آیه ۱۴۴ سوره بقره
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قبله ، مسلمانان،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله.
پرسش: در
آیه ۱۴۴ سوره بقره (۲) «
قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُون »،
آیه ۱۴۹ سوره بقره (۲) «
وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون » و
آیه ۱۵۰ سوره بقره (۲) «
وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنی وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون » سبب تکرار «
فول وجهک شطرا » و «
فولوا وجوهکم »؟ چیست؟
پاسخ: آیه "
قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماء... " را اینگونه تبیین کردهاند که پیغمبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ وقتی از طعنههای یهودیان در تبعیت از قبله آنها توسط مسلمانان ناراحت شده بود، در نیمههای شب رو به آسمان کرده و به انتظار
وحی بوده که دستور به تغییر قبله مسلمانان دهد. حال این خواسته یا از روی اطلاعی بوده که از قبل در باب تغییر قبله به دست آورده یا از روی دعایی بوده که از درگاه خداوند داشته است؛ اما علت تکرار در آیه ۱۴۴، ۱۴۹ و ۱۵۰ باید گفت که علت مشترک و اصلی این تکرارها تأکید بر حکم مورد نظر بوده است و نشان از اهمیت این
حکم در اسلام دارد؛ البته هر یک از این آیات دارای جزئیاتی هستند که اختصاص به خود آنها دارد و گاهی موارد خاص به خود را شامل میشوند. از جمله این ممیزات دو تعبیر یکسان در
آیه ۱۴۴ سوره بقره (۲) است که یکی خطاب به پیامبر میباشد و دیگری خطاب به مسلمانان است و همچنین موارد مذکور در
آیه ۱۴۹ سوره بقره (۲) و
آیه ۱۵۰ سوره بقره (۲) نیز ممیزات خاص به خود را دارند که از جمله آن اینکه یکی در مقام بیان حکم عام برای تمام موقعیتها دارد و دیگری نیز علاوه بر نشان دادن قطعیت حکم زمینهساز بیان علت اصل حکم و نا
امید کردن مخالفان دارد.
برای روشن شدن معنای "
قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماء... " نخست باید
شأن نزول آن را بیان کنیم. فیض کاشانی صاحب تفسیر صافی در ذیل این آیه میگوید:"در فقیه آمده که پیغمبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به مدت سیزده سال در
مکه و نوزده ماه در
مدینه به سمت بیت المقدس نماز میگزاردند. سپس یهودیان بر او عیب میگرفتند که تو تبعیت از قبله ما میکنی. پیغمبر بسیار از این قضیه ناراحت شد و وقتی که در نیمه شب به بیرون میرفت، روی خود را به سمت آسمان کرده (و از خداوند مسئلت میجستند) و سپس
نماز صبح را مانند گذشته اقامه کرد و زمانی که (ظهر شد) و دو رکعت از نماز ظهر را خواند،
جبرئیل بر او نازل شد و برای او اینگونه خواند "
قد نری تقلب وجهک فی السماء... ".
فیض کاشانی در
تفسیر این آیه میفرماید:"روی خود را برای انتظار وحی به سمت
آسمان میگرفت و گفته شده رسول الله... امید از این داشت که خداوند او را به سمت کعبه ارجاع دهد؛ زیرا کعبه قبله جدش
ابراهیم بود...."
این مطلب توسط مفسران معاصر نیز تأیید و نقل شده است:"رسول اکرم از این تعصب تحقیرآمیز یهودیان نگران بود، آنسان که برای برخورد با این تعصب... منتظر وحی الاهی بود... این حالت انتظار در پیامبر گرامی یا از اخبار غیبی و وعده گذشته خداوند به آن حضرت درباره تغییر قبله از
بیت المقدس به سمت کعبه ناشی بود، یا
دعا و نیایشی حالی، نه مقالی بوده است."
مضمون این مطالب در تفسیر المیزان نیز آمده است.
اما سؤال دوم که از علت تکرار "
فول وجهک شطرا " و "
فول وجوهکم " پرسیده شده، باید نخست درباره اصل تأکید در زبان
عرب و لزوم یا عدم لزوم آن صحبت کنیم و سپس به علت تکرار در این مورد بپردازیم.
تکرار در زبان عرب امری مرسوم به حساب میآید و در بسیاری مواقع وجودش سبب رشد
فصاحت کلام میشود و حتی گاهی نبودش نیز موجب نزول فصاحت در کلام میباشد؛ اما این تکرار نمیتواند بدون هیچ علتی باشد؛ بلکه باید دارای علتی باشد. از این باب در کتابهایی که در باب فصاحت و
بلاغت میباشند، اینگونه آمده است:"تکرار اگر بدون فایده باشد، عیبی برای فصاحت کلام به حساب میآید".
از این باب در کلام الاهی تکرارهای لفظی و معنوی بسیاری دیده میشود که مفسران برای تکتک آنها علتها و حکمتهایی را نقل کردهاند.
یکی از آیاتی که بیشترین تکرار را در قرآن داشته و درعینحال فصاحت بسیاری را موجب شده آیه "
فبأی آلاء ربکما تکذبان " در سوره الرحمن است. این آیه در این سوره ۳۱ بار تکرار شده؛ اما درعینحال به فصاحت کلام ضرری نمیرساند؛ بلکه حتی تقویتی برای فصاحت کلام است. این تقویت فصاحت به سبب فایدهدار بودن تکرار است. فایده تکرار در این آیه به این است که بعد از
ذکر هر نعمتی، تلنگری به
انسان میزند تا آنها را از
تکذیب نعمتهای الهی بازدارد و با تکرار سؤال استفهامی این را معنا را در
ذهن تداعی میکند که چرا با این همه
نعمت ، نعمتهای خداوند را انکار میکنید.
اما برای بحث از علت این تکرار در آیات مورد سؤال لازم است از اهمیت حکمی که در این زمینه از تغییر قبله آمده است، صحبت کنیم. وجود
قبله مشترک مسلمانان با یهودیان همراه سابقه زمانی یهودیان در انتخاب
بیت المقدس ، مشکلات و سرخوردگیهایی را برای مسلمانان همراه داشت. یهودیان این تبعیت از خود را بر مسلمانان طعنه میزدند و این امر موجب
حزن و ناراحتی مسلمانان میشد. این تا حدی بود که پیغمبر انتظار رسیدن وحی و تغییر قبله از طرف خداوند را داشت که توضیح این انتظار در ابتدای بحث در ذیل
آیه ۱۴۴ سوره بقره (۲) بیان شد.
قبله در هر دینی امری بسیار حیاتی و مهم به حساب میآمد و مسلمانان نیز از این قاعده مجزا نبودند. وجود یک قبله مستقل نیز اهمیت فراوانی برای مسلمانان داشت. وقتی امروزه میلیونها انسان رو به یک قبله مشترک
نماز میگزارند، از اهمیت حکم تغییر قبله و تعیین
کعبه بهعنوان قبله مسلمانان پرده برمیدارد. از این باب آیاتی که در این حکم آمده با تکرارهایی همراه میباشد. این تکرارها که تقریباً هر کدام به موارد خاصی اشاره دارند که در ذیل بدان میپردازیم، تماماً تأکید بر این حکم میباشند و این از اهمیت و حیاتی بودن این
حکم برای مسلمانان حکایت دارد.
اهمیت قبله سبب شده تا بهگونهای نادر در
قرآن کریم فرمان خداوند در سه آیه، پنج بار تکرار شود. (دوبار در
آیه ۱۴۴ سوره بقره (۲) ، یکبار در
آیه ۱۴۹ سوره بقره (۲) و دوبار نیز در
آیه ۱۵۰ سوره بقره (۲) تکرار شود که البته هرکدام تفاوتهای جزئی نیز با یکدیگر دارند که در ادامه بدان میپردازیم.
همانگونه که بیان شد این تکرارها، تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند که باید در ضمن بحث تکراری بودن بهعنوان یک اصل مطلوب به آنها نیز اشاره کرد.
در
آیه ۱۴۴ سوره بقره (۲) اینگونه آمده "
فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ...
" و " فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَه...
" هر کدام از این دو مسئول بیان امری هستند و مخاطبشان نیز جدا میباشد. در مورد اول خطاب به سمت پیغمبر اکرم میباشد و از ضمیر مفرد مذکر مخاطب استفاده شده است و "برای روشن شدن اینکه حکم یادشده مختص
پیامبر گرامی ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیست و شامل همه مسلمانان در همه امصار و اعصار میشود، فرمود: «
و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره»
که مورد دوم میباشد و این حکم را به تمام مسلمانان عمومیت میدهد و تمام آنها را به قبله قرار دادن کعبه امر میکند و از این باب از ضمیر جمع استفاده شده است.
اما در
آیه ۱۴۹ سوره بقره (۲) آیه اندکی تفاوت کرده و اینگونه آغاز می شود:"
وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْت... " این قید نشان میدهد که این حکم اختصاص به حضور در
مسجدالحرام ندارد؛ بلکه همگان را نیز شامل میشود، چه در وطن و چه در سفر، باید به این حکم پایبند بود. از این باب حکمت و فایده تکرار در اینجا را این دانستهاند که " لزوم استقبال کعبه، حکمی عام و شامل هر زمان و مکان است و نزول دستور پیشین در حال نماز، سبب اختصاص حکم مزبور به آن نماز یا آن مکان نیست".
این تکرار و ذکر مجدد همراه توضیح حکم در موارد مختلف از اهمیت این موضوع نشأت میگیرد و نشان از این دارد که این مسئله از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بوده است.
این حکم با تفاوتهایی جزئیتر مجدداً در
آیه ۱۵۰ سوره بقره (۲) تکرار میشود. این آیه با آیات قبل تفاوتهای بیشتری دارد که افزون بر امر رو کردن به کعبه، به جزئیات بیشتری پرداخته است. در این آیه خطاب به پیغمبر و
مسلمانان بهصورت جداگانه آمده است که نشان از اهمیت این موضوع در نزد خداوند دارد. تکرار این آیه علاوه بر تأکیدی که در آن بر این حکم نهفته است، علل دیگری نیز دارد. از جمله وجوه محتمل در تکرار مجدد این آیه:
زمینهسازی برای بیان علت و
حکمت تغییر قبله"
که در ادامه آیه اینگونه آمده است:«
لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ » که میتواند یکی از علل تغییر قبله باشد.
این تکرار بر تحقق و ثبات این حکم دلالت دارد.
بعضی علاوه بر تأکیدی بودن، اهداف دیگری را نیز در تکرار آیات دنبال میکردند؛ اما عدهای نیز میگویند که این
آیات نمیتواند تکراری باشد؛ زیرا هرکدام نازل به مقامی هستند و متعلق خاص به خود را دارا میباشند و ازاینرو نمیتوانند تأکید بر یکدیگر باشند. اینان این امرها را ناظر به احوال گوناگون نمازگزاران میدانند. بنابراین امر اول ناظر به کسانی است که کعبه را میبینند. امر دوم به ساکنان
مکه اختصاص دارد و امر سوم نیز، امری است برای ساکنان شهرهای دیگر و حملهایی از این دست که البته بعضی از مفسران دلیلی برای این حمل ندیدهاند.
پایگاه اسلام کوئست.