کشتی نجات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام حسین ـ علیهالسلام، چراغ هدایت، کشتی نجات.
پرسش: چرا جمله "ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه"؛ در مورد امام حسین ـ علیهالسلام ـ آمده و نه بقیه ائمه؟
پاسخ: در منابع روایی آمده است:"إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَلَی یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ مِصْبَاحٌ هَادٍ وَ سَفِینَةُ نَجَاة"؛ در طرف راست عرش نوشته شده است: حسین چراغ هدایت و
کشتی نجات است.
ائمه علیهمالسلام اگرچه
نور واحد هستند و همگی چراغ هدایت بهحساب میآیند، اما شرایط زمانه باعث میگردید تا جنبهای از
شخصیت آنان تجلی پیدا کند و به فعلیت برسد و در نتیجه مظهر یک
اسم از اسمای الاهی گردند. موقعیت و شرایط امام حسین ـ علیهالسلام ـ یک شرایط ویژه بود. در آن شرایطی که
بنیامیه توانسته بود با تبلیغات مسموم چهره اسلام را واژگون و مسخ نماید،
امام علیهالسلام توانست هم اسلام را از نابودی نجات بخشد و هم تمام ابعاد اسلام واقعی را در
عمل برای جهانیان ترسیم نماید و به نمایش بگذارد و در واقع راه نجات و
هدایت را برای انسانها تجسم نماید.
در منابع روایی آمده است: "إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَلَی یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ مِصْبَاحٌ هَادٍ وَ سَفِینَةُ نَجَاة"؛ در طرف راست عرش نوشته شده است: حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
بر این اساس جا دارد که پرسیده شود، چرا از بین ائمه هدی تنها
امام حسین علیهالسلام از این لقب برخوردار شدند؟ در پاسخ باید گفت: اگرچه ائمه ـ علیهمالسلام ـ نور واحد هستند و همگی چراغ هدایت بهحساب میآیند، اما شرایط زمانه باعث میگردید تا جنبهای از شخصیت آنان تجلی پیدا کند و به فعلیت برسد و در نتیجه مظهر یک اسم از اسمای الاهی گردند.
با توجه به دو مثال میتوان مطلب گفته شده را توضیح داد.
از بین ائمه ـ علیهالسلام ـ تنها امام پنجم ـ علیهالسلام ـ به شکافنده
علم (باقر) ملقب است، با اینکه همه امامان
معصوم ـ علیهمالسلام ـ از علم لدنی برخوردار بودند و این نیست، مگر اینکه در زمان و شرایطی که امام پنجم ـ علیهالسلام ـ زندگی میکرد، از سویی نحلهها و افکار جدیدی، بروز کرده و از سویی دیگر، دولت بنیامیه به ضعف گراییده بود. در این فضا و بستر فراهم شده، ضروری بود که اصول مکتب
تشیع تبیین شود. اینجا بود که آن امام همام حوزه درسی را راهاندازی کرد و رهآورد چنین حوزهای که در زمان
امام صادق علیهالسلام به شکوفایی کامل رسید، تبیین دقیق مکتب اهل بیت و
تربیت شاگردان زیادی بود که در دورترین مناطق
جهان اسلام به تبلیغ مکتب تشیع روی آوردند. نمود این نقش در امام پنجم باعث گردید تا لقب باقر (شکافنده علم) برای آن امام بهکار گرفته شود و این نه به معنای آن است که امامان دیگر، عالم نبودهاند، بلکه تنها گویای نقش ویژه علم
امام باقر علیهالسلام در ترسیم خطوط و شاخصههای مکتب
اهل بیت علیهمالسلام است.
از بین امامان معصوم تنها
امام علی علیهالسلام و امام حسین ـ علیهالسلام ـ از لقب ثارالله (خون خدا یا کسی که ولی دم او خداست) برخوردارند با اینکه همه آنان به مرگ طبیعی از دنیا نرفتهاند و شهادت در راه خدا نصیب آنان شده است. دلیل این امر آن است که از بین امامان تنها خون آن دو امام بر
زمین ریخته شد و در آن شرایط، این نحوه از شهادت، بیشترین نقش و تأثیر را در
حیات بخشی به اسلام داشته است، و این در حالی است که ویژگی یادشده در امامان دیگر بروز نکرده است. به عبارت دیگر، با اینکه همه امامان جلوه کاملی از صفات و اسمای الاهی بودهاند، شرایط خاص و ویژگیهای زمانه، باعث میگردید که جنبهای از شخصیت آنها تجلی پیدا کند و به فعلیت برسد و آنان مظهر یک
اسم از اسمای الاهی گردند و در هر زمان، یک بُعد از ابعاد وجودی آنان ظهور، بروز و جلوه خاصی داشته باشد.
اما چرا لقب چراغ هدایت و کشتی نجات تنها برای امام حسین ـ علیهالسلام ـ استفاده شده است؟در جواب باید گفت: موقعیت و شرایط امام حسین ـ علیهالسلام ـ یک شرایط ویژه بود. در آن شرایط بنیامیه توانسته بود با تبلیغات مسموم
چهره اسلام را واژگون و مسخ نماید. روشن است که چنین اسلامی نمیتوانست هدایتگر انسانها باشد، اسلامی که اجازه میداد
خلیفه آن یک انسان شرابخوار و
قمار باز و... باشد، اسلامی که
تبعیض نژادی و طبقاتی را میپذیرفت، اسلامی که سردمدارانش در حالت مستی بر
نماز جماعت حاضر میشدند.
امام آنگاه که از هدف
قیام خود
سخن میگوید، میفرماید: «انی لم اخرج اشراً و لابطراً و لامفسداً و لاظالماً بل خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی »؛ من نه برای راحتطلبی و وانهادن مسئولیت، به راه افتادهام و نه برای خوشگذرانی و بیهودگی؛ نه انگیزهام ستمکاری و بیدادگری است و نه تبهکاری؛ بلکه میخواهم امت جدم را اصلاح کنم.
آن حضرت ـ بعد از ترسیم وضعیت اجتماعی زمانه خود ـ میفرماید: «مگر نمیبینید که
حق و
عدالت اجرا نمیشود و مردم دست از
باطل نمیکشند؟! در چنین محیط فاسد و آلودهای هر فرد با ایمانی آرزومند
مرگ و ملاقات پروردگار است».
یا آنگاه که از زمامداری یزید با خبر شد، فرمود: « وعلی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید ».
امام در چنین شرایطی توانست هم
اسلام را از نابودی نجات بخشد و هم تمام ابعاد اسلام واقعی را در
عمل برای جهانیان ترسیم نماید و به نمایش بگذارد و در واقع راه نجات و هدایت را برای انسانها تجسم نماید؛ از این جهت، در حادثه کربلا و بهویژه روز عاشورا ما شاهد بروز و ظهور همه فضائل و خوبیها از وجود
مقدس امام حسین ـ علیهالسلام ـ و یارانش هستیم، و میتوانیم این ادعا را داشته باشیم که تمام ابعاد اسلام توسط ایشان با رنگ خون در زمین
کربلا این تابلوی همیشه زنده
تاریخ، نقاشی شده است؛ درحالیکه برای امامان دیگر این شرایط فراهم نشد که همه ویژگیها و فضائل خود را در معرض دید حقیقتجویان قرار دهند و تمام ابعاد هدایتی اسلام را به نمایش بگذارند، و این البته به مقتضای وظیفهای بود که بر عهده آنان بود که هر شرایط خاص، رفتار خاصی را هم میطلبید و آنان موظف بودند الگوی رفتاری مناسب همان شرایط را به بشریت ارائه دهند؛ یعنی این محدودیت از سوی شرایط بوده است که رفتار الگویی محدودی را اقتضا میکرد. به جهت همین جامعیتی که واقعه
عاشورا از آن برخوردار است این حادثه و خود امام حسین ـ علیهالسلام ـ چراغی شدند که با نگاه به این چراغ کسی گمراه نمیشود و در دریای طوفانی غرق نخواهد شد. به عبارت دیگر، آن امام چراغ هدایت است برای آنهایی که در ظلمات
جهل گرفتار آمدند و کشتی نجات است برای آنهایی که در گرداب
دنیا دست و پا میزنند. لذا در
زیارت اربعین امام حسین ـ علیهالسلام ـ میخوانیم: «وبذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة و قد توازر علیه من غرّته الدنیا...»؛ خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی نجات بخشد؛ درحالیکه دنیاطلبان (کسانی که دنیا فریبشان داده بود) بر علیه او یک دست شده بودند.
ترخان، قاسم، نگرشی عرفانی، فلسفی و کلامی به: شخصیت و قیام امام حسین (ع)، انتشارات چلچراغ، ۱۳۸۸ ه ش.
پایگاه اسلام کوئست.