وحی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش: با آنکه مقام
پیامبر خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از جمیع جهات برتر و بالاتر است چرا
خداوند متعال به هنگام
نزول وحی و
آیات قرآنی، آن حضرت را همچون
موسی ـ علیه السلام ـ، مورد خطاب مستقیم قرار نداده و
جبرئیل را
مأمور ابلاغ فرموده است؟
پاسخ:
پدیدة «وحی» از مباحث مهم
علوم قرآنی میباشد و اهمیت آن از این جهت است که
قرآن کریم که سخن خدای متعال و
کتاب هدایت انسانها به شمار میرود از طریق «وحی» نازل شده است.
مرحوم
علامه طباطبائی (رضوان الله) دربارة «وحی» مینویسد: «وحی یک نوع
تکلیم آسمانی (غیرمادی) است که از راه حس و
تفکر عقلی درک نمیشود؛ بلکه با درک و
شعور دیگری است که گاهی در برخی از افراد ـ به حسب خواست خدائی ـ پیدا میشود و
دستورات غیبی یعنی نهان از حس و
عقل را از وحی دریافت میکند، عهدهدار این امر نیز،
نبوت نامیده میشود.»
«وحی» نسبت به
پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ به سه صورت انجام میگرفت: گاهی در خواب به او وحی میشد که این بیشتر در اوایل
رسالت حضرتش بود و زمانی بدون
وساطت فرشتهای، مستقیماً از جانب خداوند مورد وحی قرار میگرفت. وگاهی هم جبرئیل
واسطه وحی بود. قرآن کریم از دو طریق اخیر، یعنی مستقیماً و یا به وسیلة جبرئیل به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ وحی شده است.
اولین وحی به پیامبر
اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ از طریق
رؤیای صادقه بود، رؤیایی که چون صبح روشن، برای او نورانی و واضح بود و مقدمهای برای وحی از طریق جبرئیل به شمار میآمد، آنگاه حضرتش، خلوت را پسندید و در «
غار حرا» خلوت میکرد و به
عبادت مشغول میشد تا آنکه در همین غار، ناگهان فرشتهای بر وی وارد شد و گفت: بخوان...
علی بن ابراهیم قمی نقل کرده است که:
محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ ۳۷ ساله بود که در خواب دید کسی به طرف او میآید و خطاب به او میگوید: ای
رسول خدا! محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ این حادثه را چندی پوشیده نگه داشت، گاهی نیز که در درهها، به چوپانی گوسفندان
ابوطالب مشغول بود، کسی را میدید که او را به عنوان پیامبر خدا خطاب میکرد، حضرت از او پرسید تو کیستی؟ او در جواب گفت: من جبرئیل هستم و مرا خداوند فرستاده است تا تو را به پیامبری برگزیند.
امام باقر ـ علیه السلام ـ در این رابطه میفرماید: «
نبی» کسی است که به نبوت خود از طریق
رؤیا آگاه شود و مانند رؤیای
ابراهیم ـ علیه السلام ـ و رؤیای محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ که مقدمات نبوت خود را قبل از وحی در خواب دید اینکه جبرئیل با
پیام رسالت از جانب خداوند بر وی نازل شد.
منظور از قبل از «وحی» در
روایت، آن است که هنوز به محمّد ـ صلّی الله علیه و آله ـ براستی رسالتی که مأمور به
تبلیغ آن باشد، وحی نشده بود و این بیان،
تفسیری است برای مفهوم «نبی» پیش از آنکه رسول باشد، زیرا نبی بشری است که به وی وحی میشود و قبل از آنکه به تبلیغ آن مأمور باشد؛ یعنی او با عالم بالا رابطة روحی دارد و
ملکوت عالم برای مشهود است ولی مأمور به تبلیغ نیست؛ چنانکه پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ قبل از بعثتش چنین بود.
به هر حال، رؤیای صادق، راهی برای نزول وحی بر پیامبر است و چه بسا در خواب دانستنیها به وی القاء میشد.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ در این زمینه میگوید: «رؤیا الانبیاء وحیٌ
یعنی: خواب
پیامبران وحی است».
لازم به ذکر است که اگر چه یکی از طریق وحی پیامبر، خواب بود ولی قرآن کریم از این طریق بر پیامبر نازل نشده است، بلک از دو طریق
وحی مستقیم یا به وسیلة
فرشته وحی به حضرت داده شده است.
فرشتهای که بر پیامبر نازل میشد و وحی را به وی
ابلاغ میکرد جبرئیل بود، جبرئیل
کلام خدا را از راه گوش به پیامبر القاء میکرد و پیامبر گاهی او را میدید و گاه هم او را نمیدید ولی جبرئیل وحی را بر قلب او نازل میکرد چنانکه میفرماید: « نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلی قَلْبِکَ »
در قرآن کریم، در آیات متعدّدی نسبت به نزول قرآن از طریق جبرئیل تصریح شده است.
قسمتی از وحی به طور مستقیم و بدون وساطت فرشته انجام میگرفت،
اصحاب پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کردهاند که: هنگام وحی، درد شدیدی به پیامبر دست میداد، حالت بیهوشی بر وی عارض میشد، سر او به زیر میافتاد، رنگ صورتش تغییر میکرد و عرق از روی او جاری میشد، حاضران در جلسه نیز تحت تأثیر این وضع قرار میگرفتند و بر اثر این منظرة ترسناک سرهای آنان نیز به زیر میافتاد، خداوند متعال میفرماید: «إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً» یعنی: ما گفتار سنگینی را به تو القاء کردیم.
در
توحید صدوق از
امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که از حضرتش پرسیدند: «آن حالت مدهوش شدن که به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به هنگام وحی دست میداد چه بود؟ فرمود: این در هنگامی بود که در میان او و خداوند هیچ کس واسطه نبود و خداوند مستقیماً بر او تجلی میکرد».
گاهی نیز هنگام وحی مستقیم خداوند بر پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ چنین حالتی به ایشان دست نمیداد که به عنوان نمونه به گفتگوی خداوند با پیامبر در شب
معراج میتوان اشاره نمود. بنابراین پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله) انواع گوناگون وحی را دارا بوده است و در بعضی موارد که وحی مستقیم بود آن حالت فشار روحی هم برای او ایجاد نمیشد و شاید این حالت روحی بخاطر ماهیت وحی بوده است که موجب فشار روح نمیشد با آنکه مستقیم اسم بوده است. چنانکه قبلاً خواندیم.
قرآن میفرماید: «قَوْلاً ثَقِیلاً» گفتار سنگینی را بر تو وحی کردیم که بخشی از وحی چنین بود که موجب فشار روحی نمیشد با آنکه مستقیم هم بوده است.
لازم به ذکر است آنچه به حضرت موسی خطاب کرد؛ درخت بوده نه خداوند بصورت مستقیم. یعنی خداوند در درخت ایجاد سخن کرده است.
۱. درسهایی از علوم قرآن، دکتر حبیب الله طاهری، ج ۱، ص ۲۵۸ ـ ۲۵۱.
۲. پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج ۷، ص ۳۲۶.
۳. قرآن در اسلام، علامه طباطبایی، ص ۸۵.
اندیشه قم.