• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اول العلم معرفة الجبار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه:علم، حکمت، معرفت.
پرسش :آیا جمله «اول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفویض الامر» حدیث است؟ معنا و منظور آن‌را توضیح دهید.
پاسخ :



در روایتی به نقل از رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمده است:«أوّلُ العلم مَعرفةُ الجَبّار و آخرُ العلم تَفویضُ الأمر الیه»؛
[۱] غزالی، محمد بن محمد، کیمیای سعادت، ج ‌۲، ص ۴۰۴، تهران، شرکت انتشارات علمی فرهنگی‌، چاپ یازدهم‌، ۱۳۸۳ش.
سر آغاز علم، شناخت خداوند جبّار و سرانجام آن، واگذاری امور به او است.
بنابر تحقیق و جست‌وجو؛ کهن‌ترین منبعی که این روایت در آن مشاهده شد، کتاب « کیمیای سعادت » ابوحامد غزالی(متوفای ۵۰۵ ه.ق) است.


محتوای این حدیث، با وجود اختصار و کوتاهی‌اش سفر طولانی انسان را در جهان معرفت ، در سیر از مبدأ معرفت تا مقصد تفویض ، خلاصه کرده است. آغاز این سفر، شناخت خداوند جبّار است و مرحله پایانی آن، واگذاری کارها به او است.
نقطه آغاز این سفر طولانی، این است که انسان بداند او محکوم به اراده خداوند متعال است، و این‌که حکمِ خداوند متعال در همه عالم تکوین و تشریع نافذ و جاری است. این همان معنای «جبّار» در اسما و صفات حُسنای خداوند متعال است، و انسان در برابر این جبّاریت چاره‌ای جز فرمانبرداری و تسلیم ندارد.
[۲] ر.ک:قشیری‌، ابو القاسم، شرح الأسماء الحسنی، ص ۱۶۸ – ۱۷۱، قاهره، دار الحرم للتراث‌، چاپ اول‌، ۱۴۲۲ق.

آخرین منزل از منازل سلوک به سوی خداوند متعال واگذاری همه کارها یا تفویض امور به او است. منظور از تفویض، در این‌جا، همان ایمان و اعتقاد قلبی و تسلیم است. اعتقاد به این‌که همه کارها به دست خداوند متعال است، و حکومت و فرمانروایی مطلق از آن او است. انسان در این مرحله باید در هر امری تسلیم باشد و بدون هیچ‌گونه نگرانی و دلهره و با رضایت کامل، همه امور خود را به خداوند متعال واگذار نماید.
در بیان دیگری گفته‌اند:مراد از «اول العلم» تحقق علوم نظری و در اصل معرفت الهی است و مراد از «آخر العلم» تخلّق به علوم عملی و در نهایت وصول به حضرت حق تعالی است. مقصود از « معرفة الجبار » شناخت مراحل علوم نظری که پایان آن آرامش قلب و صفای باطن و اندیشه صافی و روشنی دل است. و مقصود از «تفویض الامر» علوم عملی است که تخلّق به اخلاق الله و تزیّن به صفات ربوبی می‌باشد.
[۳] نکونام، محمّدرضا، چارچوب سیر کمالات، ص ۴۰، قم، ظهور شفق، چاپ اول، ۱۳۸۶ش؛

به بیان روشن‌تر؛ تا زمانی که انسان به معرفت و شناخت خدای تعالی نایل نشود به دروازه علم - که نوری است و خداوند در دل کسی که قابلیت آن‌را داشته باشد، می‌تاباند - نرسیده است. اما نقطه پایانی و سرانجام علم که تفویض و واگذاری امور به خدای تعالی است، زمانی تحقق پیدا می‌کند که انسان خدا را بشناسد و تا زمانی که انسان به معرفت خدا نایل نشده؛ چگونه می‌تواند همه امورش را به موجود ناشناخته واگذار نماید؟!


۱. غزالی، محمد بن محمد، کیمیای سعادت، ج ‌۲، ص ۴۰۴، تهران، شرکت انتشارات علمی فرهنگی‌، چاپ یازدهم‌، ۱۳۸۳ش.
۲. ر.ک:قشیری‌، ابو القاسم، شرح الأسماء الحسنی، ص ۱۶۸ – ۱۷۱، قاهره، دار الحرم للتراث‌، چاپ اول‌، ۱۴۲۲ق.
۳. نکونام، محمّدرضا، چارچوب سیر کمالات، ص ۴۰، قم، ظهور شفق، چاپ اول، ۱۳۸۶ش؛



پایگاه اسلام کوئست    



جعبه ابزار