ادله عدم تحریف قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تحریف قرآن، قرآن،
تحریف.
پرسش: دلایل تحریف نشدن
قرآن مجید چیست؟
پاسخ: تغییر و تحریف کتب آسمانی از شایعترین اموری است که در
ادیان الاهی اتفاق افتاد؛ بهطوری که یکی از اهداف بعثت انبیا جدید مبارزه با همین نوع تحریف در
دین است.
اما ساحت
اسلام بهعنوان آخرین و
خاتم ادیان از هرگونه تحریف و تغییری دور است.
این سؤال که "چگونه میشود اطمینان پیدا کرد که قرآن طی گذشت ۱۴ قرن هیچ تغییری نکرده باشد"؟ با مبانی مختلفی قابل طرح است که در نظر این پرسشگر محترم بهخاطر یک نوع استبعاد تاریخی مطرح شده است.
جواب از این سؤال در دو حوزه دروندینی و بروندینی قابل بیان است. ما در اینجا هیچ اشاره به آیات و روایات زیادی که در این زمینه از
امامان معصوم (علیهمالسلام) وارد شده و بهخوبی عدم تحریف و تغییر در قرآن را ثابت میکند، نمیکنیم؛ بلکه تنها به پاسخ از منظر بروندینی میپردازیم.
دلیل اول
اعجاز قرآن است.
مرحوم
علامه طباطبایی با استفاده از اعجاز قرآن بر عدم تحریف و تغییر قرآن استدلال کرده است. ایشان میگوید: از ضروریات تاریخ است که ۱۴ قرن پیش پیامبری به نام محمد (صلیاللهعلیهوآله) آمد و کتابی به نام قرآن برای هدایت مردم آورد که معجزه جاوید وی بود. قرآن در همان صدر اسلام دارای خصوصیاتی بود که نشان از معجزه بودن آن داشت و با همان خصوصیات با دشمنان و مخالفان خود تحدی میکرد. همچنین در تاریخ ثبت است که در زمان صدر اسلام کسی از مخالفان نتوانست حتی سورهای همانند کوچکترین سورههای قرآن با همان خصوصیات بیاورد.
قرآنی که امروز در دست ماست، کتابی دارای نظم بدیع و عجیب، بدون هیچ اختلاف و... است؛ یعنی تمام خصوصیات ۱۴ قرن پیش را دربردارد، و تا به حال کسی نتوانسته حتی سورهای همانند آن (در ترکیب الفاظ، نظم و عدم اختلاف بین آیات و...) بیاورد. در نتیجه این
قرآن، همان قرآن ۱۴ قرن پیش است؛ چراکه اگر دچار تغییر شده بود، دیگر آن اوصاف باقی نبود.
اگر بشر توانایی آوردن حتی سورهای همانند یکی از سورههای کوچک قرآن را داشت، مشرکان عرب صدر اسلام که در
فصاحت و
بلاغت و عربیت و شعر و خطابه سرآمد و قطعاً از دیگران در این زمینه تواناتر بودند، با توجه به عناد و دشمنی که با اسلام داشتند و برای مقابله با دین نوپای اسلام خود را به آب و آتش میزدند، و با توجه به تحدی قرآن (دعوت به مبارزه و مقابله در مورد آوردن حتی یک سوره)، دیگر به خود زحمت مبارزه با اسلام و
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را نمیدادند؛ بلکه با آوردن یک سوره کوچک، طومار اسلام را درهم میپیچیدند. کما اینکه دشمنان اسلام در این جهت سعی و تلاش زیادی نمودند؛ ولی موفقیتی نصیبشان نشد؛ چراکه خداوند میفرماید:"اگر
انس و
جن جمع شوند تا مثل این قرآن را بیاورند نمیتوانند مثل آن را بیاورند، هرچند یکدیگر را کمک کنند".
از دیگر تحدیات قرآن،
تحدی به عدم وجود اختلاف است که فرموده است:"آیا در قرآن
تدبر نمیکنید؟! اگر از سوی غیر خدا بود در آن اختلاف فراوانی مییافتید".
ما در بین آیات قرآنی که امروزه در اختیار داریم، هیچ اختلافی مشاهده نمیکنیم.
همینطور همه اوصاف گوناگونی که درباره قرآن نازل شده ،بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدهایم؛ نظیر
اخبار غیبی،
داستان انبیا،
معارف قرآن و
ذکر الاهی و... در قرآن امروز بهخوبی قابل مشاهده است.
این دلیل از چند مقدمه تشکیل شده است:
دین مرسل مجموعه اموری است که از سوی خداوند برای هدایت بشر از طریق انبیا فرستاده شده است.
هر دین مرسلی قبل از آخرین آن، مطابق با مقتضیات زمان، مقداری از دستورات دین کامل (دین نزد
خداوند) را برای
هدایت بشر آورده است.
حکمت تعدد ادیان مرسل، علاوه بر آوردن دستورات جدیدی از آن
دین کامل (دین نزد خداوند) تصحیح آن بخش از
شریعت قبلی است که مورد تحریف و تغییر واقع شده است.
سلسله ادیان الاهی وقتی پایان میپذیرد و در یک دین بهعنوان دین خاتم ظهور میکند که اولاً: کامل باشد؛ بطوریکه هیچ عنصر هدایتی باقی نمانده، جز آنکه در دین بیان شده باشد.
ثانیاً: این دین برای تمام تاریخ مصون از تحریف و تغییر باشد که اگر هریک از این دو عنصر منتفی گردد، عقل خواهد گفت این دین هنوز آخرین دین نیست.
با توجه به این مقدمات نتیجه گرفته میشود که "دین خاتم مصون از تحریف است".
و این بدان معناست که کتاب او (منبع اصلی و بیبدیل آن آیین) باید مصون از تحریف باشد و این شرط لازم مصونیت دین از تحریف است.
پس تا اینجا این کبرای عقلی اثبات شد که کتاب دین خاتم مصون از تحریف است و اگر این کبرای عقلی را کنار نتیجه دو مقدمه دیگر قرار دهیم؛
ألف. قرآن، کتاب اسلام است. ب. دین اسلام،
دین خاتم است. پس قرآن، کتاب دین خاتم است. چنین نتیجه گرفته میشود که قرآن، مصون از تحریف و تغییر است.
اصولاً پس از قبول
خاتمیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اینکه آیین اسلام آخرین آیین الاهی است و رسالت قرآن تا پایان جهان برقرار خواهد بود، چگونه میتوان باور کرد که خدا این یگانه سند اسلام و پیامبر خاتم را پاسداری نکند؟! آیا تحریف قرآن با جاودانگی اسلام طی هزاران
سال و تا پایان جهان مفهومی میتواند داشته باشد؟
اگر به این موضوع دقت کنیم که قرآن برای مسلمانان همهچیز بوده، قانون اساسی، دستور العمل زندگی، برنامه حکومت، کتاب مقدس آسمانی و رمز عبادت، روشن میشود که اصولاً کم و زیاد در آن امکان نداشته است.
قرآن کتابی بود که مسلمانان نخستین همواره در نمازها، مساجد، خانه، میدان جنگ، به هنگام روبرو شدن با دشمنان و بهعنوان استدلال بر حقانیت مکتب، از آن استفاده میکردند. حتی از تاریخ اسلامی استفاده میشود که تعلیم قرآن را مهر زنان قرار میدادند!، و اصولاً تنها کتابی که در همه محافل مطرح بوده و هر کودکی را از آغاز عمر با آن آشنا میکردند و هرکس میخواست درسی از اسلام بخواند آن را به او تعلیم میدادند، همین قرآن مجید بود. آیا با چنین وضعی کسی احتمال میدهد که دگرگونی در این کتاب آسمانی رخ دهد.
قرآن بهصورت یک مجموعه با همین شکل فعلی در عصر خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جمعآوری شده بود،اگر کسی این را هم نپذیرد، باید بداند که آنهایی که درباره ترتیب سورهها و... اختلاف کردهاند، در این شکی ندارند که نه کلمهای به قرآن اضافه شده و نه کلمهای از آن کم شده است؛ زیرا مسلمانان سخت به یاد گرفتن و حفظ آن اهمیت میدادند و اصولاً شخصیت افراد در آن عصر تا حد زیادی به این شناخته میشد که چه اندازه از آیات قرآن را حفظ کرده بودند.
عدد
حافظان قرآن بهاندازهای زیاد بود که در تاریخ میخوانیم در یکی از جنگها که زمان
ابوبکر واقع شد، چهارصد نفر از
قاریان قرآن به
قتل رسیدند.
در داستان "
بئر معونة" (یکی از آبادیهای نزدیک
مدینه ) و جنگی که در آن منطقه در حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اتفاق افتاد میخوانیم که جمع کثیری از قاریان قرآن از
اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حدود ۷۰ نفر شربت
شهادت نوشیدند.
از این همه روشن میشود که حافظان و قاریان و معلمان قرآن آنقدر زیاد بودند که تنها در یک میدان جنگ این تعداد از آنها شربت شهادت نوشیدند.
قرآن یک کتاب متروک در گوشه خانه و یا
مسجد که گرد و غبار فراموشی روی آن نشسته باشد، نبود تا کسی از آن کم یا بر آن بیافزاید.
مسئله حفظ قرآن بهعنوان یک سنت و یک عبادت بزرگ همیشه در میان
مسلمانان بوده و هست. حتی پس از آنکه قرآن بهصورت یک کتاب تکثیر شد و در همهجا پخش گردید و حتی بعد از پیدایش صنعت چاپ که سبب شد این کتاب بهعنوان پرنسخهترین کتاب در کشورهای اسلامی چاپ و نشر گردد، باز مسئله حفظ قرآن بهعنوان یک سنت دیرینه و افتخار بزرگ موقعیت خود را حفظ کرد؛ بطوریکه در هر شهر و دیار همیشه جمعی حافظ قرآن بودهاند.
هماکنون در بعضی از کشورهای اسلامی مدارسی بهعنوان "مدرسه تحفیظ القرآن الکریم" یا نامهای دیگر وجود دارد که برنامه آن در درجه اول مسئله حفظ قرآن توسط شاگردان است و حتی در بعضی از این مدارس اساتیدی که به تعلیم دیگران میپردازند، حافظان قرآنی هستند که خردسالاند.(دراین زمینه، زندگی و خاطرات دکتر محمدحسین طباطبایی کودکی که حافظ قرآن شده و به درجه دکتری نائل گردیده، خواندنی است.)
گزارشات حاکی از آن است که در کشور پاکستان حدود یک میلیون و پانصد هزار نفر حافظ قرآن وجود دارد!
(البته این آمار به سالهای قبل مربوط است و طبیعی است که الان بیش از این تعداد حافظ قرآن در آن کشور وجود دارد.) یکی از شرایط امتحان ورودی دانشگاه اسلامی الازهر مصر، حفظ تمام قرآن است که از چهل نمره حداقل باید بیست نمره بگیرند!
و...
کوتاه سخن اینکه سنت حفظ قرآن از عصر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و به دستور و تأکید خود آن حضرت که در روایات زیادی وارد شده، در تمام قرون و اعصار ادامه داشته است. آیا با چنین وضعی هیچگونه احتمالی در مورد تحریف قرآن امکانپذیر است؟!
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نویسندگان متعددی داشت که وحی را یادداشت میکردند. آنها ۴۳ نفر(مورخین این تعداد را از چهارده نفر تا چهل و سه نفر نوشته اند.) بودند که از همه مشهورتر خلفای چهارگانه نخستین بودند؛ ولی بیش از همه
زید بن ثابت و امیرمؤمنان
علی بن ابیطالب (علیهالسلام) ملازم پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در این رابطه بودند
کتابی که این همه نویسنده داشته، چگونه ممکن است دست تحریفکنندگان بهسوی آن دراز شود؟!
دعوت تمام
پیشوایان اسلام به قرآن موجود(یعنی بررسی کلمات پیشوایان بزرگ اسلام نشان میدهد که از همان آغاز اسلام همه یک زبان، مردم را به تلاوت و بررسی و عمل به همین قرآن موجود دعوت میکردند.) نشان از آن دارد که این کتاب آسمانی بهصورت یک مجموعه دستنخورده در همه قرون از جمله قرون نخستین اسلام بوده است.
سخنان علی (علیهالسلام) در
نهجالبلاغه گواه زنده این مدعاست.
در خطبه ۱۳۳ میخوانیم: "کتاب خدا در میان شماست، سخنگویی است که هرگز زبانش به کندی نمیگراید و خانهای است که هیچگاه ستونهایش فرونمیریزد و مایه عزت است؛ آنچنانکه یارانش هرگز مغلوب نمیشوند". «وَ کِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یَعْیَی لِسَانُهُ وَ بَیْتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُه...»
در خطبه ۱۷۶ میفرماید:"بدانید که این قرآن نصیحتکنندهای است که هرگز در نصیحت خود
غش و
خیانت نمیکند و هدایتکنندهای است که هیچگاه گمراه نمیسازد.«اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ.»
نیز در" همین خطبه" میخوانیم:"هیچکس با این قرآن همنشین نمیشود؛ مگر اینکه از کنار آن با فزونی یا نقصان برمیخیزد، فزونی در هدایت و نقصان از گمراهی"! «وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَةٍ فِی هُدًی وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًی.»
مانند این تعبیرات در سخنان علی (علیهالسلام) و سایر پیشوایان دین فراوان است.
آیا اگر فرض کنیم دست تحریف به دامن این کتاب آسمانی دراز شده بود، امکان داشت اینگونه بهسوی آن دعوت بشود؟ و بهعنوان راه و روش و وسیله جدایی حق از باطل و نوری که هرگز خاموش نمیشود و چراغی که به خاموشی نمیگراید و ریسمان محکم خدا و سبب امین و مطمئن او معرفی گردد؟
با توجه به ادله ششگانه بالا جای هیچگونه شک و تردیدی در عدم تغییر و عدم تحریف
قرآن مجید از زمان نزول تا امروز باقی نمیماند.
پایگاه اسلام کوئیست، برگرفته از مقاله «ادله عدم تحریف قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۲۰.