ترس از امتحان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ترس، امتحان، اضطراب.
پرسش: چرا بعضي از دانشآموزان از امتحان ميترسند و در بعضي از مواقع درس را ياد نميگيرند؟
پاسخ:
ترس و
اضطراب از امتحان میتواند دلایل مختلفی داشته باشد (از نظر علمی ترس از
امتحان اشتباه است، به جای آن باید از اضطراب امتحان یاد کرد. در نوشتار حاضر از باب
مسامحه، ترس و اضطراب مترادف آمده است.) ما این علل را در این قسمت بررسی میکنیم. البته ممکن است در برخی افراد یکی از علل وجود داشته باشد و در عدهای دیگر، ترکیبی از علل باشد و دیگر اینکه علل ترس گاهی به دانشآموز برمیگردد و گاهی به
والدین و مربیان و گاهی به همه آنها.
گاهی ترس از امتحان جنبه
یادگیری دارد؛ به عنوان مثال ممکن است برادر یا خواهر بزرگ او در خانه یا دوستان او در مدرسه نسبت به امتحان واکنشهای رفتاری را نشان دهند و جملات منفیای را بیان دارند.
برخی والدین نسبت به نمرات فرزندشان بسیار حساساند؛ به طوری که گاهی به او میگویند که ما از تو انتظار داریم فلان نمره را بیاوری یا اگر فلان نمره را نیاوردی، از جایزه، پارک، سینما و یا ... خبری نیست و برخی والدین فرزنشان را با دیگران مقایسه میکنند و دائماً تواناییهای آنها را به رخ او میکشند و از او انتظار دارند که خودش را به همکلاسی یا دوستش برساند و فرزند آنها به خاطر ترس از نرسیدن به امتیازات (مثل جایزه، پول توجیبی) یا ترس از
تنبیه شدن و یا عدم مقبولیت و محبوبیت نزد والدین، دائماً دغدغه و تشویش دارد و این تشویشها تا حدود زیادی بر درس خواندن او اثر منفی میگذارد و حال
مطالعه را از او سلب میکند.
اعتدال نداشتن: برخی اضطرابها مفید است و باید از آنها استفاده کرد. اگر تا حدی فرد اضطراب نداشته باشد، دغدغه وظیفه و کار خود را ندارد و اصلاً حرکتی به خود نمیدهد؛
پس آنچه بد است، اضطراب شدید یا عدم اضطراب است.
برخی معلمها دائماً فرد را میترسانند که اگر نمره نگرفتید، فلان میشود یا اینکه میگویند من سختگیر هستم و تنبیه میکنم و... این رفتارها بر دانشآموز اثر منفی دارد؛ بهگونهای که فرد از
معلم و درس او احساس بدی پیدا میکند.
برخی والدین به برنامه و ایام امتحان فرزندشان توجهی ندارند و خود نیز برنامه درستی برای
زندگی ندارند. این بیبرنامگی آنها اثر منفی بر دانشآموز میگذارد؛ مثلاً والدین بدون توجه به امتحان فرزندشان قبل از امتحان با هم پارک میروند و تا آخر
شب بیرون هستند یا برنامه مهمانی رفتن یا دعوت مهمان دارند و یا تا آخر وقت مشغول دیدن فیلم هستند و سروصدا در خانه بلند است و اتاق مناسبی برای مطالعه ندارند. این موارد میتواند باعث عدم موفقیت در تحصیل گردد و پیشاپیش موجب ترس از عواقب بد امتحان شود.
گاهی دانشآموزان برنامه صحیحی برای
مطالعه در امتحان خود نمیریزند، زمانی را که وقت مطالعه زیاد است، به بازی و بیکاری طی میکنند و در آخر وقت که وقت زیادی ندارند، میخواهند حجم انبوهی از کتاب را مطالعه کنند که دیدن حجم انبوه
کتاب و زمان کم، خود باعث اضطراب میشود و اضطراب باعث میشود که همان مقدار مطالعه کم نیز به ذهن سپرده نشود و در نتیجه عدم فهم مطالب و یادگیری آن باعث ترس و اضطراب میشود.
راهبردها و راهکارهای یادگیری به فرد کمک میکند تا از مطالعه خود استفاده لازم را ببرد و در زمان کم مطالب زیادی را یاد بگیرد و در هنگام نیاز با روشهای علمی آنها را به یاد آورد. عدم توجه به این تفکیکها میتواند باعث تداخل مطالب و
فراموشی و در نتیجه اضطراب فرد شود؛ چون فرد زمان زیادی را به مطالعه اختصاص میدهد؛ ولی چیزی یاد نمیگیرد.
اضطراب و ترس از امتحان در واقع به خود امتحان برنمیگردد. فرد میترسد که نمره خوبی نگیرد و مقبولیت خود را نزد
اقوام و بستگان و والدین از دست بدهد و این امر باعث تشویش و ترس او میشود.
اعتماد به نفس این افراد پایین است و توانمندیهای خود را کم میگیرند. گاهی نیز والدین باعث افت اعتماد به نفس آنها میشوند. وقتی اعتماد به نفس پایین آمد، فرد گمان میکند ذهن او در
اختیار او نیست و
تکلیف او از عهدهاش بیرون است.
علل یادشده را باید شناسایی و ریشهکن کرد تا ترس برطرف شود.
علل یاد نگرفتن درس متفاوت است که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود. البته برخی علل اثر مستقیم و برخی اثر منفی غیر مستقیم بر جا میگذارد. عوامل مختلفی میتوانند سبب ناتوانی در یادگیری گردد:
عوامل فردی عبارتاند از:
میزان هوش؛ ممکن است کودکی توان ذهنی ندارد؛ به همین دلیل نمیتواند یاد بگیرد.
مانند
بیماری، ضعف شنوایی و بینایی: برخی دانشآموزان به دلیل ضعف شنوایی نمیتوانند توضیحات معلم را بهخوبی بشنوند و درک کنند؛ لذا یاد نمیگیرند. برخی نیز کاستی توجه دارند؛ یعنی نمیتوانند به دقت به حرفهای معلم گوش دهند که در این صورت به درمان خاص و انجام تمریناتی خاص نیاز است.
برخی
کودکان هیچ نتیجه مثبتی را برای یادگیری تجربه نکردهاند؛ لذا انگیزهای برای آموختن ندارد.
چنین کودکانی درعینحال که توانایی درونی برای یادگیری دارند، اما احساس میکنند که توانایی ندارند؛ لذا برای یادگیری تلاش فکری و ذهنی به خرج نمیدهند و یاد نمیگیرند. برخی نیز جملات منفی را به خود
تلقین میکنند و مرتب به خود میگویند که من از پس کار برنمیآیم و یا دیگران به او تلقین منفی کنند این امور در یادگیری او اثر منفی میگذارد.
درس خواندن مستلزم جدی بودن و تلاش کردن است که برخی کودکان زیاد ضعیف بار آمدهاند که جدیت لازم برای تلاش را ندارند.
برخی کودکان برای درس خواندن برنامه ندارند؛ مثلاً مطالعه کردن بعد از ورزش سنگین و خستگی زیاد کارساز نیست. برخی کودکان تمام وقت خود را صرف تماشای
تلویزیون یا بازی میکنند. بازی زیاد سبب میشود که آن انرژی لازم برای تلاش را از دست بدهند.
نمیداند چهگونه اطلاعات را به خاطر بسپارد یا چهگونه مسئله و تمرین را حل کند؛ یعنی راهبردهای مناسب برای یادگیری را نمیداند. عدم استفاده از تکنیکها و راهبردهای یادگیری.
گاهی فرد روی مطلبی که در کلاس ارائه میشود توجه کافی نمیکند و یادداشت نمیکند. نکات سخت
کتاب را نمیپرسد و در منزل آن مطالب را مرور نمیکند که این عوامل خود باعث میشود که سطح یادگیری پایین آید.
نداشتن دوستان اهل مطالعه و برعکس همنشین با افرادی که از مطالعه فراریاند، روحیه عدم علاقه به درس را در فرد تقویت میکند.
برای مطالعه نیاز است فرد با پیشنیازهای بحث آشنا شود؛ به عنوان مثال کسی که ریاضی سال اول را خوب یاد نگیرد، در سال دوم با مشکل روبهرو میشود.
عوامل مربوط به
خانواده، عبارتاند از:
درس خواندن و یادگیری نیاز به شوق و رغبت دارد؛ اما اگر والدین کودک را به خاطر درس، مدرسه، نمره و انجام
تکالیف سرزنش و
تحقیر نماید، نهال یادگیری را در او خشکانده است؛ زیرا براساس قانون تداعی، این تحقیرها و سرزنشها که ناراحتکننده هستند، همراه و همخوان میشود با درس و یادگیری، در نتیجه یادگیری و درس نیز از چشم کودک میافتد و برایش ناراحتکننده میشود. مناسب است که والدین به جای سرزنش و تحقیر، کودک را به درس خواندن ترغیب و تشویق کند و او را با روشهای مختلف دلگرم سازد. والدین نباید کودک را تحت فشار قرار دهد، با اکراه و
اجبار او را وادار به درس خواندن نماید؛ زیرا اجبار دشمن تمایل است و بدون تمایل نمیشود درس را یاد گرفت.
برخی پدر و مادرها مرتب کودک خود را با دیگران مقایسه میکنند. این امر روحیه دانشآموز را ضعیف میکند و او را ناتوان از یادگیری میسازد.
اختلافات خانوادگی،
طلاق، وجود نامادری یا ناپدری.
اختلاف
فرزند با خانواده، لجبازی با والدین و اعتراض به جو خانوادگی.
وابسته کردن فرزندان به والدین جهت انجام تکالیف به خصوص در دوران ابتدایی.
تغییرات منفی در خانواده؛ مانند: ورشکستگی سیاسی و اقتصادی و
اعتیاد. (http://mobtakeran.com/tabid/۲۰۳/Default.aspx)
۱. مطالعه روشمند، دکتر عینالله خادمی، چاپ اول، نشر پارسایان.
۲. اضطراب امتحان، اسماعیل بیابانگرد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ترس از امتحان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۲/۱۷.