هدایت دختران منحرف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: راه راست، دختران، جوان، هدایت، دروغ، غیبت کردن.
پرسش: من و دوستم
فاطمه قصد داریم دختر یا دخترانی منحرف را به
راه راست هدایت کنیم، در این باره حتماً دورغهایی یا شاید غیبتهایی کردهایم. حال به نظر شما این دروغ و غیبتها گناهی دارد؟ نظر شما را هم میپرسم که این کارها صحیح است یا خیر؟ آیا موفق میشویم؟ زیرا خداوند امر به معروف و نهی از منکر را واجب گردانیده است.
پاسخ:
خواهر گرامی از اینکه خداوند به شما توفیق داده که نگران دختران دیگر باشید و در فکر
اصلاح آنها باشید، خداوند را شاکر هستیم. امیدواریم که با ایجاد آمادگیهای لازم (شناختی، عاطفی، دینی و...) بتوانید به آنها کمک کنید تا به راه صحیح بازگردند.
راجع به سؤال شما باید یادآور شوم که خداوند رحمان خواسته که ما انسانها با سنگ
غیبت و دروغ، شیشه حریم و شخصیت انسانهای دیگر را نشکنیم؛ اما درعینحال در مواردی که
مصلحت و فایدهای مهمتر از
فساد و بدی غیبت و دروغ در کار باشد (مثل حفظ جان، مال، ایمان، و ناموس مؤمن و ...) اجازه دادهاند. برای رسیدن به آن فایده بیشتر و مهمتر مرتکب این دو
عمل شویم؛
یعنی
خداوند به خاطر اینکه
نیت ما عوض شده و قصد هدایت داریم، برای این کار گناهی نمینویسد و در عوض به خاطر هدایت آنها به ما
پاداش نیز میدهند (به این کار
دروغ مصلحتی گفته میشود؛ یعنی
انسان برای اینکه به فایدهای بیشتر (مثل حفظ جان، مال و...) برسد، دروغ میگوید و به خاطر این فایده زیادتر که مورد نظر خداست، گناه دروغ یا غیبت از بین میرود).
اما آنچه باید بدانید این است که غیر از این دو کار، راههای متعدد دیگری برای هدایت آنهاست که شما میتوانید از آنها کمک بگیرید؛ البته باید توجه داشته باشید دروغ و غیبتهایی که در این مسیر به کار میرود، نباید خارج از حد
اعتدال باشد و دیگر اینکه اگر این دو حسابشده نباشد و آنها متوجه دروغ بودن آن شوند، ممکن است اعتمادشان از شما قطع شود و باعث شود که دیگر به سخنان شما گوش نکنند؛ پس بهتر است از راههای دیگری که در ذیل به آن میپردازم کمک بگیرید.
امر به معروف و نهی از منکر باید بسیار حسابشده انجام شود، وهله اول آن این باشد که شما از ته دل دوست داشته باشید کسی را به خدا نزدیک کنید و ناراحت باشید. از اینکه چرا خواهر ایمانی شما با انجام گناه خودش را از نور هدایت و خورشید عنایتهای الهی محروم ساخته است، باید مراقب باشید که دچار
عجب و خودپسندی نشوید؛ یعنی طوری صحبت نکنید که گویا از بهترین بندگان خدا هستید و بقیه در مراتب پایینتری نسبت به شما هستند و یا خدای نخواسته با لحن بدی با آنها سخن نگویید (نرم و مؤدبانه و...)
اهل مطالعه باشید: سعی کنید سخنانی که میزنید از روی مطالعه باشد؛ چراکه اگر چیزی را از خود به
دین نسبت دهید، خود باعث انحراف میگردد و چهبسا از لحاظ
عقل، جور درنیاید و باعث
مسخره کردن دیگران شود دیگر، اینکه افراد مطلعی را شناسایی کنید (مثل همین مکاتبه شما) و به آنها معرفی کنید تا جواب قانعکنندهای دریافت کنند و از ضررهای دینی و اخروی انحرافشان مطلع گردند و با نمونههایی که همین راه را رفتند و دچار مشکل شدند آشنا شوند؛ به عنوان مثال اگر بدانند، افرادی که به
اعمال دینی اعتقاد دارند و
اهل عبادت،
دعا و... هستند، کمتر دچار بیماریها و اختلالات روانی میگردند، انگیزه دینداری آنها بیشتر میگردد.
شما با افراد یکسانی روبهرو نیستید، بنابراین نباید همه را با یک چشم ببینید. با برخی از آنها باید با منطق و استدلال سخن بگویید، عدهای دیگر نیاز به همدلی و عاطفه دارند؛ یعنی اگر شما با آنها دوست شوید و به
شخصیت آنها احترام بگذارید، آنها نیز به سخنان شما گوش میدهند. ممکن است فردی با یک لفظ محترمانه نظرش نسبت به شما عوض شود و یا یک هدیه (مثل عطر و کتاب مفید) مسیر او را عوض کند.
بله همانگونه که افراد متدین اغلب در خانوادههای متدین رشد کردهاند، افراد منحرف نیز اغلب الگوهای محیطی و خانوادگی دارند و از آنها به طور ناخودآگاه افکار و اعمال بد را یاد گرفتهاند؛ پس همه یکسان نیستند، بنابراین نیاز داریم علت گرایش به انحراف را بدانیم و بعد درمان آن و شیوه برخورد با آن را بشناسیم. مطمئن باشید اگر بخواهید با همه یکسان رفتار کنید، نتیجه خوبی نخواهید گرفت.
اگر افراد منحرف، وابسته به الگوها و دوستان نابابی هستند، سعی کنید با زیرکی آنها را از الگوهای بد جدا کنید و در عوض به آنها الگوهای مناسب و مطمئن معرفی نمایید، توجه داشته باشید برای تغییر و یا ایجاد یک رفتار صحیح نباید انتظار داشته باشیم که سریع به نتیجه برسیم؛
و نه که به تدریج
عادت زشتی را آموخته، به تدریج نیز باید آن را کنار بگذارد؛ پس شما هم نباید از کارتان خسته شوید (آهسته و پیوسته).
یکی از راههای هدایت این است که جوانان را با تجربههای تلخ آشنا کرد، تجربههای تلخی که مثلاً از روابط نامشروع دختر و پسر به دست آمده یا به خاطر عدم پایبندی به دستورات دین از مسیر منحرف شده و دچار اضطرابها و ترسها و طلاق و... شدهاند. یکی از منابع میتواند تپش (ویژه نامهای که هر چهارشنبه با روزنامه جام جم منتشر میشود) باشد یا معرفی برخی کتابهایی که در این زمینه نوشته شده است.
یک راهنمای خوب باید آنچه را که میگوید به آن عمل کند و به قول معروف عالم بیعمل نباشد و این یعنی همان خواسته
اهل بیت (علیهمالسلام) که فرمودند مردم را با عملتان به سوی خدا دعوت کنید، نه با زبان (بدون عمل).
نرم باشید: سخنان تند و کلمات نامناسب بدیهی است که هیچگاه نمیتواند در دل افراد اثر کند و گوینده را هرگز محبوب شنونده نمیسازد؛ بلکه سخنان او را بیاثر میکند و حالت دافعه در شنونده ایجاد میکند، همه انسانها از زبان تحقیر،
تهدید و پرخاش، نفرین، بدزبانی و ناسزاگویی گریزانند؛ زیرا سخن زشت آفت جذابیت کلام و تحقیرکننده
شخصیت انسان است و برعکس کلمات دلنشین جذاب، دلنواز با
طبع انسان کاملاً سازگاری دارد و به گوینده مقبولیت میدهد و شنونده را همراه خود میسازد
خداوند رحمان به حضرت موسی (علیهالسلام) امر کرد که سراغ بدترین افراد (فرعون) برو ولی با سخنان نرم با او سخن بگو. این امر نشاندهنده این است که انسان تشنه محبت است و محبت و اهرم عاطفه، یکی از ابزارهای بسیار کارآمد در تغییر و اصلاح رفتار است.
برای هدایت باید از اهرم تشویق استفاده کنید، یک دفعه سراغ «نهی از منکر» نروید، از سخنان، اعمال و کردار مثبت آنها سخن بگویید، به آنها شخصیت بدهید، به طور غیرمستقیم جایگاه آنها را به عنوان افضل مخلوقات و اشرف موجودات در هستی به آنها نشان دهید،
نعمتهای خداوند را به آنها متذکر شوید، این امر به شما کمک میکند که به او نزدیکتر شوید؛ بهگونهای که او شما را فردی محرم و دوست و خیرخواه خود به حساب آورد. بعد از آن اگر شما به او انتقادی کردید او زیاد ناراحت نمیشود و به آن دقت میکند.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: بهترین دوست من کسی است که عیوبم را به من
هدیه کند.
این فرمایش نورانی به ما میفهماند که اگر خواستیم عیب دیگری را به او گوشزد کنیم، باید بسیار محترمانه باشد؛ مثل هدیهای که به دیگری میدهیم؛ یعنی بهگونهای باشد که او احساس کند ما از روی علاقه این توصیه را میکنیم و آنقدر در قالب زیبا مطرح کنیم که او، با کمال میل (مثل پذیرش هدیه آن را قبول کند و در
انتقاد باید بسیار مؤدبانه و خیرخواهانه عمل کنیم؛ چراکه «روانشناسان از انتقاد به عنوان جراحی روح یاد میکنند».
یعنی باید دقیق و با کمال ظرافت انجام شود تا نتیجه بخش باشد.
برای هدایت دوستان خود یکییکی و جداجدا وارد عمل شوید؛ چراکه در این حالت توجه بیشتری میکنند تا زمانی که افراد مختلفی هستند و هر کسی چیزی میگوید، در جمع تأثیر کلام کمتر میشود.
انسانها دارای
وجدان و فطرتی نیکو هستند، بنابراین اگر با آن روبهرو شوند، به
گناه خود اعتراف میکنند و باز میگردند (درِ
توبه همیشه به روی آدمها باز است) با نامهنگاری وقت زیادتری برای تأمل ایجاد میشود که انسان به فکر فرو رود (وجدان با تأمل بیدار میگردد).
در مورد
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) و اینکه او از
اعمال ما آگاه است، سخن بگویید. از ملاقاتهای آقا و کرامتهای ایشان و بقیه ائمه (علیهمالسّلام) برایشان سخن بگویید. (از کتاب شیفتگان مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) اثر قاضی زاهدی و کتابهای مشابه کمک بگیرید.)
از زندگی اولیای خدا که به ایشان
عشق میورزید و به درجات بالایی رسیدهاند سخن بگویید (مثل
شیخ رجبعلی خیاط)
۱. سیاحت غرب، نوشته محمد حسن نجفی قوچانی (داستان).
۲. راز یک فریب، یوسف غلامی، انتشارات لاهیجی.
۳. دختران، دوستیها و عبرتها، مهدی کریمینیا.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «هدایت دختران منحرف»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۱/۱۱.