ازدواج سکینه با پسر زبیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: سکینه،
مصعب بن زبیر.
پرسش: آیا سکینه دختر
امام حسین ـ علیهالسلام ـ با پسر
زبیر که دشمن امام بود،
ازدواج کرده است؟
پاسخ: بنابر نظر مشهور، تاریخنگارانِ معروف نام ده فرزند را برای امام حسین ـ علیهالسلام ـ ذکر میکنند که شش تن آنها پسر و بقیه دختر میباشند.
دختران حضرت ـ علیهالسلام ـ عبارت بودند از:
زینب،
سکینه،
فاطمه و
رقیه. همان نخستین روزی که
امریءالقیس بن عدی،
رئیس قبیله بکر بن وائل
اسلام آورد،
امیرالمؤمنین علی ـ علیهالسلام ـ دو فرزندش حسن و حسین ـ علیهماالسلام ـ را نزد وی برد و فرمود: «یا عم؛ من علی بن ابیطالب پسرعمو و داماد
رسول خدا هستم و این دو نیز فرزندزادگان اویند. ما میل داریم که با تو پیوند
خویشاوندی برقرار کنیم.»
امریءالقیس در پاسخ گفت: یا
علی! من سه دختر دارم. نخست «محیات» که او را به تو تزویج میکنم و دیگر «سلمی» که وی را به
نکاح حسن درمیآورم و بعد «رباب» که او را با پیوند با حسین خرسند میسازم.
از
پیوند امام حسین ـ علیهالسلام ـ با رباب، (آن بانوی جلیلالقدر) حضرت
سکینه خاتون به
دنیا آمد، و نام مادر گرامی رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ حضرت
آمنه ـ علیهاالسلام ـ را بر او نهادند.
حضرت سکینه ـ علیهاالسلام ـ سیدة النساء عصر خویش بود و روز پنجشنبه، پنجم ماه ربیعالاول سال ۱۱۷ ه ق در مدینه
وفات کرد.
اینک پس از شناخت مختصری از حضرت سکینه ـ علیهاالسلام ـ به بررسی شرح احوال مصعب و خاندان او میپردازیم.
زبیر بن عوام بن خویلد بن اسد بن عبدالغری یکی از شخصیتهای برجسته
تاریخ اسلام است، که بعدها دچار انحرافاتی شد. وی محرم
اسرار اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ بود و تحت
تعلیمات و
برکات این خاندان بود، تا آنکه فرزندش عبدالله به دنیا آمد. امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ میفرمایند: «ما زال الزبیر یعدّ منا اهلالبیت حتی نشأ ابنه عبدالله.»
برادر کوچکتر عبدالله، مصعب است که به اباعیسی یا اباعبدالله ملقب بود. وی به شخصیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ ارادت ویژهای داشت و همواره او را
اسوه خود قرار داده بود؛ اما متأسفانه جاهطلبی او مانع از آن میشد که به
یاری امام ـ علیهالسلام ـ بشتابد. وی پیوسته به دنبال کسب خلافت
عراق بود. مصعب پس از قتل مختار، مدتی از سوی برادرش عبدالله امیر کوفه گردید، بارها با سپاهیان عبدالملک بن مروان جنگید تا آنکه سرانجام در
ذیقعده ۷۲ ه ق
به دست محمد بن مروان برادر و فرمانده لشکر عبدالملک در نبردی ناجوانمردانه به قتل رسید.
مصعب پیش از
نبرد با عبدالملک به مزار اباعبدالله ـ علیهالسلام ـ آمد و این بیت را زمزمه میکرد:
و إن الألی باللطف من آل هاشم
تأسوا فسنوا للکرام التأسیا
شعبی ماجرایی را نقل میکند که بیان آن خالی از لطف نیست. میگوید من و
عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان و مصعب بن زبیر در برابر
کعبه نشسته بودیم و سخن میگفتیم؛ پس از پایان سخن قرار شد هریک از ما برخیزد، رکن یمانی را بگیرد و حاجتش را بخواهد. وی سپس مفصل میگوید که هرکدام چه دعایی کردند و چه حاجتی خواستند و جالب آنکه همه به خواستههایشان رسیدند؛ اما آنچه مصعب خواسته بود، این بود که خداوندا! مرا نمیران تا آنکه امیر عراق گردم و نیز با سکینه بنتالحسین ـ علیهالسلام ـ پیوند
زناشویی ببندم.
اکنون با آنچه بیان کردیم پاسخ سؤال روشن میگردد که مصعب دشمن اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ نبود؛ بلکه شخصیتی
جاهطلب بود که لغزشهایی بزرگ داشت.
پاسخ دیگری که میتوان به این سؤال داد آن است که بگوییم چهبسا این ازدواج به
رضایت حضرت سکینه نبوده است و تنها از روی مصالح
سیاسی ـ
اجتماعی صورت پذیرفته؛ چنانکه شواهد تاریخی بسیاری بر اینگونه ازدواجها وجود دارد؛ مانند بسیاری از
همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله، امام حسن
مجتبی ـ علیهالسلام ـ و برخی دیگر از
ائمه ـ علیهمالسلام ـ که حتی کمر به
قتل آن پیشوایان میبستند و قطعاً آن پیوندها به رضایت آنان نبوده است. در اینجا نیز چهبسا حضرت سکینه ـ علیهاالسلام ـ به این پیوند خرسند نبوده است، اما از روی مصلحت تن در داده است. شاهد آنکه وقتی حضرت سکینه ـ علیهاالسلام ـ سر از اطاعت ابن زبیر برمیگیرد و نشوز میکند،
رمله بنتالزبیر خواهر مصعب نزد عبدالملک میرود و میگوید: «اگر چنین نبود که ما میخواهیم پوششی بر کارهای خود بگذاریم، هرگز نسبت به کسی که رغبتی در ما ندارد، رغبتی به او نداشتیم.»
سایت اندیشه قم