• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تهدید پیامبر به قطع رگ گردن از سوی خداوند

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: پیامبر اسلام، دروغ، تهدید، سوره الحاقه، نبوت.

پرسش: مگر خدای متعال به پیامبرش اعتماد نداشته که بارها او را تهدید کرده و در آیه‌ ۴۴-۴۶ سوره الحاقه می‌گوید، اگر او سخنی دروغ بر ما ببندد شاهرگش را قطع خواهیم کرد؟!

پاسخ اجمالی: معنای این آیات آن است که اگر پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که عهده‌دار رسالت الهی است و با قرآن کریم به سوی شما فرستاده شد، برخی چیزها را از پیش خود بتراشد و به ما نسبت دهد، ما او را مجازات می‌کنیم. بنابر‌این، جایی برای این پرسش باقی نمی‌ماند که مقتضای آیات این است که هر کس به دروغ ادعای نبوت کند و سخنانی را به خدا نسبت دهد، خدا او را هلاک می‌شود.
«لو» در این آیه لو امتناعیه است، و فرضی که در این‌جا شده، فرضی جدلی است و این معنا را می‌رساند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت ناروا به خدا نداده چرا که دیده نشده است که وعید الهی در این خصوص تحقق پیدا کرده باشد؛ زیرا تا مقام عصمت و شرایط نبوت در کسی نباشد، خدا به دست او معجزه نمی‌دهد و بندگانش را در ضلالت نمی‌اندازد.



خدای متعال در آیات ۴۴ تا ۴۶ سوره الحاقه تهدیدی را متوجه پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نموده، و فرمود: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْاَقاویلِ، لَاَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمینِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتین؛ اگر او سخنی دروغ بر ما می‌بست، ما او را با قدرت می‌گرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع می‌کردیم.»
«تَقَوَّلَ» از ماده «قول» به معنای سخنانی است که انسان از خودش ساخته و حقیقتی ندارد. معنایش این است که سخن و قولی از ناحیه خود تراشید و به من نسبت داد و کلمه «وتین» به معنای رگی است که به جگر، خون وارد می‌کند، یا همان رگ قلب است که اگر قطع شود صاحبش می‌میرد.


آنچه در این آیات آمده، تهدیدی واقعی نسبت به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیست، بلکه برای اطمینان‌دادن به مردم است که این پیام‌آور الهی هر چه بگوید از جانب خدا است و او چیزی از خود به ما نسبت نمی‌دهد. چنان‌که در جای دیگر فرمود: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی، اِنْ هُوَ اِلاَّ وَحْیٌ یُوحی؛ و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید. آنچه می‌گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست.‌»
معنای این آیات آن است که اگر پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که عهده‌دار رسالت الهی است، و با قرآن کریم به سوی شما فرستاده شد، برخی چیزها را از پیش خود بتراشد و به ما نسبت دهد، ما او را مانند مجرمان دست‌بند می‌زنیم، و یا دست راست او را قطع می‌کنیم، و یا با دست خود که همان قدرت ما است، او را گرفته و از او انتقام می‌گیریم، سپس او را به جرم این‌که به ما دروغ نسبت داده می‌کشیم.
البته با توجه به حرف «لو» که از نظر قواعد عربی امتناعیه است، این تهدید بر فرضی است که آن‌حضرت سخنی را که از خدا نیست به خدا نسبت دهد! چگونه ممکن است این فرض تحقق یابد، با این‌که او فرستاده‌ای است از ناحیه خدا، و خدای تعالی او را به نبوت گرامی داشته و به رسالت خود برگزیده؟! پس آیات مورد بحث در معنای این آیه است که می‌فرماید: «که در این صورت (یعنی اگر به بت‌پرستان‌ اندک توجهی می‌کردی)، کیفر این عمل را به تو می‌چشاندیم و عذاب تو را در دنیا و آخرت مضاعف می‌کردیم، آن‌گاه از قهر و خشم ما هیچ یاوری بر خود نمی‌یافتی».
بنابر‌این، جایی برای این پرسش باقی نمی‌ماند که مقتضای آیات این است که هر کس به دروغ ادعای نبوت کند و سخنانی را به خدا نسبت دهد، خدا او را هلاک می‌کند، و در دنیا به شدیدترین عقاب گرفتار می‌سازد، و این با آنچه در خارج می‌بینیم منافات دارد؛ زیرا بسیار کسانی که به دروغ ادعای نبوت کردند، و به چنین عقابی هم گرفتار نشدند؟!
این پرسش از آن جهت جای طرح ندارد که تهدید در آیه مورد بحث متوجه شخص رسول صادق است، چنین رسولی که در ادعای رسالتش صادق است، اگر چیزی به دروغ به خدا نسبت دهد، خدا با او چنین معامله‌ای می‌کند، نه تهدید به مطلق مدعیان نبوت، و مفتریان بر خدا در ادعای نبوت.
به عبارت ساده‌تر، ممکن است سؤال این‌گونه مطرح شود که اگر خداوند با پیامبرش در ارتباط با نسبت دروغ چنین برخورد سختی را خواهد نمود، پس چرا با بسیاری از مدعیان دروغین نبوت چنین برخوردی را انجام نداده است؟! یعنی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چه خصوصیتی دارد که با وی چنین معامله‌ای انجام دهد؟!
جوابش این است؛ از آن‌جا که مدعیان دروغین نبوت از ابتدای امر در ضلالت بودند و مدرکی برای صدق ادعای خود نداشتند، مَثَل آنها مثل بقیه کفار و مشرکان است که عقوبت آنها یا در دنیا به آنها می‌رسد، و یا خدا آنها را مهلت می‌دهد تا به عذاب ابدی گرفتار شوند، اما پیامبری که خدا به دست او معجزاتی عنایت کرده، و حجت را بر مردم تمام کرده، چنین شخصی اگر نسبت‌های ناروا به خدا دهد، و انسانی را به گمراهی بکشاند فردای قیامت نمی‌شود آن بنده گمراه را مؤاخذه کرد؛ چرا که بنده می‌تواند بگوید می‌خواستی به او معجزه ندهی و نفرستی؛ ما اگر با وی مخالفت می‌کردیم مستحق عقوبت بودیم؛ لذا است که پیامبر اگر چنین کند، خداوند فرمود ما رگ کردن او را قطع می‌کنیم.
[۸] طیب، سید عبد‌الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۳، ص۱۷۷- ۱۷۸، تهران، اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.

خلاصه این‌که «لو» در این آیه لو امتناعیه است، و فرضی که در این‌جا شده، فرضی جدلی است و این معنا را می‌رساند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت ناروا به خدا نداده (حاشا بر او که چنین کند) چرا که دیده نشده است که وعید الهی در این خصوص تحقق پیدا کرده باشد؛ زیرا تا مقام عصمت و شرایط نبوت در او نباشد، خدا به دست او معجزه نمی‌دهد و بندگانش را در ضلالت نمی‌اندازد و محال است از معصوم چنین امری صادر شود؛ لذا این آیه پیامبر را تزکیه می‌کند، نه تنها در قرآن، بلکه در همه گفته‌ها و سخنانش و این گواهی آشکار الهی هم نشانه‌ای بر عصمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است، و هم نشانه آن‌که سنت او هم مانند قرآن از هوای نفس او برنخاسته و هر چه گفته همه به علم و حکمت خدا بر زبان او جاری شده است.


۱. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۴-۴۶.    
۲. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج‌۸، ص۱۳۶، محقق، مصحح، مخزومی، مهدی، سامرائی، ابراهیم، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.    
۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۵۲، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، دمشق، بیروت، دارالقلم‌، الدار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۴. نجم/سوره۵۳، آیه۳- ۴.    
۵. ر.ک:سایت ویکی پرسش، مقاله «وحی بودن کلام پیامبر».    
۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۵.    
۷. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۹، ص۴۰۴- ۴۰۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی‌، چاپ پنجم‌، ۱۴۱۷ق.    
۸. طیب، سید عبد‌الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۳، ص۱۷۷- ۱۷۸، تهران، اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
۹. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، ج‌۱۶، ص۳۴۲، گروه مترجمان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تهدید پیامبر به قطع رگ گردن از سوی خداوند» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۲/۲۰.    






جعبه ابزار