گناه شیعیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: گناه، شیعیان، پیامبر صلیاللهعلیهوآله، ذنب، مغفرت، عصمت، شفاعت، رستگاری.
پرسش: در روایت آمده است، خداوند
گناه شیعیان را بر گردن پیامبر نهاده و سپس آنها را بخشید و
آیه «
لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَما تَأَخَّرَ» اشاره به همین معنا دارد! آیا چنین اعتقادی درست است؟ این همان اعتقاد مسیحیان پیرامون عیسی نیست که مسلمانان بر آن خرده میگیرند؟!
پاسخ: روایت مورد سؤال، با کمی اختلاف از آنچه در متن سؤال آمده، اینگونه نقل شده است: از امام صادق ـ علیهالسلام ـ درباره
سخن خدا «لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ... » پرسیدند، آن حضرت فرمود: پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ گناهی نداشته و
اراده بر انجام گناهی هم ننموده است؛ اما خداوند گناهان شیعیان علی ـ علیهالسلام ـ را بر او بار کرده، آنگاه آنها را برایش بخشیده است». قبول معنای ظاهری این روایت مشکل است. بنابراین باید روایت مورد نظر را بر غیر معنای ظاهر حمل کرد. مثلاً میتوان گفت منظور این است که فتح مکه یا صلح حدیبیه سبب تقویت اصل
اسلام شد و به دنبال آن در حجةالوداع شکل کامل اسلام برای مردم بیان شد. در نتیجه زمینه پرورش مؤمنان واقعی و شیعیان واقعی امیرالمؤمنین به وجود آمد، اینها کسانی هستند که قابلیت بخشیده شدن را بهتر از دیگران دارند و زودتر مورد
عفو قرار میگیرند.
بنا بر ادله قطعی عقلی و نقلی،
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله دارای مقام
عصمت بوده و هیچ گناهی از ایشان سر نزده است. بااینحال برخی آیات و حتی
روایات وجود دارند که در ظاهر، خلاف این اعتقاد را نشان میدهند.
یکی از آیاتی که به ظاهر با عصمت منافات دارد، آیه شریفه: «
إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً. لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقیماً»
است.
این آیه نیز به دلایلی منافات با عصمت ندارد؛
امام علی علیهالسلام میفرماید: «زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر به جبرئیل فرمود: گناهان گذشته و
گناهان باقی مانده چیست؟ جبرئیل گفت: برای تو هیچ گناهی وجود ندارد که خداوند آن را بیامرزد».
مفسران در اینکه «
ذنب» در اینگونه از موارد چه معنایی دارد که با عصمت منافات نداشته باشد، گفتارهای زیادی مطرح کردهاند
و بهوسیله آنها میتوان معنای آیه را همخوان با عصمت دانست.
به دو مورد آنها اشاره میکنیم:
در روایتی آمده: مأمون به
امام رضا علیهالسلام گفت: معنای آیه «
لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ...» چیست؟ امام رضا ـ علیهالسلام ـ در پاسخ فرمود: از نظر مشرکان مکه، کسی گناهکارتر از حضرت رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نبود؛ زیرا آنان قبل از
بعثت، سیصد و شصت بت را میپرستیدند و آنگاه که پیامبر، ایشان را به «لا اله الّا اللَّه» دعوت نمود، این موضوع بر آنان گران آمد و گفتند: آیا معبودان (گوناگون) را معبودی یگانه قرار داده است؟ بهراستی چیزی بسیار شگفت است. سران آنها
فریاد برداشتند که: بروید و بر پرستش خدایانتان ایستادگی کنید که این (ریاست و آقایی بر ما مردم) اراده شده است. ما این (پرستش معبود یگانه) را در آخرین آیین (که پدرانمان بر آن بودند) نشنیدهایم این جز دروغی ساخته شده نیست
و آن زمان که
خداوند عزوجل مکه را برای پیامبرش فتح نمود، فرمود: ای محمد! «
إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً...»؛ یعنی اهل مکه
عمل پیامبر در دعوت به
توحید ـ در گذشته و بعد از آن ـ را گناه محسوب میکردند،... و با غلبه پیامبرـ صلیاللهعلیهوآله ـ بر آنان، آنچه از نظر آنان
گناه محسوب میشد، پوشیده گردید.
بنابراین از
روایت فوق به دست میآید که منظور از گناه، آن چیزی است که مشرکان مکه آن را گناه دانسته و به پیامبر استناد میدادند و با فتح مکه این استناد بهصورت کامل از بین رفت. برخی مفسران نیز این قول را در
تفسیر آیه پذیرفتهاند.
سید مرتضی (ره) متکلم بزرگ شیعه نیز گفتاری پیرامون آیه فوق دارد: «ذنب» مصدر است و مصدر هم جایز است به فاعل و هم به مفعول اضافه شود، و در این آیه شریفه، «ذنب» به مفعول اضافه شده است، و منظور آیه چنین است: «ما تقدّم من ذنبهم الیک»؛ یعنی خداوند گناهان کفار را که مانع ورود تو به مکه و
مسجدالحرام شدند بخشید.
بنا بر این تأویل، مغفرت به معنای این است که خداوند احکام مشرکان و دشمنان پیامبر را از بین برد؛ یعنی خداوند این منع را از تو بر میدارد و با فتح مکه قدرتی به تو خواهد بخشید که وارد مکه شوی و لذا این معنا را پاداشی نسبت به جهاد او قرار داده است،.. ؛ اما اگر خداوند از این
مغفرت،
آمرزش گناهان پیامبر را قصد کرده بود، دیگر معنا نداشت بگوید: «
إنا فتحنا لک... لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ»؛ زیرا آمرزش گناهان ربطی به فتح ندارد، و نمیتواند بعد از آیه فتح باشد.
بنا بر این گفتار، »ما تقدم» و «ما تأخر» نیز به وضوح معنا پیدا میکند و میتوان ارتباط فتح با بخشش گناه را نیز بهروشنی به دست آورد.
بااینحال تحلیلی که از این آیه ارائه شده است، نیاز به بررسی بیشتری دارد و آن اینکه منظور از «ذنب»، گناه مؤمنان بوده که بر عهده پیامبر نهاده شده و سپس بخشیده شده است.
عمر بن یزید میگوید: از
امام صادق علیهالسلام درباره آیه «
لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ» پرسیدم و آن حضرت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ حَمَلَ مُحَمَّداً ذُنُوبَ شِیعَةِ عَلِیٍّ ثُمَّ غَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْهَا وَ مَا تَأَخَّر»؛ حضرت
محمد صلیاللهعلیهوآله گناهی نداشته و اراده بر انجام گناهی هم نفرموده است؛ اما خداوند گناهان گذشته و آینده شیعیان
علی را بر او بار کرده، آنگاه آنها را برایش بخشیده است».
این روایت نقلهای دیگری نیز دارد:
گاه بهصورت جزئی از روایت طولانی
و گاه بهصورت مستقل و با کلماتی متفاوت از آنچه ذکر شد.
برخی مفسران نیز همین معنا را در ضمن
آیه بیان داشتهاند.
و برخی دیگر گفتهاند: لِیَغْفِرَ لَکَ... ما تقدم؛ یعنی آن خطایی که پدر تو
آدم انجام داد و تو در صُلب او بودی و ما تأخر؛ یعنی
گناهان امت تو؛ زیرا تو رهبر و
حجت آنها بودهای.
در هر صورت قبول معنای ظاهری این روایت مشکل است. بنابراین باید روایت مورد نظر را بر غیر معنای ظاهر حمل کرد؛ مثلاً میتوان گفت منظور این است که فتح مکه یا صلح حدیبیه سبب تقویت اصل اسلام شد و به تبع آن در حجةالوداع شکل کامل
اسلام برای مردم بیان شد. و در نتیجه زمینه پرورش مؤمنان واقعی و شیعیان واقعی امیرالمؤمنین به وجود آمد. اینها کسانی هستند که قابلیت بخشیده شدن را بهتر از دیگران دارند و زودتر مورد
عفو قرار میگیرند.
البته این تعبیر که گناهان بر عهده پیامبر افتاده و سپس بخشیده میشوند، تعبیری عرفی است که در میان مردم نیز رایج است که به کسی که وساطت در بخشش میکند میگویند ما به خاطر شما بخشیدیم، و شخص وساطتکننده نیز میگوید: گناه آنها را به حساب من بگذار.
در ضمن باید توجه داشت هر شخصی که خود را
شیعه بداند، مصداق این روایت ـ بر فرض قبول ـ و امثال آن قرار نمیگیرد؛ بلکه شیعه بودن شرایط خاص و گاه سنگینی دارد که انجام
عبادت و
ایمان داشتن بخشی از آن است و این کاملاً برخلاف دیدگاه مسیحیت است که معتقدند تنها با
ایمان به مسیح میتوان به رستگاری رسید. در نتیجه این
شفاعت در
قیامت با رستگاری در مسیحیت تفاوتهای بسیار واضح و مشخصی دارد که البته بیان آن مجالی دیگر را میطلبد.
پایگاه اسلام کوئست.