• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

«خیر» و «ذکر رب»

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: خیر، اسب، ثروت ، ذکر، نماز عصر ، اطاعت خدا، کتاب خدا.
پرسش: در آیۀ ۳۲ سورۀ ص خداوند می‌فرماید:« فَقالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتَّی تَوارَتْ بِالْحِجابِ ». مفسران شیعه می‌گویند:دوست داشتن این اسب‌ها برای خداوند و در راه جهاد فی سبیل الله است. چگونه این تفسیر را از عبارت ( عَنْ ذِکْرِ رَبِّی) می‌توان فهمید؟
پاسخ: مفسران می‌گویند مراد از خیر در این آیه، اسب است و ذکر را به معنای اطاعت خدا و یا به معنای کتاب خدا (تورات) گرفته‌اند، و آیه را چنین تفسیر کردند که دوست داشتن این اسب‌ها برای خداوند و در راه جهاد فی سبیل الله و اطاعت از امر پروردگار است؛ زیرا حضرت سلیمان هم از سوی پروردگار مأمور به جهاد با کفار بود، هم سفارش به مهربانی با اسب‌ها شده بود.



قبل از تفسیر آیۀ « فَقالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتَّی تَوارَتْ بِالْحِجابِ »؛ ضروری است نخست دو موضوع «خیر» و «ذکر رب» در این آیه بررسی شود.


در این‌که مراد از خیر در این آیه چیست، از سوی مفسران دیدگاه‌های مختلفی ارائه شده است که به آنها اشاره می‌شود.

۲.۱ - ۱. دیدگاه‌ اول

بیشتر مفسران می گویند: منظور خیر در این آیه، اسب است و در میان عرب ، معمول است که از «خیل» (اسب) به «خیر» تعبیر می‌کنند.
[۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۷۴۰ ؟؟؟، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
[۴] کاشانی ملا فتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ۸، ص ۵۰، کتاب‌فروشی محمدحسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ ش.


۲.۲ - ۲. دیدگاه دوم

برخی از مفسران گفته‌اند «خیر» در این آیه، به معنای مال و ثروت است.
[۶] زحیلی، وهبة بن مصطفی، تفسیر الوسیط، ج ۳، ص ۲۲۰۵، دار الفکر، دمشق، چاپ اول، ۱۴۲۲ ق.
[۸] حائری تهرانی، میرسیدعلی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج ۹، ص ۱۶۷، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ ش.
چنان‌که در آیۀ قرآن آمده است:« وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ ». یا در آیۀ دیگر می‌فرماید:« کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْت إِنْ تَرَکَ خَیْراً... ».«و او علاقه شدید به مال دارد»!
در هر دو آیه، خیر به معنای مال است.

۲.۳ - ۳. دیدگاه سوم

برخی هم با قبول قول دوم، معتقدند که منظور از مال در آیۀ مورد سؤال، همان اسبانی هستند که سلیمان را به خود مشغول کردند.

۲.۴ - ۴. دیدگاه چهارم

بعضی نیز می‌گویند که ابن مسعود،
[۱۳] یکی از قاریان هفت گانۀ مشهور.
در این آیه به جای حب الخیر، حب الخیل، قرائت نموده.
[۱۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۷۴۰ ؟؟؟، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.

به‌هر‌حال مفسران درنهایت مراد از خیر در این آیه را اسب می‌دانند.


اما در تفسیر ذکر رب ، برخی برآنند که مراد از ذکر رب، ورد آخر روز یا نافله است.
[۱۵] کاشانی ملا فتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ۸، ص ۵۰، کتاب‌فروشی محمدحسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ ش.


۲.۱ - ۱. دیدگاه‌ اول

بعضی دیگر گفته‌اند مراد، نماز عصر است.
[۱۶] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۷۴۱ ؟؟؟، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
[۱۷] سیوطی جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۵، ص ۳۰۹، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ ق.


۲.۲ - ۲. دیدگاه دوم

عده‌ای نیز معتقدند، طاعت و عبادت خداست.
[۱۸] طنطاوی، سیدمحمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ۱۲ ج، ص ۱۵۹.


۲.۳ - ۳. دیدگاه سوم

و برخی دیگر گفته‌اند مراد، از ذکر رب، کتاب رب است که منظور از کتاب، تورات است.
[۱۹] حائری تهرانی، میرسیدعلی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج ۹، ص ۱۶۷، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ ش.


۳.۳.۱ - توضیح ذکر به معنای نماز عصر

کسانی که مراد از ذکر را نماز عصر، یا نافله و یا ورد آخر روز گرفته‌اند، می‌گویند کلمۀ «احببت» در‌بردارندۀ معنای ایثار،
[۲۲] زحیلی، وهبة بن مصطفی، تفسیر الوسیط، ج ۳، ص ۲۲۰۵، دار الفکر، دمشق، چاپ اول، ۱۴۲۲ ق.

و کلمۀ «عن» به معنای «علی» است. در نتیجه منظور سلیمان ـ علیه‌السلام ـ از جمله « أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ... » این است که:
من آن‌قدر به اسب‌ها علاقه یافتم که وقتی اسبان را بر من عرضه کردند، نماز عصر، یا نافله، یا ورد آخر روز از یادم رفت تا وقتش فوت شد و خورشید غروب کرد. البته باید دانست که ترک ورد یا ترک نافله که سلیمان ـ علیه‌السلام ـ در آخر روز به آن متعبد بود، اقتضای نسبت گناه به ایشان ندارد؛ زیرا که ترک ورد یا ترک نافله معصیت نیست.
[۲۴] کاشانی ملا فتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ۸، ص ۵۰ و ۵۲، کتاب‌فروشی محمدحسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ ش.
همچنین علاقۀ سلیمان ـ علیه‌السلام ـ به اسبان برای خدا بوده و علاقه به خدا او را علاقه‌مند به اسبان می‌کرد؛ چون می‌خواست آنها را برای جهاد در راه خدا تربیت کند؛ پس رفتنش و حضورش برای عرضۀ اسبان به وی، خود عبادت بوده است. در حقیقت عبادتی او را از عبادتی دیگر بازداشته است، چیزی که هست نماز در نظر وی مهم‌تر از آن عبادت دیگر بوده است؛ از‌این‌رو به ملائکه امر می‌کند که: آفتاب را برگردانند، تا او نماز خود را در وقتش بخواند.

۳.۳.۲ - توضیح ذکر به معنای طاعت خدا

کسانی که ذکر را به معنای طاعت خدا و یا کتاب خدا (تورات) گرفته‌اند، می‌گویند:« أَحْبَبْتُ » فعلی است که به عن متعدی شده؛
[۲۶] حائری تهرانی، میرسیدعلی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج ۹، ص ۱۶۷، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ ش.
درنتیجه معنای آیه چنین می‌شود: من این اسبان را به‌جهت اطاعت از خدا، یا به‌دلیل دستور او در کتاب تورات مبنی بر دوست داشتن اسب‌های جنگی دوست دارم؛ چنانچه نزدیک به همین مضمون را برخی از مفسران بیان نمودند و در تفسیر آیه گفته‌اند: سلیمان در اینجا برای این‌که تصور نشود که علاقه او به این اسب‌های پرقدرت، جنبه دنیا‌پرستی دارد، «گفت:من این اسبان را به‌خاطر یاد پروردگارم و دستور او دوست دارم». من می‌خواهم از آنها در میدان جهاد با دشمنان او استفاده کنم.
[۲۸] صادقی تهرانی، محمد، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ص ۴۵۵، مؤلف، قم، ۱۴۱۹ ق.
[۲۹] شریف لاهیجی، محمدبن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی، میرجلال‌الدین، ج ۳، ص ۸۲۴، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ ش.
[۳۰] مراغی احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج ۲۳، ص ۱۱۸، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
به نظر می‌رسد سخن کسانی که ذکر را به معنای کتاب گرفته‌اند، از اقوال دیگر، قوی‌تر باشد؛ زیرا در لغت نیز یکی از معانی ذکر، عبارت است از: «کتابی که در آن تفصیل دین است. و در آیۀ « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ »، نیز مفسران گفته‌اند مراد از ذکر، قرآن است.
[۳۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۵۰۹ ؟؟؟، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.



نتیجه این‌که با توجه به مطالب ارائه شده، جواب سؤال روشن شد که بنا بر نظر کسانی که ذکر را به معنای اطاعت خدا و یا به معنای کتاب خدا (تورات) گرفته‌اند، آیه را چنین تفسیر کردند که دوست داشتن این اسب‌ها برای خداوند و در راه جهاد فی سبیل الله و اطاعت از امر پروردگار است؛ زیرا حضرت سلیمان هم از سوی پروردگار مأمور به جهاد با کفار بود، هم سفارش به مهربانی با اسب‌ها شده بود.


۱. صاد (۳۸)، آیه ۳۲؛ «گفت:من این اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم (و می‌خواهم از آنها در جهاد استفاده کنم، او هم چنان به آنها نگاه می‌کرد) تا از دیدگانش پنهان شدند».    
۲. مکارم، شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۲۷۳، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ ش.    
۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۷۴۰ ؟؟؟، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
۴. کاشانی ملا فتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ۸، ص ۵۰، کتاب‌فروشی محمدحسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ ش.
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ۳، ص ۴۳۵، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ ش.    
۶. زحیلی، وهبة بن مصطفی، تفسیر الوسیط، ج ۳، ص ۲۲۰۵، دار الفکر، دمشق، چاپ اول، ۱۴۲۲ ق.
۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۲۰۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.    
۸. حائری تهرانی، میرسیدعلی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج ۹، ص ۱۶۷، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ ش.
۹. عادیات (۱۰۰)، آیه ۸؛ «و او علاقه شدید به مال دارد»!    
۱۰. بقره (۲)، آیه ۱۸۰؛ «بر شما نوشته شده:هنگامی‌که یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی (مالی) از خود به جای گذارده...».    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ۳، ص ۴۳۵، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ ش.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ۳، ص ۴۳۵، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ ش.    
۱۳. یکی از قاریان هفت گانۀ مشهور.
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۷۴۰ ؟؟؟، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
۱۵. کاشانی ملا فتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ۸، ص ۵۰، کتاب‌فروشی محمدحسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ ش.
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۷۴۱ ؟؟؟، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
۱۷. سیوطی جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۵، ص ۳۰۹، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ ق.
۱۸. طنطاوی، سیدمحمد، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ۱۲ ج، ص ۱۵۹.
۱۹. حائری تهرانی، میرسیدعلی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج ۹، ص ۱۶۷، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ ش.
۲۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۲۰۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.    
۲۱. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۸، ص ۵۶۰.    
۲۲. زحیلی، وهبة بن مصطفی، تفسیر الوسیط، ج ۳، ص ۲۲۰۵، دار الفکر، دمشق، چاپ اول، ۱۴۲۲ ق.
۲۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۲۰۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.    
۲۴. کاشانی ملا فتح‌الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج ۸، ص ۵۰ و ۵۲، کتاب‌فروشی محمدحسن علمی، تهران، ۱۳۳۶ ش.
۲۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۲۰۳، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.    
۲۶. حائری تهرانی، میرسیدعلی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج ۹، ص ۱۶۷، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ ش.
۲۷. مکارم، شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۲۷۲، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ ش.    
۲۸. صادقی تهرانی، محمد، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ص ۴۵۵، مؤلف، قم، ۱۴۱۹ ق.
۲۹. شریف لاهیجی، محمدبن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی، میرجلال‌الدین، ج ۳، ص ۸۲۴، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ ش.
۳۰. مراغی احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج ۲۳، ص ۱۱۸، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۳۱. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج ۵، ص ۳۴۶، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ ق.    
۳۲. حجر (۱۵)، آیه ۹؛ «ما قرآن را نازل کردیم و ما به‌طور قطع نگهدار آنیم».    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۶، ص ۵۰۹ ؟؟؟، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
۳۴. مکارم، شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۱۷، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ ش.    
۳۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۲، ص ۱۰۱، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.    



پایگاه اسلام کوئیست.    



جعبه ابزار