• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اقاله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: اقاله، معامله، خرید و فروش، فسخ عقد، شیعه، اهل سنت.

پرسش: اقاله چیست و استدلال شیعه و سنی در بیع بودن یا عدم بیع آن چیست؟

پاسخ: اقاله در اصطلاح فقه، درخواست کردن و موافقت فسخ معامله می‌باشد؛ یعنی اگر کسی بعد از خریدن یا فروش کالایی، پشیمان شده و از فروشنده یا خریدار درخواست بهم زدن معامله (فسخ و رفع عقد) را نماید و فروشنده یا خریدار این درخواست را قبول کند، این را «اقاله» گویند و اقاله در معامله، همان ترک و عفو و درگذشتن است.

فقهای شیعه با توجه به دلایلی، معتقدند که اقاله بیع نبوده، بلکه فسخ است. دلایلشان عبارت است از: روایات، صحیح نبودن گرفتن نقصان یا زیادی ثمن، صحیح بودن اقاله در بیع سلم.

اما در بین اهل سنت، فقط مالکی‌ها قائل به بیع بودن اقاله‌اند و شافعی‌ها و حنبلی‌ها اقاله را بیع نمی‌دانند؛ و حنفی‌ها می‌گویند: اقاله در حق متعاقدین فسخ بوده؛ اما در حق غیر این دو بیع است.



«اقاله» مصدر فعل «أقال»، در لغت به معنای «کناره گرفتن از چیزی»، «کنار زدن چیزی» و «درگذشتن» است؛
[۱] فرهنگ ابجدی عربی ـ فارسی، ص ۱۰۹، ماده «اقال».
[۲] منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، ص ۱۷۰..



و در اصطلاح فقه، درخواست کردن و موافقت فسخ معامله فروش می‌باشد.
[۵] فرهنگ ابجدی عربی ـ فارسی، ص ۱۰۹.
[۶] مصطفوی، حسن‌،التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۹، ص ۳۵۰، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، تهران، ۱۳۶۰ش.
[۷] المصطفوی، السید محمدکاظم‌، فقه المعاملات، ص ۹۵، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
یعنی اگر کسی بعد از خریدن یا فروش کالایی، پشیمان شده و از فروشنده یا خریدار درخواست بهم زدن معامله (فسخ و رفع عقد) را نماید و فروشنده یا خریدار این درخواست را قبول کند، این را «اقاله» گویند و اقاله در معامله، همان ترک و عفو و در گذشتن است؛ و به مناسبت معنای لغوی با اصطلاحی باید گفت: فروشنده یا خریدار با این کار، دیگری را از آن کالا کنار می‌زند.


قبول اقاله، مستحب است
[۱۳] الحرّ العاملی، محمد بن الحسن بن علی‌، هدایة الأمة إلی أحکام الأئمه ـ منتخب المسائل، ج ۶، ص ۱۱۱، مجمع البحوث الإسلامیة،مشهد، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
و در روایات به آن تأکید شده است؛

۳.۱ - روایتی از امام صادق

چنان‌چه امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «هر بنده‌ای، مسلمانی را در بیع (فروش چیزی) اقاله (عفو و درگذشتن) کند، خدای تعالی در روز قیامت از گناهانش درمی‌گذرد».


فقهای شیعه با توجه به دلایلی معتقدند که اقاله بیع نبوده، بلکه فسخ است؛ یعنی اقاله، فسخ بیع است در حق دو طرف معامله (متعاقدین) و در حق غیر دو طرف عقد بیع چه قبل از قبض (گرفتن) کالا و چه بعد از آن و همان‌طور که گفته شد، اقاله در بیع، ترک و عفو (گذشت) می‌باشد.
دلایل آن عبارت است از:

۴.۱ - اول

روایات؛ مانند روایتی که در بالا ذکر شد و هم‌چنین روایت: حضرت نبی اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ می‌فرماید: «هرکس از کسی که در بیع پشیمان شده است، در گذرد (او را عفو کند)، خداوند در روز قیامت از او می‌گذرد (گناهانش را می‌آمرزد)».

با توجه به معنای اقاله که عفو و ترک بوده، اقاله در بیع که در روایات آمده، هم به این معناست.

۴.۲ - دوم

اگر اقاله بیع بود، هر آیینه بر دو طرف عقد بیع واجب بود که نقصان و زیادی ثمن را بپردازند؛ در‌حالی‌که اجماع (اتفاق کل فقها) داریم در اقاله چنین مواردی صحیح نیست تا واجب باشد؛ پس اقاله، بیع نیست.
[۲۴] المصطفوی، السید محمدکاظم‌، فقه المعاملات، ص ۹۵ و ۹۶، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.


۴.۳ - سوم

اگر اقاله، بیع باشد، نباید در بیع سلم، اقاله صحیح باشد؛ زیرا بیع سلم و سلف (یعنی مشتری ثمن را پیش‌تر به بایع رد می‌کند و مثمن را بایع در آخر مدتی که مقرر می‌نمایند، رد خواهد کرد)
[۲۶] القزوینی، ملا علی القارپوزآبادی‌، صیغ العقود و الإیقاعات (المحشی)، ص ۶۵، منشورات الشکوری‌، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
قبل از قبض (گرفتن) ثمن صحیح نبوده، بلکه بعد از گرفتن ثمن این بیع منعقد می‌شود؛ درحالی‌که اقاله چه قبل از قبض و چه بعد از آن، صحیح است و در بیع سلم به اجماع فقها جاری می‌شود و همین دلالت بر بیع نبودن اقاله می‌کند.

۴.۴ - چهارم

برخی می‌گویند در بیع الفاظ خاصی معتبر است که در اقاله چنین نیست.


چهار مذهب فقهی اهل‌سنت (مالکی، حنفی، حنبلی و شافعی) درباره بیع بودن و نبودن اقاله چنین می‌گویند:

۵.۱ - مالک

مالک: اقاله بیع است.

۵.۲ - ابوحنیفه

ابوحنیفه: اقاله در حق متعاقدین فسخ بوده، اما در حق غیر این دو بیع است. و شفعه (حقی که برای یکی از دو شریک در یک کالا مثل زمین، قرار داده شده است تا او برای فروختن حصّه و قسمت شریک دیگر از همان کالا، اختیار داشته باشد)
[۳۱] المصطفوی، السید محمدکاظم‌، فقه المعاملات، ص ۱۷۲، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
را با اقاله واجب دانسته، و هم‌چنین اقاله در بیع سلم را جایز و صحیح می‌دانند.
[۳۳] عثمان بن علی بن محجن البارعی، فخرالدین الزیلعی الحنفی، تبیین الحقائق و حاشیة الشلبی، کتاب الزکاة، باب العشر، جزء ۱، ص ۲۹۵، المطبعة الکبری الأمیریة ـ بولاق، القاهرة، چاپ اول، ۱۳۱۳ه.ق، (ازمکتبة الشاملة، فقه حنفی).


۵.۳ - شافعی‌

اما شافعی‌ها مثل شیعیان قائل‌اند که اقاله در هیچ صورتی بیع نبوده؛ بلکه فسخ در حق دو طرف عقد بیع و غیر این دو طرف می‌باشد، و هم‌چنین اقاله در بیع سلم را جایز و صحیح می‌دانند.

۵.۴ - حنبلی‌

و حنبلی‌ها هم اقاله را فسخ می‌دانند؛ زیرا کالا قبل از اقاله، در ملک مشتری بوده و بعد از اقاله، نه باطل کردن عقد اول بوده و نه این‌که عقد جدیدی باشد.
[۳۵] محمد بن صالح بن محمد العثیمین، الشرح الممتع علی زاد المستقنع، جزء ۸، ص ۳۸۸ ـ ۳۸۹، دار ابن الجوزی، چاپ اول، سنة الطبع: ۱۴۲۲ ـ ۱۴۲۸ ه، ( ازمکتبة الشاملة، فقه حنبلی).



۱. فرهنگ ابجدی عربی ـ فارسی، ص ۱۰۹، ماده «اقال».
۲. منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، ص ۱۷۰..
۳. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص ۵۸۰.    
۴. طریحی، مجمع البحرین، ج ۳۵، ص ۵۷۶.    
۵. فرهنگ ابجدی عربی ـ فارسی، ص ۱۰۹.
۶. مصطفوی، حسن‌،التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۹، ص ۳۵۰، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، تهران، ۱۳۶۰ش.
۷. المصطفوی، السید محمدکاظم‌، فقه المعاملات، ص ۹۵، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
۸. الطوسی، أبوجعفر محمد بن الحسن‌، الخلاف، ج ۳، ص ۲۰۵ ۲۰۶، با تلخیص، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۹. ابن زهرة، حمزة بن علی الحلبی الحسینی‌، غنیة النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ص ۲۲۸، مؤسسة الإمام الصادق (ع)،قم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.    
۱۰. العلامة الحلی، الحسن بن یوسف بن المطهر الأسدی‌،‌ تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، ج ۲، ص ۴۴۰.    
۱۱. صاحب الحدائق، ( المحدث البحرانی) یوسف بن أحمد بن إبراهیم‌،الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج ۲۰، ص ۹۰، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.    
۱۲. الشهید الثانی، زین الدین بن علی بن أحمد العاملی‌، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۴، ص ۱۲۴، مؤسسة المعارف الإسلامیة،قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.    
۱۳. الحرّ العاملی، محمد بن الحسن بن علی‌، هدایة الأمة إلی أحکام الأئمه ـ منتخب المسائل، ج ۶، ص ۱۱۱، مجمع البحوث الإسلامیة،مشهد، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
۱۴. الکلینی، أبو جعفر محمد بن یعقوب‌، الکافی، ج ۵، ص ۱۵۳، حدیث ۱۶، دارالکتب الإسلامیة، تهران،چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۱۵. حر العاملی، محمد بن الحسن بن علی‌، وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۸۶، حدیث ۲۲۸۰۶، مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.    
۱۶. الطوسی، أبوجعفر محمد بن الحسن‌، الخلاف، ج ۳، ص ۲۰۵ ۲۰۶، با تلخیص، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۱۷. العلامة الحلی، الحسن بن یوسف بن المطهر الأسدی‌،‌ تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، ج ۲، ص ۴۴۰.    
۱۸. صاحب الحدائق، ( المحدث البحرانی) یوسف بن أحمد بن إبراهیم‌،الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج ۲۰، ص ۹۰، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.    
۱۹. صاحب الجواهر (النجفی)، محمدحسن بن باقر بن عبدالرحیم‌، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج ‌۲۴، ص ۳۵۲، دار إحیاء التراث العربی‌، چاپ هفتم، بیروت لبنان.    
۲۰. صاحب الحدائق، ( المحدث البحرانی) یوسف بن أحمد بن إبراهیم‌،الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج ۲۰، ص ۹۰، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.    
۲۱. الطوسی، أبوجعفر محمد بن الحسن‌، الخلاف، ج ۳، ص ۲۰۵ ۲۰۶، با تلخیص، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۲۲. الطوسی، أبوجعفر محمد بن الحسن‌، الخلاف، ج ۳، ص ۲۰۵، با تلخیص، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۲۳. الطوسی، أبوجعفر محمد بن الحسن‌، الخلاف، ج ۳، ص ۲۰۵، با تلخیص، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۲۴. المصطفوی، السید محمدکاظم‌، فقه المعاملات، ص ۹۵ و ۹۶، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
۲۵. المقدس الأردبیلی، أحمد بن محمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ج ‌۸، ص ۳۴۶، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.    
۲۶. القزوینی، ملا علی القارپوزآبادی‌، صیغ العقود و الإیقاعات (المحشی)، ص ۶۵، منشورات الشکوری‌، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
۲۷. العلامة الحلی، الحسن بن یوسف بن المطهر الأسدی‌، تذکرة الفقهاء، ج ۱۱، ص ۲۵۸، مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث‌، قم، چاپ اول.    
۲۸. الطوسی، أبوجعفر محمد بن الحسن‌، الخلاف، ج ۳، ص ۲۰۶، با تلخیص، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۲۹. صاحب الحدائق، (المحدث البحرانی) یوسف بن أحمد بن إبراهیم‌، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج ۲۰، ص ۹۱، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.    
۳۰. الطوسی، أبوجعفر محمد بن الحسن‌، الخلاف، ج ۳، ص ۲۰۵، با تلخیص، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۳۱. المصطفوی، السید محمدکاظم‌، فقه المعاملات، ص ۱۷۲، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
۳۲. الطوسی، أبوجعفر محمد بن الحسن‌، الخلاف، ج ۳، ص ۲۰۵ ۲۰۶، با تلخیص، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۳۳. عثمان بن علی بن محجن البارعی، فخرالدین الزیلعی الحنفی، تبیین الحقائق و حاشیة الشلبی، کتاب الزکاة، باب العشر، جزء ۱، ص ۲۹۵، المطبعة الکبری الأمیریة ـ بولاق، القاهرة، چاپ اول، ۱۳۱۳ه.ق، (ازمکتبة الشاملة، فقه حنفی).
۳۴. الطوسی، أبوجعفر محمد بن الحسن‌، الخلاف، ج ۳، ص ۲۰۵ ۲۰۶، با تلخیص، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین‌، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.    
۳۵. محمد بن صالح بن محمد العثیمین، الشرح الممتع علی زاد المستقنع، جزء ۸، ص ۳۸۸ ـ ۳۸۹، دار ابن الجوزی، چاپ اول، سنة الطبع: ۱۴۲۲ ـ ۱۴۲۸ ه، ( ازمکتبة الشاملة، فقه حنبلی).



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار