نگهبانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حراست، نگهبانی، رازداری، تجسس.
پرسش: آیا احادیثی در مورد "
حراست" (
رازداری،
نگهبانی،
تجسس و وظایف مختلف مربوط به حراست یک سازمان) در منابع روایی وجود دارد؟
پاسخ: در مورد وظایف و مسئولیتهای حراست در یک اداره و سازمان، بهویژه مواردی (مانند نگه داشتن اسرار کارمندان آن سازمان، تجسس و ...) روایت فراوانی در منابع روایی ـ بهویژه
نهجالبلاغه و
غررالحکم ـ آمده که در ذیل بیان خواهد شد.
برخی از
احادیث مورد پرسش که در منابع روایی آمده، عبارتند از:
"وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَی اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَی خِیَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُیُونِکَ اکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَة"؛
دیدهبانهایی از اشخاص راستگو و باوفا بر آنها بگمار که مراقب آنها باشند؛ زیرا بازرسی سری از کارهای آنان وادارشان میکند که
امانتدار باشند و با رعایا خوشرفتاری کنند. تحت تأثیر کارگزاران خود مباش. اگر یکی از آنان دست به
خیانت گشود و دیدهبانان خیانت او را گزارش دادند، گواهی آنها تو را بس است، او را با شلاق
کیفر کن و هرچه دزدیده از او دریافت کن و او را به مقام ربوبی وادار و خیانت او را اعلام کن و او را با ننگ
تهمت نشانه گذار که در
جامعه رسوا گردد و باعث
عبرت و
پند دیگران باشد.
"وَ لَا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِیءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ تَزْهِیداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِی الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِیباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَی الْإِسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ کُلًّا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَه"؛
مردمان درست و خوشرفتار و نادرستکار را به یک چشم مبین و برابر مدان؛ زیرا در این صورت مردان درست و خوشرفتار به خدمت کردن و درستی بیرغبت میشوند و مردان بدکار و نادرست به بدی کردن
تشویق و وادار میشوند، هر یک از این دو را به
پاداش کارشان که خود برای خود خواستهاند، برسان.
"ثُمَّ لَا یَکُنِ اخْتِیَارُکَ إِیَّاهُمْ عَلَی فِرَاسَتِکَ وَ اسْتِنَامَتِکَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْکَ فَإِنَّ الرِّجَالَ یَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَیْسَ وَرَاءَ ذَلِکَ مِنَ النَّصِیحَةِ وَ الْأَمَانَةِ شَیْءٌ وَ لَکِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِینَ قَبْلَکَ فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ کَانَ فِی الْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْها"؛
آنها را به مجرد حدس و
اعتماد و خوشبینی انتخاب مکن؛ زیرا مردم برای جلب نظر و اعتماد والیان، خودسازی و تصنع به خرج میدهند و خوشخدمتی میکنند، بدون آنکه صمیمیت و
امانت در
دل آنها باشد؛ ولی راه آزمایش آنها ملاحظه سابقه کار آنهاست نسبت به والیان گذشته به دو نشانه:
أ. آنکه در میان عموم آثار نیکو و یادگار خبر دارد؛ ب. آنکه در راه امانتداری داناتر است و نسبت به
خداوند و رعیت صمیمیت و خیرخواهی دارد.
"انفرد بسرک و لا تودعه حازما فیزل و لا جاهلا فیخون"؛
تنها باش به سرّ خود و مسپار آن را به دوراندیشی پس بلغزد و نه به نادانی پس خیانت کند؛ یعنی سر خود را همین خود نگاهدار و به هیچکس اظهار مکن؛ از برای آنکه اگر به دانای دوراندیشی بسپاری، ممکن است که بلغزد و به کسی اظهار کند که مفسده بر آن مترتب شود؛ زیرا که مرد هرچند دانا و دوراندیش باشد، احتمال لغزش و
سهو و
خطا در او میرود و اگر به نادانی بسپاری او خیانت کند و اظهار کند به مردم و باکی از آن نداشته باشد.
"سرک أسیرک فإن أفشیته صرت أسیره"؛
سرّ تو
اسیر تو است، پس هرگاه او را فاش کنی، تو اسیر او میگردی؛ زیراکه همیشه در
فکر آن باشی و ترسی که مبادا ضرر و مفسده بر آن مترتب شود.
"کن بأسرارک بخیلا و لا تذع سرا أودعته فإن الإذاعة خیانة"؛
باش به أسرار خود
بخیل و فاش مکن سرّی را که سپرده شده باشی تو آن را، پس بهدرستی که فاش کردن خیانت است؛ یعنی بخیلی کن در اسرار خود و در اظهار آنها به مردم؛ زیراکه بر اظهار آنها بسیار است که ضررها مترتب شود و فاش مکن سرّ دیگری را نیز که سپرده شده باشد به تو؛ زیراکه فاش کردن سرّی که کسی سپرده باشد آن را، خیانت است.
"کلما کثر خزان الأسرار کثر ضیاعها"؛
هر آنگاه بسیار شود خزانهداران سرّها، بسیار شود ضایع شدن آنها.
"لا تودعن سرک من لا أمانة له"؛
مسپار زینهار سر خود را به کسی که نباشد امانتی از برای او.
"لا تسر إلی الجاهل شیئا لا یطیق کتمانه"؛
نهان مگو بهسوی
نادان چیزی را که طاقت نداشته باشد پنهان کردن آن را؛ یعنی سر خود را به نادان مگو؛ زیراکه او طاقت پنهان داشتن سر ندارد و زود فاش میکند.
"و لا تودع سترک إلا مؤمنا وفیا"؛
مسپار سر خود را مگر
مؤمن بسیار وفاکننده را.
"من أفشی سرا استودعه فقد خان"؛
هر کس فاش کند سرّی را که سپرده شده باشد، آن را پس به تحقیق که خیانت کرده.
"وَ مِنْ کِتَابٍ لَهُ ع إِلَی کُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النَّخَعِیِّ وَ هُوَ عَامِلُهُ عَلَی هِیتَ یُنْکِرُ عَلَیْهِ تَرْکَهُ دَفْعَ مَنْ یَجْتَازُ بِهِ مِنْ جَیْشِ الْعَدُوِّ طَالِباً لِلْغَارَةِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ تَضْیِیعَ الْمَرْءِ مَا وَلِیَ وَ تَکَلُّفَهُ مَا کُفِیَ لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَأْیٌ مثبر
[۱] وَ إِنَّ تَعَاطِیَکَ الْغَارَةَ عَلَی أَهْلِ قِرْقِیسِیَاءَ وَ تَعْطِیلَکَ مَسَالِحَکَ الَّتِی وَلَّیْنَاکَ لَیْسَ لَهَا مَنْ یَمْنَعُهَا وَ لَا یَرُدُّ الْجَیْشَ عَنْهَا لَرَأْیٌ شَعَاعٌ فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ الْغَارَةَ مِنْ أَعْدَائِکَ عَلَی أَوْلِیَائِکَ غَیْرَ شَدِیدِ الْمَنْکِبِ وَ لَا مَهِیبِ الْجَانِبِ وَ لَا سَادٍّ ثُغْرَةً وَ لَا کَاسِرٍ لِعَدُوٍّ شَوْکَةً وَ لَا مُغْنٍ عَنْ أَهْلِ مِصْرِهِ وَ لَا مُجْزٍ عَنْ أَمِیرِه"؛
پس از یاد خدا و درود! سستی
انسان در انجام کارهایی که بر عهده اوست و پافشاری در کاری که از مسئولیت او خارج است، نشانه ناتوانی
آشکار و
اندیشه ویرانگر است. اقدام تو به تاراج مردم «قرقیسا» در مقابل رها کردن پاسداری از مرزهایی که تو را بر آن گمارده بودیم و کسی در آنجا نیست تا آنجا را حفظ کند و سپاه دشمن را از آن مرزها دور سازد، اندیشهای
باطل است. تو در آنجا پلی شدهای که دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند، نه قدرتی داری که با تو نبرد کنند و نه هیبتی داری که از تو بترسند و بگریزند، نه مرزی را میتوانی حفظ کنی و نه شوکت
دشمن را میتوانی در هم بشکنی، نه نیازهای مردم دیارت را کفایت میکنی و نه
امام خود را راضی نگه میداری.
پایگاه اسلام کوئست.