد. از این جهت روزی که سران صحابه برای عیادت آمده بودند، کمی سر به زیر افکند و مقداری فکر کرد؛ سپس رو به آنان نمود و فرمود: کاغذ و دواتی برای من بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم! که پس از آن ابداً گمراه نشوید. در این لحظه، عمر بن خطاب سکوت مجلس را شکست و به حاضران گفت: بیماری بر مرد غلبه کرده، قرآن پیش شماست، کتاب خدا ما را کافی است!


نظر خلیفه دوم مورد گفت‌وگو قرار گرفت. گروهی با وی مخالفت کرده، گفتند: حتماً باید دستور پیامبر اجرا گردد. بروید قلم و کاغذی بیاورید تا آنچه مورد نظر اوست، نوشته شود؛ برخی جانب را گرفتند و از آوردن قلم و دوات جلوگیری کردند. پیامبر از اختلافات و سخنان جسارت‌آمیز آنان سخت ناراحت شد و گفت: برخیزید و خانه را ترک کنید. (چون در پیش پیامبر مشاجره و منازعه و اختلاف شد و نسبت به آن حضرت بی‌احترامی شد، لذا حضرت دستور ترک منزل را داد).


عمر توسط پیامبر ـ صلی‌لله‌علیه‌و‌آله ـ با این دستور که خانه را ترک کنید، طرد شد. و چون پیامبر می‌دانست که اینان هرگز نمی‌خواهند این کار (نوشتن نامه) انجام بپذیرد، از پنج‌شنبه تا دوشنبه هرگز قلم و دوات نخواست تا بنویسید؛ چون اگر آنها مایل بودند امر رسول الله ـ صلی‌لله‌علیه‌و‌آله ـ اجرا شود، همان جلسه اول که پیامبر خواست، انجام می‌دادند و رؤسای قبایل پس از آن جلسه پراکنده شده و بعضی از مدینه خارج شدند. همچنین شدت مریضی و ضعف رفته‌رفته در وجود مبارک پیامبر ـ صلی‌لله‌علیه‌و‌آله ـ بیشتر می‌شد.


نکته مهم این است که پیامبر می‌خواستند این نامه جلوی چشمان بزرگان صحابه نوشته شود که بعداً آن را تکذیب نکنند؛ چنان‌که غدیر وآیه‌ مودت را که در قرآن است، انکار کردند که در قرآن موجود است. وگرنه پیامبر به کاتبی می‌گفت که آن نامه را در غیاب آنها بنویسد.


علاوه بر این از روز پنج‌شنبه تا دوشنبه هفته بعد که وفات پیامبر اکرم ـ صلی‌لله‌علیه‌و‌آله ـ در آن روز اتفاق افتاد، روز‌به‌روز وضع جسمانی حضرت وخیم‌تر شده و شدت ضعف و تحلیل قوایش بیشتر می‌شد؛ لذا مناسب نبودن وضعیت جسمانی حضرت رسول ـ صلی‌لله‌علیه‌و‌آله ـ و پراکنده شدن بزرگان قبایل از دلایلی می‌تواند باشد که حضرت دوباره قلم و کاغذ نخواست. در جریان دوات و کاغذ هم عمر گفت که کتاب خدا(قرآن) برای ما کافی است. و هدف اصلی این قضیه ممانعت از نوشته شدن وصایت و خلافت علی ـ علیه‌السلام ـ بود، با آنکه پیامبر آن را شفاهاً در جریان غدیر خم هیجده ذی‌الحجه، در نقطه افتراق حجاج عراقی، مصری و حجازی، اعلام کرده بودند.


ابن عباس هم پس از اشاره به مطالب فوق‌الذکر می‌گوید: بزرگ‌ترین مصیبت برای اسلام این بود که اختلاف و مجادله گروهی از صحابه، مانع از آن شد که پیامبر نامه مورد نظر خود را بنویسید.
[۳] صحیح بخاری، کتاب علم، ج ۱، ص ۲۲ و ج ۲، ص ۱۴.
[۴] علم، صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۴.
[۵] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۳۲۵.



۱. علامه مجلسی، بحارالانوار، دارالکتب، چاپ دوم، ۱۳۶۲ ج ۱۶، ص ۱۳۵؛ ایتونی بدواتٍ و کتف اکتب لکم کتاباً لن تضلوا بعده ابداً.    
۲. مازندارانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج ۱، ص ۱۶۱.    
۳. صحیح بخاری، کتاب علم، ج ۱، ص ۲۲ و ج ۲، ص ۱۴.
۴. علم، صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱۴.
۵. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۳۲۵.
۶. ابن سعد، طبقات کبری، ج ۲، ص ۲۴۴.    



سایت اندیشه قم    






جعبه ابزار