امامت در فرزندان امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امامت،
امام علی.
پرسش: چند حدیث در مورد امامت فرزندان گرامی علی (علیهالسّلام) بفرمایید؟
«جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الاَنصاری: دَخَلتُ عَلی فاطِمَةَ (سلاماللهعلیهم)، و بَینَ یدَیها لَوحٌ فیهِ اسماءُ الاَوصیاءِ مِن وُلدِها، فَعَدَّدتُ اثنَی عَشَرَ، احَدُهُمُ القائِمُ، ثَلاثَةٌ مِنهُم مُحَمَّدٌ و اربَعَةٌ مِنهُم علی.
جابر بن عبداللّه انصاری: در حالی بر فاطمه (سلاماللهعلیهم) وارد شدم که در پیش روی او لوحی بود حاوی اسامی اوصیای از فرزندان او. من آنها را شمردم، دوازده تن بودند، یکی از آنها
قائم بود و سه تن از آنها محمّد و چهار تن، علی بودند.»
«جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الاَنصارِی: لَمّا انزَلَ اللّهُ (عَزَّوجَلَّ) عَلی نَبِیهِ مُحَمَّدٍ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) «یا ایهَا الَّذینَ آمَنوا اطیعُوا اللّهَ واطیعُوا الرَّسولَ و اولِی الاَمرِ مِنکم»
قُلتُ: یا رَسولَ اللّهِ، عَرَفنَا اللّهَ و رَسولَهُ فَمَن اولُو الاَمرِ الَّذینَ قَرَنَ اللّهُ طاعَتَهُم بِطاعَتِک؟ فَقالَ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): هُم خُلَفائی یا جابِرُ، و ائِمَّةُ المُسلِمینَ
[
مِن
]
بَعدی، اوَّلُهُم عَلِی بنُ ابی طالِبٍ، ثُمَّ الحَسَنُ و الحُسَینُ، ثُمَّ عَلِی بنُ الحُسَینِ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِی المَعروفُ فی التَّوراةِ ب «الباقِرِ»، و سَتُدرِکهُ یا جابِرُ، فَاِذا لَقیتَهُ فَاَقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ، ثُمَّ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ موسَی بنُ جَعفَرٍ، ثُمَّ عَلِی بنُ موسی، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِی، ثُمَّ عَلِی بنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ الحَسَنُ بنُ عَلِی، ثُمَّ سَمِیی و کنِیی، حُجَّةُ اللّهِ فی ارضِهِ، و بَقِیتُهُ فی عِبادِهِ، ابنُ الحَسَنِ بنِ عَلِی، ذاک الَّذی یفتَحُ اللّهُ تَعالی ذِکرُهُ عَلی یدَیهِ مَشارِقَ الاَرضِ و مَغارِبَها، ذاک الَّذی یغیبُ عَن شیعَتِهِ و اولِیائِهِ غَیبَةً لا یثبُتُ فیها عَلَی القَولِ بِاِمامَتِهِ الّا مَنِ امتَحَنَ اللّهُ قَلبَهُ للاِیمانِ؛
جابر بن عبداللّه انصاری: چون
خداوند (عزّوجل) بر پیامبرش
محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آیه «ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا و
رسول و
اولوالامر خویش فرمان برید» را نازل فرمود، عرض کردم: یا رسول اللّه! ما خدا و رسول را شناختهایم، اولوالامری که خداوند فرمانبری از ایشان را در کنار فرمانبری از شما آورده کیانند؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ای جابر! آنها جانشینان من و
امامان مسلمانان پس از من هستند. نخستین ایشان
علی بن ابیطالب است وسپس
حسن و
حسین و پس از او
علی بن الحسین و سپس
محمّد بن علی که در
تورات به «باقر» شهرت دارد و توای جابر او را درک خواهی کرد، هر گاه او را دیدی سلام مرا به او برسان، سپس صادق
جعفر بن محمّد سپس
موسی بن جعفر، سپس
علی بن موسی، سپس
محمّد بن علی، سپس
علی بن محمّد، سپس
حسن بن علی، سپس همنام و هم کنیه من
حجّت خدا در زمین و باقیمانده او در میان بندگانش، فرزند حسن بن علی خواهد بود، همان که خداوندِ والانام به دست او خاور و باختر زمین را بگشاید و همان که از دیدگان شیعیان و اولیایش پنهان خواهد شد و در آن زمان جز کسی که خداوند دلش را برای ایمان خالص کرده کسی در اعتقاد به
امامت او پایدار نخواهد ماند.»
«جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الاَنصارِی: دَخَلَ جَندَلُ بنُ جُنادَةَ بنِ جُبَیرٍ الیهودِی عَلی رَسولِ اللّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فَقالَ فی حدیث طویل: اخبِرنی یا رَسولَ اللّهِ عَن اوصِیائِک مِن بَعدِک لِاَتَمَسَّک بِهِم. قالَ: اوصِیائِی الاثنا عَشَرَ. قالَ جَندَلٌ: هکذا وَجَدناهُم فِی التَّوراةِ، و قالَ: یا رَسولَ اللّهِ، سَمِّهِم لی.
فَقالَ: اوَّلُهُم سَیدُ الاَوصِیاءِ ابُو الاَئِمَّةِ عَلِی، ثُمَّ ابناهُ الحَسَنُ و الحُسَینُ، فَاستَمسِک بِهِم و لایغُرَّنَّک جَهلُ الجاهِلینَ، فَاِذا وُلِدَ عَلِی بنُ الحُسَینِ زَینُ العابِدینَ یقضِی اللّهُ عَلَیک، و یکونُ آخِرُ زادِک مِنَ الدُّنیا شَربَةَ لَبَنٍ تَشرَبُهُ.
فَقالَ جَندَلٌ: وَجَدنا فِی التَّوراةِ و فی کتُبِ الاَنبِیاءِ: ایلیا و شَبَّراً و شَبیراً، فَهذِهِ اسماءُ عَلِی و الحَسَنِ و الحُسَینِ، فَمَن بَعدَ الحُسَینِ، و ما اسامیهِم؟
قالَ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): اذَا انقَضَت مُدَّةُ الحُسَینِ فَالاِمامُ ابنُهُ عَلِی و یلَقَّبُ بِزَینِ العابِدینَ، فَبَعدَهُ ابنُهُ مُحَمَّدٌ یلَقَّبُ بِالباقِرِ، فَبَعدَهُ ابنُهُ جَعفَرٌ یدعی بِالصّادِقِ، فَبَعدَهُ ابنُهُ موسی یدعی بِالکاظِمِ، فَبَعدَهُ ابنُهُ عَلِی یدعی بِالرِّضا، فَبَعدَهُ ابنُهُ مُحَمَّدٌ یدعی بِالتَّقِی و الزَّکی، فَبَعدَهُ ابنُهُ عَلِی یدعی بِالنَّقِی و الهادی، فَبَعدَهُ ابنُهُ الحَسَنُ یدعی بِالعَسکرِی، فَبَعدَهُ ابنُهُ مُحَمَّدٌ یدعی بِالمَهدِی و القائِمِ و الحُجَّةِ، فَیغیبُ ثُمَّ یخرُجُ، فَاِذا خَرَجَ یملَاُ الاَرضَ قِسطاً و عَدلاً کما مُلِئَت جَوراً و ظُلماً، طوبی لِلصّابِرینَ فی غَیبَتِهِ، طوبی لِلمُقیمینَ عَلی
مَحَبَّتِهِم، اولئِک الَّذین وَصَفَهُمُ اللّهُ فی کتابِهِ و قالَ: «هُدًی لِلمُتَّقینَ• الَّذینَ یؤمِنونَ بِالغَیبِ»
ثُمَّ قالَ تَعالی: «اولئِک حِزبُ اللّهِ الا انَّ حِزبَ اللّهِ هُمُ المُفلِحونَ»؛
.
جندل بن جنادة بن جبیر یهودی بر پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شد و در حدیثی طولانی گفت: یا رسول اللّه! از جانشینان پس از خود مرا آگاه کن تا بدیشان توسّل جویم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: جانشینان من دوازده تن هستند. جندل گفت: در تورات اینگونه آنها را یافتهایم. او گفت: یا رسول اللّه! آنها را برای من نام ببر. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: نخستین آنها سرور اوصیا پدر امامان علی است، سپس دو فرزند او حسن و حسین، پس بدیشان توسّل جوی و نادانیِ نادانان تو را نفریبد، پس هر گاه علی بن الحسین زین العابدین زاده شود خداوند عمر تو بگیرد و آخرین توشه تو از
دنیا جرعهای
شیر است که آن را میآشامی. جندل گفت: ما در تورات و
کتب انبیا ایلیا و
شبر و
شبیر دیدهایم، پس اینها اسامی علی، حسن و حسین هستند. پس از حسین چه کسانی هستند و نام آنها چیست؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: چون دوران حسین سپری شود فرزند او علی امام است که به زین العابدین ملقّب است، پس از او پسرش محمّد میآید که به باقر ملقّب است و پس از او پسرش جعفر که صادق خوانده میشود، پس از او پسرش موسی است که کاظم خوانده میشود، پس از او پسرش علی است که رضا خوانده میشود، پس از او پسرش محمّد است که تقی و زکیّ خوانده میشود و پس از او پسرش علی است که نقی و هادی خوانده میشود و پس از او پسرش حسن است که عسکری خوانده میشود و پس از او پسرش محمّد است که مهدی خوانده میشود و قائم و حجّت است و غایب میشود و سپس خروج میکند، پس هر گاه خروج کند
زمین را از
عدل و داد بیاکند چنانکه از
ظلم و ستم آکنده است، خوشا به حال صابران در
دوران غیبت او و خوشا به حال کسانی که دل به
محبّت آنها بستهاند، اینها همان کسانی هستند که خداوند آنها را در کتابش توصیف کرده و فرموده است: «هدایت است برای پرهیزگاران، کسانی که به غیب ایمان دارند»، سپس فرموده است: «ایشان حزب خدایند، هان، حزب خدا، همان رستگارانند».
«ابنُ عَبّاسٍ: قَدِمَ یهودِی عَلی رَسولِ اللّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقالُ لَهُ نَعثَلٌ، فَقال لَهُ: یا مُحَمَّدُ، انّی اساَلُک عَن اشیاءَ تَلَجلَجُ فی صَدری الی ان قال: اخبِرنی عَن وَصِیک مَن هُوَ؟ فَما مِن نَبِی الّا ولَهُ وَصِی، و انَّ نَبِینا موسَی بنَ عِمرانَ اوصی الی یوشَعَ بنِ نونٍ، فَقالَ: نَعَم، انَّ وَصِیی و الخَلیفَةَ مِن بَعدی عَلِی بنُ ابیطالِبٍ (علیهالسّلام)،و بَعدَهُ سِبطای الحَسَنُ ثُمَّ الحُسَینُ، یتلوهُ تِسعَةٌ مِن صُلبِ الحُسَینِ، ائِمَّةٌ ابرارٌ.
قالَ: یا مُحَمَّدُ، فَسَمِّهِم لی، قالَ: نَعَم، اذا مَضَی الحُسَینُ فَابنُهُ عَلِی، فَاِذا مَضی عَلِی فَابنُهُ مُحَمَّدٌ، فَاِذا مَضی مُحَمَّدٌ فَابنُهُ جَعفَرٌ، فَاِذا مَضی جَعفَرٌ فَابنُهُ موسی، فَاِذا مَضی موسی فَابنُهُ عَلِی، فَاِذا مَضی عَلِیٌّ فَابنُهُ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ ابنُهُ عَلِی، ثُمَّ ابنُهُ الحَسَنُ، ثُمَّ الحُجَّةُ ابنُ الحَسَنِ، فَهذِهِ اثنا عَشَرَ اماماً عَدَدَ نُقَباءِ بَنیاسرائیلَ، قالَ: فَاَینَ مَکانُهُم فِی الجَنَّهِ؟ قالَ: مَعی فی دَرَجَتی؛
ابن عبّاس: یک
یهودی نزد پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد که
نعثل خوانده میشد. او به پیامبر گفت: ای محمّد! میخواهم پیرامون اموری از تو پرسش کنم که در سینه من خلجان دارد تا آنکه گفت مرا از جانشینت آگاه کن که او کیست؟ زیرا پیامبری نیست مگر آن که جانشینی دارد و پیامبر ما
موسی بن عمران یوشع بن نون را جانشین خود قرار داد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: آری، جانشین و خلیفه پس از من علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) است و پس از او دو نوه من حسن و سپس حسین و نُه تن از پشت حسین خواهند بود که امامانی نیکاند. او گفت: ای محمّد! آنها را برای من نام ببر. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: آری، آن گاه که حسین راه خود را سپرد پس از او علی خواهد آمد و هر گاه علی رفت پس از او محمّد خواهد آمد و هر گاه محمّد رفت پس از او جعفر میآید و هر گاه جعفر رفت پس او موسی خواهد آمد و هر گاه موسی رفت پس از او علی میآید و هر گاه علی رفت پسرش محمّد بیاید و پس از او پسرش علی و سپس پسرش حسن و پس از او
حجة بن الحسن. اینها دوازده امام هستند به شمار
نقیبان بنیاسرائیل. او گفت: جایگاه آنها در
بهشت کجاست؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: با من و هم منزلت با من.
«النَّضرُ بنُ سُوَیدٍ عَن عَمرِو بنِ ابِیالمِقدامِ: رَاَیتُ ابا عَبدِ اللّهِ (علیهالسّلام) یومَ عَرَفَةَ بِالمَوقِفِ، و هُوَ ینادی بِاَعلی صَوتِهِ: ایهَا النّاسُ، انَّ رَسولَ اللّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کانَ الامامَ، ثُمَّ کانَ عَلِی بنُ ابیطالِبٍ، ثُمَّ الحَسَنُ، ثُمَّ الحُسَینُ، ثُمَّ عَلِی بنُ الحُسَینِ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بنُ عَلِی (علیهالسّلام)، ثُمَّ هَه، فَینادی ثَلاثَ مَرّاتٍ لِمَن بَینَ یدَیهِ، و عَن یمینِهِ، و عَن یسارِهِ، و مِن خَلفِهِ اثنَی عَشَرَ صَوتاً.
و قالَ عَمرٌو: فَلَمّا اتَیتُ مِنی سَاَلتُ اصحابَ العَرَبِیةِ عَن تَفسیرِ «هَه» فَقالوا: هَه لُغَةُ بَنی فُلانٍ: انَا فَاساَلونی.
قالَ: ثُمَّ سَاَلتُ غَیرَهُم ایضاً مِن اصحابِ العَرَبِیةِ فَقالوا مِثلَ ذلِک؛
نضر بن سوید به نقل از
عمرو بن ابیمقدام:
روز عرفه حضرت صادق (علیهالسّلام) را در موقف دیدم که با رساترین صدا ندا در میداد: ای مردم! پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
امام بود و سپس علی بن ابیطالب و سپس حسن و سپس حسین و سپس علی بن الحسین و سپس محمّد بن علی و سپس «هه». او این ندا را سه بار: روبرو و سمت راست و چپ و پشت سرش به دوازده صدا ندا کرد.
عمرو گفت: چون به
منی آمدم از عربی دانان پیرامون واژه «هه» پرسش کردم. آنها گفتند: «هه» گویش بنیفلان است: (به مفهوم) من، پس از من بپرسید.
او میگوید: از عربی دانان دیگر پرسیدم. آنها نیز همین را گفتند.»
حدیثنت، برگرفته از مقاله «امامت در فرزندان امام علی» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۵/۳۰.