بردهداری در تاریخ اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بردهداری، اسلام، غلام، کنیز.
پرسش: در تاریخ اسلام ما شاهد هستیم که بردهداری وجود داشته و حتی پیامبر مکرم اسلام و ائمه اطهار (علیهمالسلام) غلام و کنیز داشتند، علت این امر چیست؟
پاسخ: آیات
قرآن کریم از همان ابتدای نزول در
مکه به تبیین احکام خاص درباره
بردگان و تشویق و تحریض مسلمانان به آزادسازی آنان اختصاص یافت.
نخستین حرکت
اسلام مسدود ساختن راههای بردهگیری و انحصار آن بهتنها موردی بود که در آن شرایط گاه گریزی از آن نبود و آن مورد مربوط به اسیران جنگی بود که البته با حفظ شرایط و مقررات خاص آن را پذیرفت.
وظیفه اولیه
مسلمانان در برخورد با اسیران جنگی آزاد ساختن آنان با اخذ تاوان و یا حتی بدون آن بود؛ اما چنانچه در مواردی آزادسازی اسرای جنگی بنا به مصالحی ممکن نبود، در آن صورت اسلام تحت شرایط خاصی به برده گرفتن آنان رضایت میداد؛ زیرا به جای آنکه اسیران را در اردوگاهها به کارهای اجباری وادارند یا در محیطی دور از اجتماع به نام
زندان محبوس سازند، بهترین شیوه آن بود تا آنان را بین مسلمانان تقسیم کرده تا تحت ضوابط و مقررات معینی در کنار خانوادههای مسلمانان زندگی کنند و به این نحو با اسلام هم بهتر آشنا شوند و هم بهتدریج زمینه آزادی آنها و الحاق آنان به جامعه مسلمانان فراهم گردد.
بندگانی که گاه در ظاهر تحت عنوان غلام یا کنیز پیامبر و
ائمه (علیهمالسلام) قرار میگرفتند، در واقع عضوی از اعضای
خانواده آنان تلقی شده و هیچ تفاوتی با سایر آزادگان اهل منزل حتی به لحاظ کار و فعالیت نداشتند و در واقع صرفاً در ظاهر تحت عنوان کنیز یا غلام قرار میگرفتند. این وضعیت به گونهای بود که حتی وقتی آن بزرگواران گاه تصمیم به آزاد ساختن آنان میگرفتند، آن بردگان غالباً از پذیرش آن اکراه داشتند.
تردیدی نیست که اسلام با هر گونه
عبودیت و
بندگی محض جز در برابر خدا به مخالفت برخاسته و ارباب و صاحب اختیاری مطلق جز خدا را برای بندگان نمیشناسد. (بگو: ای اهل کتاب! ... جز خداوند را نپرستیم و برای او شریکی قائل نشویم و هیچیک از ما دیگری را به جای
خداوند ارباب و صاحب
اختیار خود قرار ندهد.
و حتی در آیهای به صراحت ارباب بودن
پیامبران را برای مردم و عبودیت بندگان الهی را در برابر آنان نفی میکند.
قرآن کریم با سرزنش عملکرد
اهل کتاب میفرماید: «آنها (یهود و نصاری) دانشمندان و راهبان خویش را به جای خداوند ارباب و صاحب
اختیار خود قرار دادند و همچنین مسیح فرزند مریم را؛ درحالیکه دستور نداشتند جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار میدهند».
بنابراین در اسلام اصل بر آزادی انسانها و عدم سلطه کسی بر دیگری است.
حضرت علی (علیهالسلام) خطاب به فرزندش
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) میفرماید: «بنده غیر خدا مباش؛ زیرا خداوند تو را آزاد آفریده است».
بااینحال باید دید تعامل و برخورد اسلام با مسئله
بردهداری چگونه بوده و وجود برخی بردگان در خدمت مسلمانان چطور قابل توجیه است.
اسلام در محیطی ظهور کرد که در آنجا مانند سایر سرزمینها، بردهگیری به گونهای ستمگرانه شیوع داشت. تجارت برده امری متعارف و راههای بردهگیری در میان عرب جاهلی همانند دیگر
اقوام گوناگون بود. افراد گاه به دلیل عدم توانایی در پرداخت
دین، ارتکاب جرم یا در جریان یورشها و غارتها به زور به بردگی کشیده میشدند. در چنین محیطی قوانین حکیمانه اسلام با سیاست تدریجی تحدید راههای بردهگیری و حرکت به سوی لغو کامل آن عرضه گردید.
آیات قرآن کریم از همان ابتدای نزول در
مکه به تبیین احکام خاص درباره بردگان و تشویق و تحریض مسلمانان به آزاد سازی آنان اختصاص یافت. آیات ۱۱ تا ۱۳ از
سوره بلد که از سورههای دوران مکه است، آزاد کردن یک برده را به عبور آدمی از گردنههای سخت تشبیه کرده است.
نخستین حرکت اسلام مسدود ساختن راههای بردهگیری و انحصار آن بهتنها موردی بود که در آن شرایط گاه گریزی از آن نبود و آن مورد مربوط به
اسیران جنگی بود که البته با حفظ شرایط و مقررات خاص آن را پذیرفت.
وظیفه اولیه مسلمانان در برخورد با اسیران جنگی آزاد ساختن آنان با اخذ تاوان و یا حتی بدون آن بود؛ اما چنانچه در مواردی آزادسازی اسرای جنگی بنا به مصالحی ممکن نبود، در آن صورت اسلام تحت شرایط خاصی به برده گرفتن آنان
رضایت میداد؛ زیرا به جای آنکه اسیران را در اردوگاهها به کارهای اجباری وادارند یا در محیطی دور از اجتماع به نام زندان محبوس سازند، بهترین شیوه آن بود تا آنان را بین مسلمانان تقسیم کرده تا تحت ضوابط و مقررات معینی در کنار خانوادههای مسلمانان زندگی کنند و به این نحو با اسلام هم بهتر آشنا شوند و هم بهتدریج زمینه
آزادی آنها و الحاق آنان به جامعه مسلمانان فراهم گردد.
قهراً در شرایطی که امکان نگهداری شایسته و مراقبت و تربیت اسرای جنگی در مکانی به نام زندان وجود نداشت و از طرفی آزادسازی آنان نیز به مصلحت جامعه اسلامی نبود، تقسیم آنان بین خانوادهها با سفارش به رفتاری شایسته و انسانی با آنان در یک روندی که در نهایت به آزادی آنان میانجامید، بهترین گزینه ممکن به حساب میآمد. در روزگاری که در
عربستان و دیگر مناطق
جهان با وحشیانهترین شیوهها اسیران را مورد آزار و شکنجه قرار میدادند،
قرآن کریم مسلمانان را به لزوم رفتاری انسانی با اسیران امر فرمود، شکنجه اسیران را ممنوع کرد و از به فحشا کشاندن
زنان اسیر جلوگیری کند.
نیز اسلام با وضع قوانین مختلف مثل
قانون استیلاد (منظور از استیلاد آن است که اگر زنی مملوک از مولای خود صاحب فرزندی میشد، پس از وفات مولی آن
زن بلافاصله آزاد میشد.)،
مکاتبه (مکاتبه قانونی است که مطابق آن، هر اسیر و بندهای میتوانست با مالک خود قراردادی منعقد ساخته و به موجب آن در برابر مبلغی که بهتدریج به مولایش میپردازد خویشتن را آزاد سازد.
آیه ۳۲ از
سوره نور به تشریح همین مورد اختصاص یافته است.) و
آزادسازی بندگان به عنوان
کفاره برخی
گناهان، و غیره، راه را برای آزاد ساختن تدریجی آنان هموار ساخت.
از سوی دیگر باید به این نکته نیز توجه داشت که از دیدگاه اسلام بنده یا آزاد بودن به عنوان ملاک نقصان یا برتری شمرده نمیشود. هر چند سعی اسلام آن بود تا به طرق مختلف
بردگان را از راههای گوناگون از قید اسارت رهایی بخشد، اما در همان مدت اسارت و
بندگی نیز مسلمانان حق نداشتند آنان را به خاطر بنده بودن از خود پستتر دانسته یا مورد اهانت و
تحقیر قرار دهند.
بندگانی که گاه در ظاهر تحت عنوان غلام یا کنیز
پیامبر و
ائمه (علیهمالسلام) قرار میگرفتند، در واقع عضوی از اعضای
خانواده آنان تلقی شده و هیچ تفاوتی با سایر آزادگان اهل منزل حتی به لحاظ کار و فعالیت نداشتند و در واقع صرفاً در ظاهر تحت عنوان کنیز یا غلام قرار میگرفتند. این وضعیت به گونهای بود که حتی وقتی آن بزرگواران گاه تصمیم به آزاد ساختن آنان میگرفتند، آن بردگان غالباً از پذیرش آن اکراه داشتند.
۱. بردگی از دیدگاه اسلام، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۲ش.
۲. دین و آزادی، محمدتقی مصباح یزدی، مرکز مطالعات و پژوهشهای حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «بردهداری در تاریخ اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۰۸.