الفاظ قرآن کریم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: الفاظ، سبک گفتاری، سبک نوشتاری، تحریف لفظی قرآن، قواعد،
فصاحت،
بلاغت.
پرسش: واژة «عمّ» در آغاز
سوره نبا در اصل «عن من» بوده نون در میم ادغام و به «عمّن» تبدیل شده است چرا همة قرآن را به سبک گفتاری نمینویسند تا نیاز ی به قاعدهها نباشد؟
پاسخ: برای روشن شدن پاسخ سؤال یادآوری چند نکته ضروری است که در ذیل میآید.
«عمّ» در اصل «عن ما» (از چه چیز) بوده است، نه «عن من» و حرف «نون» به خاطر نزدیک بودن مخرجش با «میم» به «میم» تبدیل شده و در آن ادغام شده و بهصورت «عمّا» در آمده است و آنگاه «الف» آن حذف شده و به «عمّ» تبدیل شده است.
که این کار طبق قاعده است و برای گفتاری کردن آن چنین نشده است.
در توضیح قاعده بالا به موارد زیر توجه کنید:
کلمة «ما» در این
آیه اسم نکره میباشد و این نوع «ما» وقتی در جمله استفهامیه (پرسشی) قرار گیرد و مجرور باشد، مثلاً یکی از حروف «جر» (مانند ب، علی، الی، من، فی و ...) آن را مجرور کرده باشد، حرف «الف» آن حذف میگردد و حرکت فتحه آن باقی میماند تا نشانگر حذف آن «الف» باشد؛ مانند:
۱.
«فیم انت من ذکرئها» (
سوره نازعات، آیه ۴۳).
۲.
«فناظرة بم یرجع المرسلون» (
سوره نمل، آیه ۳۵).
۳.
«لم تقولون ما لا تفعلون» (
سوره صف، آیه ۲).
اما اگر در جمله خبریه قرار گیرد، هرچند به یکی از حروف «جر» مجرور هم باشد، الف آن حذف نمیشود؛ مانند:
۱.
«یومنون بما انزل الیک» (
سوره بقره، آیه ۴).
۲.
«ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی» (
سوره ص، آیه ۷۵).
۳.
«عما قلیل لیصبحن نادمین» (
سوره مؤمنون، آیه ۴۰).
قرآن کلام الهی است.
و به اصطلاح
دانشمندان علوم قرآنی ساختار آن از جهت تلفظ و محتوا، وحیانی است.
و به تعبیر
علامه طباطبایی (ره): در عقیدة عمومی مسلمانان که البته ریشه آن همان ظواهر لفظی قرآن است، درباره
وحی قرآن این است که:
قرآن مجید به لفظ خود (با همین لفظ) سخن خداست که بهوسیلة یکی از مقربین
ملائکه که موجوداتی آسمانی هستند، به پیغمبر اکرم فرستاده شده است. نام این
ملک (
فرشته)
جبرئیل روح امین است ... .»
آیت الله معرفت هم در این زمینه مینویسد: «قرآن تصریح دارد که الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن، از آن خداست و به وسیله وحی انجام گرفته است؛ زیرا واژههای قرائت،
تلاوت،
و
ترتیل که در قرآن به کار رفته است، در لغت
عرب به معنای بازگو کردن سروده دیگران (از نظر لفظی و معنایی) است و بازگوکننده آن را صرفاً
تلاوت میکند ... در
قرآن کریم آمده:
«و انک لتلقی القرآن من لدن حکیم علیم»؛ «به
یقین این قرآن را تو از نزد (خدای) حکیم و دانایی تلقی (دریافت) میکنی».
و قرآن، همانا،
«مایقرا» (آنچه قرائت میشود) است که حکایت
لفظ و معنی است نهتنها حکایت معنا».
بنابراین حتی
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز حق نداشته
الفاظ قرآن را تغییر دهد و مثلاً حالت نوشتاری آن را به حالت گفتاری برگرداند یا اینکه حالت گفتاری آن را نوشتاری کند؛ بلکه موظف بوده آن را به همان صورتی که از
خدا دریافت میکند، به مردم برساند.
پس دیگران هم بههیچوجه
حق ندارند الفاظ آن را تغییر دهند و الفاظ آن را از نوشتاری به گفتاری تبدیل کنند؛ زیرا این کار باعث
تحریف لفظی قرآن میشود و به
فصاحت و
بلاغت قرآن لطمه میزند و آن را از
کلام خدا بودن ساقط میکند و آن را به کتابی که محتوایش از خدا و لفظش از
بشر است (
کتاب الهی و بشری) تبدیل میکند؛ و این کتاب دیگر از جهت فصاحت و بلاغت دارای
اعجاز نخواهد بود.
آری،
علماء برای آسان شدن
قرائت قرآن، علائم و حرکاتی را در آن قرار دادهاند که نهتنها الفاظ را تغییر نمیدهد، بلکه به صحیح خواندن آن کمک میکند.
علل ضرورت نیاز به قواعد در خواندن قرآن، عبارتند از:
به فرض اگر امکان داشته باشد که الفاظ قرآن را از حالت نوشتاری (رسمی و فصیح) به حالت گفتاری (عامیانه و غیر فصیح) تبدیل کنند، اینگونه نیست که خواندن آن برای مردم راحتتر باشد و نیاز به قواعد وجود نداشته باشد؛ زیرا در آن صورت هم قواعدی ویژه حاکم بر آن خواهد بود که بدون آموختن آنها نمیشود قرآن را آموخت و
قرائت کرد.
چنانکه عربهای بیسواد که با قواعد روخوانی قرآن آشنا نیستند، نمیتوانند آن را بخوانند و به فرض هم اگر هیچ قاعدهای بر آن حاکم نباشد، یقیناً خواندن آن برای کسانی که زبان مادری آنها
عربی نیست، مشکل خواهد بود؛ بلکه آنها اصلاً راهی برای فراگیری قرآن نخواهد داشت، مگر اینکه آن را با مشقت فراوان از طریق شنیدن از کسانی که
عرب هستند، یاد بگیرند. علاوه بر این نحوه گفتار عامیانه همة عربها یکی نیست تا قرآن را طبق آن بنویسند.
مطلب مهم دیگر در این باره این است که اصولاً قواعد و دستور زبان برای فراگیری یک زبان میباشند نه برای سختتر کردن آن و با استفاده و به کارگیری همین قواعد است که بسیاری از مسلمانان که
زبان عربی را نمیدانند، ولی به آسانی قرآن را قرائت میکنند و این کار را هم در مدت کوتاهی فرا میگیرند.
۱. آیت الله معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، همان، ص ۸۲ ـ ۸۴.
۲. آیت الله جعفر سبحانی، الهیات و معارف اسلامی، (قم، توحید، بیتا)، ص ۲۶۶، ۲۶۸.
۳. آیت الله معرفت، محمدهادی، التمهید، همان، ج ۱، ص ۲۷۲ ـ ۲۷۴.
۴. مهدی احمدی، قرآن در قرآن، قم، اشراق، چ اول، ۱۳۷۴، ص ۱۲۷ - ۱۳۰.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «الفاظ قرآن کریم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۰۴.