• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصلاح تفکر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: تفکر، شناخت، اصلاح، ساختار فکری، افسردگی، واقعیت.

پرسش: با توجه به این‌که ازدواج نکرده‌ام، زیاد فکر می‌کنم و دچار افسردگی و ناراحتی شده‌ام و حتی از فامیل و اجتماع هم گریزان شده‌ام و میلی به حضور در بین فامیل و جمع را ندارم. لطفاً راهنمایی کنید که چه کار کنم؟

پاسخ:




در مورد این سوال شما لازم است به چند نکته اشاره کنیم.

۱.۱ - تشخیص بیماری روانی

تشخیص بیماری روانی و قضاوت درباره آن، کار بسیار فنی و تخصصی است، هر کسی نمی‌تواند قضاوت کند. در برخی موارد ممکن است برخی نشانه‌های یک بیماری روانی در فرد موجود باشد؛ ولی در واقع فرد بیمار روانی نباشد، یا بیماری و اختلالش سطحی باشد. چه‌بسا ممکن است این‌گونه تشخیص‌ها باعث شود که واقعاً فرد دچار بیماری روانی شود. (با مطالعه کتبی که درباره بزرگان و موفقیت‌های آن‌ها نوشته شده به این نکته می‌رسیم که اغلب آن‌ها را از میان مشکلات متعددی با تلاش و اراده خود به این‌جا رسیده‌اند).
[۱] لیندزی، روان‌شناس بالینی بزرگ‌سال، ترجمه: محمدرضا نائینیان، انتشارات زوج، ۱۳۷۸، فصل پنجم.
براساس ملاک‌هایی که در کتاب‌های روان‌پزشکی بیان شده، هر اختلال و بیماری روانی حداقل چندین نشانه دارد که باید همه آن‌ها در فرد موجود باشد. با صرف مشاهده برخی از آن‌ها نمی‌توان فرد را بسیار روانی قلمداد نمود. حتی ممکن است تلقین بیمار روانی بودن به خود، تأثیر منفی بر رفتار و عملکرد شما بگذارد؛ زیرا شما پذیرفته‌اید که واقعاً مشکل روانی دارید. پیشنهاد ما این است که به یک روان‌پزشک یا روان‌شناس متخصص مراجعه کنید. بنابراین نباید زود ناامید شد.

۱.۲ - احساس شکست در زندگی

گفته‌اید: از اجتماع گریزان شده‌ام و میلی به حضور در میان فامیل و جمع دوستان را ندارم. این مسئله تا حدودی طبیعی است؛ زیرا وضعیتی که شما از زندگی خود ترسیم نموده‌اید، گویای این مطلب است که شما خود را فرد شکست‌خورده و ناتوان می‌دانید. طبیعی است اگر انسان چنین برداشتی از خود داشته باشد و به‌کلی از زندگی ناامید شده و نسبت به دیگران بدبین باشد، دیگر انگیزه‌ای به تعامل و ارتباط با دیگران و حضور در جمع ندارد. شما اگر می‌خواهید این مشکلات حل شود، باید علت‌ها و ریشه‌های آن را شناسایی کنید. به اعتقاد ما، مشکلات شما که درهم تنیده‌اند؛ در واقع به یک مسئله برمی‌گردد و آن عبارت است از احساس شکست در زندگی.


به تعبیر دیگر، مشکل اصلی شما تفسیر و تحلیل نادرستی است که شما از خود و زندگی‌تان دارید. اگر می‌خواهید همه مشکلات شما حل شود، باید ساختار فکری خود را اصلاح کنید. پس کلید حل مشکلات شما این است که از نظر تفکر و شناخت خود را اصلاح نموده و پس از آن در مورد آینده و ازدواج و اشتغالتان تصمیم بگیرید. در این زمینه به نکات زیر عمل نمایید:

۲.۱ - روبه‌رو شدن با مشکلات

فکر نکنید که فقط این شما هستید که دچار مشکل شده‌اید و دیگران هیچ مشکلی ندارند. همه افراد در زندگی خود به نحوی با مشکل مواجه بوده‌اند. برخی در اوایل عمر و برخی نیز در واپسین سال‌های زندگی خود ممکن است مشکلاتی را در زمینه‌های مختلف (از جمله فقر، اختلافات خانوادگی و انواع بیماری) تجربه کنند. پس بپذیرید که شما هم مانند دیگران هستید. حتی آن‌هایی که به موقع ازدواج کرده‌اند و از نظر اقتصادی وضعشان خوب است، وقتی به دقت زندگی آن‌ها را مطالعه کنیم و میزان رضایتشان از زندگی را ارزیابی نماییم، می‌بینیم که کاملاً راضی نیستند، چه بسیار ازدواج‌هایی که به طلاق منجر شده است.

۲.۲ - تمرکز نکردن بر جنبه‌های منفی

هر فردی هم دارای جنبه‌های مثبت و هم دارای جنبه‌های منفی است، منتها افراد موفق بی‌شتر بر «جنبه‌های مثبت» و «تجارب خوش‌آیند زندگی‌شان» توجه دارند و آن‌ها را تقویت می‌کنند؛ اما افراد منفی‌نگر، فقط بر جنبه‌های منفی و شکست‌ها و ناتوانی‌های خود پافشاری می‌کنند و اصلاً توجهی به موفقیت‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی خود ندارند.
[۲] بلاک برن، مقابله با افسردگی و شیوه‌های درمان، فصل ششم، رشد، ۱۳۸۰ ش.
اگر همین افراد هم به جای منفی‌نگری، ابعاد مثبت زندگی خود را مورد نظر قرار داده و سعی کنند از شکست‌های خود درس بگیرند، می‌توانند در مدت‌زمان کوتاه به موفقیت‌های بزرگی نائل شوند. بنابراین سعی کنید توانایی‌های خود را شناسایی کرده، روی شکست‌ها و جنبه‌های منفی متمرکز نشوید.

۲.۳ - توکل کردن به خدا

پرسشگر محترم! به خدا توکل کنید و امیدوار باشید؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «و من یتوکل علی الله فهو حسبه؛
[۳] موسوی خمینی، روح الله، چهل حدیث، ص۱۹۱-۱۸۵، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش.
هر کسی به خدا توکل کند، خدا او را کفایت می‌کند»؛ البته معنای توکل این نیست که انسان دست روی دست بگذارد و منتظر باشد خدا چگونه سرنوشتش را رقم می‌زند؛ بلکه توکل معنایش این است که انسان در حد توان تلاش کند و از همه ابزار و امکانات و شرایط و فرصت‌های موجود استفاده نماید، آن‌گاه رسیدن به نتیجه و ثمربخش بودن اعمال و رفتارهایش را به خدا واگذار کند. انسان همیشه به خدا نیازمند است و باید به او توکل کند؛ اما در برخی موارد (از جمله موفقیت‌های سخت و دشوار زندگی) که انسان شدیداً احساس شکست و ناتوانی می‌کند و علاقه و امیدی به هیچ‌کس ندارد، بیش از هر زمان دیگری خود را به خدا محتاج می‌بیند و آمادگی دارد تا به او توکل کند.

۲.۴ - پذیرفتن واقعیت

از طرف دیگر کسی که نمی‌تواند مشکلی را به عنوان یک واقعیت بپذیرد، به فکر و خیال فرو می‌رود و آشفتگی روانی پیدا می‌کند و خود را ناامید از حل آن مشکل می‌یابد؛ ازاین‌رو به افسردگی مبتلا می‌شود.

۲.۴.۱ - حدیثی از امام علی

امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «واقعیت را بپذیر و از خیال‌پردازی و دلواپسی پرهیز کن که ناامید می‌شوی و از تلاش باز می‌مانی و افسردگی تو را فرا می‌گیرد».
یقیناً شما اگر به خدا توکل کنید، خداوند مشکلات شما را حل نموده و همسر مهربان و دلسوزی را نصیب و قسمت شما خواهد نمود. به امید چنین روزی.
به خود متکی هم چو خورشید باش ••• که خورشید از خویش تابنده است.


۱. محمدصادق شجاعی، توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ((رحمة‌الله‌علیه))، ۱۳۸۳ ش.
۲. البرت الیس، هیچ‌چیز نمی‌تواند ناراحتم کند، ترجمه: فیروزبخت، نشر خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۸۲ ش.
۳. لورنزی، افکار پلید خستگی جسم، فرسودگی روان، ترجمه: راحله امانی، رشد، ۱۳۸۰ ش.


۱. لیندزی، روان‌شناس بالینی بزرگ‌سال، ترجمه: محمدرضا نائینیان، انتشارات زوج، ۱۳۷۸، فصل پنجم.
۲. بلاک برن، مقابله با افسردگی و شیوه‌های درمان، فصل ششم، رشد، ۱۳۸۰ ش.
۳. موسوی خمینی، روح الله، چهل حدیث، ص۱۹۱-۱۸۵، نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۸ ش.
۴. محمدی‌ ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۶۳، ح ۳۹۳۲.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اصلاح تفکر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۳/۲۴.    



رده‌های این صفحه : مقالات ‌اندیشه قم




جعبه ابزار