گریه امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: گریه امام حسین علیهالسلام، روز عاشورا، اموهب، جزع، حزن، صبر، مصیبت.
پرسش: چرا در
روز عاشورا امام حسین ـ علیهالسلام ـ با اینکه
معصوم بود در مرگ فرزندش گریه و جزع کرد، ولی اموهب صبر نمود و گریه نکرد؟
پاسخ: بهطور طبیعی هر انسانی در
غم فراق عزیزانش اندوهگین شده و اشک میریزد، حتی در
روایات نقل شده است که بزرگترین شخصیت عالم، حضرت محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در مرگ فرزندش «ابراهیم» گریه کرد. بنابراین گریه کردن امام حسین ـ علیهالسلام ـ در شهادت فرزندان و یاران خود، نشأت گرفته از طبیعت لطیف و انسانی آن حضرت و پیروی از سیره
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است، که منافاتی با مقام
عصمت و صبر و شجاعت ندارد. از طرفی نسبت به مادر وهب نیز دلیلی بر گریه نکردن و به سوگ ننشستن در شهادت فرزندش نداریم؛ و آنچه در کتابهای تاریخی و روایی آمده، در مقام بیان استقامت و
شجاعت این فرزند و مادر بودهاند نه در مقام بیان سوگواری او برای فرزندش. چهبسا ممکن است گریه هم نموده باشد؛ اما نه در مقابل دشمن، همانگونه که امام حسین ـ علیهالسلام ـ نیز در مقابل دشمن، اظهار عجز و جزع در
مرگ عزیزانش نکردند.
برای روشن شدن پاسخ، بیان مقدماتی لازم به نظر میرسد:
بهطور طبیعی هر انسانی در غم فراق عزیزانش اندوهگین میشود؛ اما این حزن و اندوه در
انسان آثاری را همراه دارد:
تنها در
قلب غمگین است ولی اشک نمیریزد و
گریه نمیکند، اما حزن و اندوه در سیمای او پدیدار است.
علاوه بر حزن و اندوه؛ بر چشمان او اشک جاری شده و گریه میکند.
حزن و اندوهگین شدن و اشک ریختن و گریه کردن در مصیبتهایی که بر انسان وارد میشود، امری طبیعی بوده و اشکالی ندارد، حتی در
روایات نقل شده که بزرگترین
شخصیت عالم، پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در مرگ فرزندش
ابراهیم و همچنین در مرگ یکی از یاران خویش به نام عثمان بن مظعون
و در شهادت جعفر بن ابیطالب و زید بن حارثه بسیار گریست.
خداوند متعال در
قرآن کریم میفرماید: «
لَقَدْ کاَنَ لَکُمْ فیِ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کاَنَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الاَخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا»؛ «قطعاً برای شما در رفتار رسول خدا مایه اقتدا و سرمشق
زندگی است، برای کسی که به خدا و روز واپسین
امید (قلبی و عملی) دارد و خدا را بسیار یاد میکند».
«أسوة»؛ به معنای اقتداء و پیروی است، و در مورد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله؛ یعنی پیروی کردن از ایشان در عقاید حقه، اصول
دین، در
اخلاق و رفتار و کارهای نیک و صفات پسندیده.
استفاده از فعل ماضی «کان» در
آیه شریفه دلالت بر استمرار پیروی از آن حضرت و الگو قرار دادن همیشگی ایشان در
اعمال و رفتار دارد.
بنابراین گریه کردن و اندوهگین شدن در مرگ عزیزان نهتنها اشکال ندارد، بلکه از باب الگو قرار دادن رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پسندیده است.
اما آنچه به پرسش، مرتبط بوده و محل بحث است، قسم سوم است.
علاوه بر دو اثر ذکر شده، سخنان یا کارهایی نیز از سوی شخص غمگین و داغدیده انجام میگیرد که یا از اختیار او خارج است و یا اینکه در
اختیار اوست و میتواند یا خود را کنترل نماید و آن را کاهش دهد و یا اینکه مصیبت را پررنگتر کرده و بر چنین رفتارهایی بیفزاید. در لغت و روایات به این حالت که مرتبه بالای حزن است، «جَزَع» گفته میشود. برای اینکه این واژه بیشتر روشن شود، به بررسی و معنای آن در لغت و روایات میپردازیم.
بنا بر نقل اهل لغت، «جزع»، نقیض صبر است و به معنای حُزن شدیدی است که
آرامش، حالت طمأنینه و صبر را از انسان میگیرد.
بهگونهای که شخص را از چارهاندیشی باز دارد.
اگر به روایات بنگریم معنایی که در لغت شده، تطبیق با مواردی دارد که نکوهش شده است؛ اما با این وجود مواردی در روایات داریم که لفظ جزع در آنها آمده؛ اما نه تنها نکوهش نشده، بلکه حتی برای آن ثواب قرار داده شده است.
توضیح اینکه، افراد با
ایمان و دارای اراده قوی و پرظرفیت کسانی هستند که در اینگونه حوادث هرگز پیمانه صبرشان لبریز نمیگردد، و سخنی که نشاندهنده ناسپاسی و کفران باشد، بر
زبان جاری نمیسازند؛ بلکه صبر آنها، «صبر جمیل (زیبا)»است. قلب
مردان خدا کانون عواطف است، جای تعجب نیست که در فراق فرزند، اشکهایشان همچون سیلاب جاری شود، این یک امر عاطفی است. به دیگر سخن، در سینه انسانها قلب است نه سنگ، و طبیعی است که در برابر مسائل عاطفی واکنش نشان دهند و سادهترین واکنش آن جریان اشک از چشم است، این عیب نیست؛ بلکه حُسن است،
عیب آن است که انسان در حال مصیبت سخنی بگوید یا کاری کند که موجب رضای الهی نباشد. پس مهم آن است که انسان در برابر مصیبتها کنترل خویشتن را از دست ندهد؛ و
سخن و حرکتی بر خلاف رضای خدا نگوید و نکند.
چنانکه
امام علی علیهالسلام میفرماید: «جزع نمودن (به معنای مذموم آن) در مصیبتها و بلاها، موجب از بین رفتن ثواب میشود».
آنچه از
احادیث به دست میآید این است که جزع و حُزن اگر موجب انجام کارهای ناشایست و گفتاری برخلاف رضای الهی نباشد، پسندیده است؛ چه در مورد از دست رفتن فرزندان و والدین و نزدیکان و چه برای پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
ائمه اطهار علیهمالسلام مخصوصاً امام حسین ـ علیهالسلام ـ و مصیبتهای وارده بر آن بزرگواران. تنها فرقی که میان این دو حزن شدید است، در مراتب ثواب میباشد؛ یعنی نسبت به معصومان ـ علیهمالسلام ـ دارای ثواب بیشتری از دیگران است.
حتی در برخی روایات آمده است، هنگام از
دنیا رفتن نزدیکان به یاد مصیبتهای معصومان بیفتیم تا دارای ثواب بیشتری باشد.
با توجه به آنچه گفته شد، روایات ذیل را ملاحظه فرمایید:
هنگامی که
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بر مرگ فرزندش ابراهیم اشک میریخت به او گفتند که شما ما را از گریه کردن نهی کردی، اما خود اشک میریزید؟!
پیامبر در پاسخ فرمود: «چشم میگرید و قلب اندوهناک میشود؛ ولی چیزی که خدا را به خشم آورد، نمیگویم».
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«ما اهل بیت قبل از وقوع مصیبت جزع و زاری میکنیم تا شاید بلا و
گرفتاری فرو نیاید ولی هنگامی که امر خداوند ـ عزوجل ـ تحقق یافت، به قضای الهی راضی بوده و فرمان او را گردن مینهیم و ما را نیست چیزی که خداوند برایمان خواسته است، دوست نداشته باشیم».
«هرکس از حُزنی که با روی دادن مصیبتی او را دست داده است بر خویشتن نگران باشد و بترسد که (از شدت ناراحتی) آسیبی به او رسیده، دیوانه شده یا هلاک شود، باید گریه کند؛ زیرا گریه، غم و اندوه او را آرامش میبخشد».
«هر مصیبتی که در برابر آن صبر و تحمل پیشه کرده و از جانب خدا به اجر و
پاداش لازم برسی، آن را مصیبت مشمار. مصیبت موقعی تلخ و ناگوار است که در برابر آن، صبر و تحمل را از دست بدهی و از اجر و پاداش الهی محروم بمانی».
«هرکه مصیبتی بر او وارد شود، چه در برابر آن جزع کند و چه نکند و چه
صبر کند و چه نکند، پاداش او از طرف خدا
بهشت است».
این
روایت، تصریح میکند که به هرحال خدای مهربان، احوال مصیبتدیده را میداند و به او پاداش میدهد. البته با توجه به روایات دیگری که در اینباره داریم، مشروط به اینکه سخنی برخلاف رضای الهی گفته نشود و اعمال ناشایست انجام نگیرد.
بیهقی از ابوالعباس سراج روایت کرده: فرزند یکی از اصحاب فوت نمود و من برای تسلیت به منزلشان رفتم و به مادر بچه دلداری دادم و به او گفتم: در مرگ فرزندت
تقوا و صبر و بردباری پیشه کن. مادر بچه در جواب من گفت: مصیبت من در مرگ فرزندم بالاتر و با عظمتتر از این است که با داد و فریاد و بیتابی آن را فاسد کنم.
محمد بن عبداللَّه کوفی گوید: هنگامی که اسماعیل بن ابیعبداللَّه در حالت احتضار بود، امام صادق ـ علیهالسلام ـ بر او سخت جزع و گریه میکرد و وقتی اسماعیل از دنیا رفت، یک پیراهن تمیز یا نو خواسته و آن را به تن کرد و ریش خود را شانه زد و بیرون آمد دستور تجهیز او را داد. یکی از اصحاب به آن حضرت گفت: قربانت شوم ما گمان بردیم تا مدتی از شما بیبهره خواهیم ماند؛ چون جزع شما را دیدیم،
امام علیهالسلام فرمود: «ما خاندانی هستیم که تا مصیبت نیامده جزع کنیم؛ ولی چون مصیبت آمد، بردبار شویم».
در این روایت بیان شده که امام صادق ـ علیهالسلام ـ به خاطر سلامتی فرزند خود جزع نمود؛ اما هنگام پیشآمد مصیبت صبر فرمود.
امام رضا علیهالسلام فرمود: «ای فرزند شبیب! اگر میخواهی برای چیزی گریه کنی برای حسین بن علی بن ابیطالب ـ علیهالسلام ـ گریه کن. کسی که بر حسین گریه کند، جایگاهش در بهشت کنار معصومان خواهد بود».
در روایتی از امام صادق ـ علیهالسلام ـ درباره گریه و جزع نمودن برای
امام حسین علیهالسلام نقل شده: گریستن و جزع نمودن در تمام امور پاداش چندانی ندارد؛ مگر گریستن و جزع برای حسین بن علی علیهالسلام؛ زیرا شخص در این گریستن دارای اجر و پاداش میباشد.
همچنین آن حضرت، به مردی از اهل عراق به نام مسمع فرمود: «آیا مصائبی را که برای امام حسین ـ علیهالسلام ـ فراهم کرده و آزار و اذیتهایی را که به حضرتش روا داشتند، به یاد میآوری»؟ مسمع گفت: بله! امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: «آیا به جزع میآیی»؟
گفت: بله! به خدا قسم، به خاطر یاد کردن مصیبتهای آن بزرگوار چنان غمگین و اندوهناک میشوم که خانوادهام اثرش را در من مشاهده میکنند و چنان حالم دگرگون میشود که از خوردن
طعام و
غذا خودداری نموده و به وضوح، علائم حزن و اندوه در صورتم نمایان میگردد. حضرت صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود: «خدا
رحمت کند اشکهای تو را (یعنی خدا بهواسطه این اشکها تو را مشمول رحمت خویش نماید)».
البته با توجه به شرح حال «مسمع»، در مقابل سؤال امام ـ علیهالسلام ـ که فرمود: آیا به جزع میآیی، روشن میشود جزعی در مصیبت امام حسین ـ علیهالسلام ـ دارای ثواب است که منجر به کارهای ناشایستی که موجب کمرنگ شدن نهضت عاشورا میشود، نگردد.
با توجه به مطالبی که گفته شد؛
گریه کردن امام حسین ـ علیهالسلام ـ نیز در شهادت یاران و عزیزانش نشأت گرفته از
فطرت پاک و زلال انسانی او و پیروی از
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است که این یک کار ستودنی است.
آری، همانطور که بیان شد، آنچه نکوهیده است جزع نمودن به معنای لب به شکوه گشودن و رفتار و گفتار ناسپاسانه داشتن است که امام حسین ـ علیهالسلام ـ هیچگاه در شهادت عزیزانش
زبان به شکوه نگشود، تاب و توانش را از دست نداد و در مقابل دشمن سر فرو نیاورد و ضعف و سستی از خود نشان نداد؛ بلکه راوی میگوید:
«فَوَاللَّهِ مَارَأَیْتُ مَکْثُوراً قَطُّ قَدْ قُتِلَ وُلْدُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ أَرْبَطَ جَأْشاً وَ لَا أَمْضَی جَنَاناً مِنْهُ ـ علیهالسلام ـ إِنْ کَانَتِ الرَّجَّالَةُ لَتَشُدُّ عَلَیْهِ فَیَشُدُّ عَلَیْهَا بِسَیْفِهِ فَتَنْکَشِفُ عَنْ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ انْکِشَافَ الْمِعْزَی إِذَا شَدَّ فِیهَا الذِّئْبُ»؛ «سوگند به خدا هرگز مرد مغلوب و گرفتاری را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش، کشته شده باشند، درعینحال دلاورتر و پابرجاتر از حسین ـ علیهالسلام ـ باشد، او با شمشیر بر دشمنان حمله شدید میکرد، و آنان از راست و چپش میگریختند؛ چنانچه گله گوسفند از برابر گرگی فرار کنند».
اما آنچه بنا بر نقلی در مقاتل و کتابهای روایی، درباره وهب بن عبدالله بن حباب کلبی و مادرش بیان شده این است که: «آن دو نصرانی بودهاند و به دست امام حسین ـ علیهالسلام ـ مسلمان شدند. مادرش در
روز عاشورا به او گفت: پسرم برخیز و پسر دختر پیامبر را یاری کن! وهب ـ پس از اجازه از امام حسین علیهالسلام ـ وارد میدان شد تعدادی از سوارهنظام و پیادهنظام دشمن را به قتل رسانید و در نهایت او را به شهادت رساندند و سرش را به دستور عمر سعد جدا نمودند و میان لشکر امام حسین ـ علیهالسلام ـ انداختند که مادرش سرش را گرفت و بوسید، سپس بهسوی لشکر ابن سعد پرتاب کرد...، امام حسین ـ علیهالسلام ـ او را صدا زد و فرمود: ای مادر وهب! برگرد که
جهاد از
زنان برداشته شده است تو و فرزندت با رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ خواهید بود. مادر وهب برگشت، در حالیکه میگفت: خدایا! امیدم را ناامید نکن. امام حسین ـ علیهالسلام ـ فرمود: ای مادر وهب! پروردگار، ناامیدت نخواهد کرد».
با توجه به اینکه
مقاتل و روایات، در مقام بیان استقامت و
شجاعت این فرزند و مادر بودهاند نه در مقام بیان سوگواری او برای فرزندش؛ از نقل گریه و سوگواری سخنی به میان نیاوردهاند. ممکن است او نیز گریسته باشد؛ اما نه در مقابل دشمن همانگونه که امام حسین ـ علیهالسلام ـ نیز در مقابل دشمن، اظهار عجز و ناتوانی در
مرگ عزیزانش نکردند.
براساس آنچه بیان شد، نتیجه میگیریم:
گریه امام حسین علیهالسلام در مرگ عزیزانش منافاتی با ایمان بالا و
عصمت ایشان ندارد؛ زیرا نشأت گرفته از طبیعت لطیف و انسانی آن حضرت و پیروی نمودن از
سیره رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در مرگ دوستان و عزیزان بوده است.
دلیلی وجود ندارد که اموهب در مرگ فرزندش
گریه نکرده باشد، ممکن است اموهب نیز گریه کرده باشد؛ اما چون کتب تاریخی درصدد بیان آن نبودهاند، بدان اشاره نکردهاند.
گاه باید در برابر دشمن، حزن و اندوه طبیعی خود را نیز کنترل نمود تا موجب سوء استفاده آنان نشود.
پایگاه اسلام کوئست.