• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نقش نفوذی اشعث بن قیس در جنگ نهروان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: جنگ نهروان، خوارج، قاسطین، مارقین، آذربایجان.

پرسش: عوامل نفوذی در جنگ نهروان علی‌الخصوص اشعث بن قیس چه نقشی داشتند؟

پاسخ اجمالی: دو عامل برای انحراف اشعث بن قیس مطرح شده است یکی به خاطر عزل شدنش از حکومت آذربایجان و کنار گذاشته شدن از ریاست قبیله‌اش و دیگری به سبب دگرگونی‌های اعتقادی و تزلزل در باورهای دینی و در دو مورد نیز فتنه‌انگیزی او بسیار ملموس بوده است یک در اوج جنگ نهروان و دیگری در ماجرای حکمیت.



نکته‌ای که در تحلیل و ریشه‌یابی فتنه خوارج نباید مورد غفلت قرار گیرد، نقش عوامل نفوذی خارجی (بویژه نفوذی‌های «قاسطین») در انحراف «مارقین» است. هرچند با پنهان‌کاری‌هایی که در این زمینه به‌طور طبیعی وجود دارد، دسترسی به اسناد تاریخی برای اثبات این ادّعا دشوار است؛ امّا از طریق قرائن، تا حدودی می‌توان به مقصود رسید. یکی از قرائنی که می‌تواند پژوهش‌گر را در این زمینه یاری دهد، بررسی نقش [اشعث در این فتنه است.


تامّل در روایات تاریخی و بویژه آنچه در کتاب ارجمند وقعة صِفّین درباره اشعث و موضع‌گیری او در اوج درگیری صِفّین و پس از آن آمده است، تردیدی باقی نمی‌گذارد که او یا به خاطر عزل شدنش از حکومت آذربایجانو کنار گذاشته شدن از ریاست قبیله‌اشو یا به سبب دگرگونی‌های اعتقادی و تزلزل در باورهای دینی، هیچ‌گونه پیوندی با علی (علیه‌السّلام) نداشت و نوعی چهره نفوذی معاویه در سپاه علی (علیه‌السّلام) بود. این کلام ابن ابی‌الحدید درباره وی، بسی تامّل‌برانگیز است:

«کُلُّ فَسادٍ کانَ فی خِلافَةِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) وکُلُّ اضطِرابٍ حَدَثَ فَاَصلُهُ الاَشعَثُ؛ هر فساد و اغتشاشی که در خلافت علی (علیه‌السّلام) به وجود آمد، ریشه آن اشعث بود.»

اشعث به ارتباط با جبهه معاویه متّهم بود و خود این نکته را می‌پایید و می‌کوشید کاری نکند که این راز از پرده برون افتد. او به هنگام عزل نیز آهنگ معاویه کرده بود و قومش او را باز داشته بودند.پیوندهای او با معاویه و گفتگویش با فرستادگان او نیز دلیل است بر این‌که وی در ورای ظاهرش، به‌گونه عامل معاویه تلاش می‌کرده است.


او در هنگامه اوج نبرد و درماندگی سپاه معاویه و بروز نشانه‌های پیروزی سپاه علی (علیه‌السّلام) در میان قبیله‌اش سخن گفت، و بی‌سرپرستی زنان و فرزندان را در پیش دید آنان نهاد و تزلزل شگفتی به وجود آوردو چون سپاهیان معاویه با نیرنگ عمرو قرآن را بر سر نیزه کردند، خطابه خواند و علی (علیه‌السّلام) را به پذیرش صلح، مجبور کردو چون بنا بر حکمیّت شد و علی (علیه‌السّلام) مالک و یا ابن‌عبّاس را پیشنهاد کرد، اشعث با تمام توان، مخالفت ورزیدو چون متن پیمان حکمیّت نوشته شد، آن را در میان سپاهیان گزارش نمود.
کسانی از سپاه فریاد برآوردند که: «حکم، تنها از آنِ خداست»و پس از آن‌که‌ اندکی رازهای توطئه روشن شد، همان فریب خوردگان، علی (علیه‌السّلام) را به ارتکاب گناه متّهم کردند و از او خواستند توبه کند و چون علی (علیه‌السّلام) با تعبیری لطیف خواست فتنه را خاموش کند و نیروها را به سوی شام بسیج کند، اشعث فتنه‌جویی را ادامه داد و بار دیگر فریب‌خوردگان را که می‌رفتند سر بر آستان حق نهند، به جایگاه آغازین‌شان برگرداند و فتنه را شعله‌ورتر کرد.


بدین‌سان، او تخم فتنه را کاشت و با کسان بسیاری سرِ خویش گرفت و از سپاه علی (علیه‌السّلام) بیرون رفت و آهنگ کوفه کرد.
اشعث، جانی آلوده و ذهنی بیمار و موضعی خصمانه داشت، و بدین‌سان، نقش فتنه‌گری خود را به گونه‌ای بس مؤثّر در جریان نهروان بازی کرد. او نه براساس معیارهای الهی و انسانی، بلکه بر اساس هواهای نفسانی، گرایش‌هایِ مادّی و عصبیّت‌های قبیله‌ای موضع می‌گرفت. این نکته نیز گفتنی است که چون علی (علیه‌السّلام) عبد‌اللّه بن عباس را به عنوان حَکَمْ پیشنهاد کرد، اشعث گفت:
«لا وَاللّهِ لا یَحکُمُ فیها مُضَرِیّانِ حَتّی تَقومَ السّاعَةُ! ولکِنِ اجعَلهُ رَجُلاً مِن اهلِ الیَمَنِ اذ جَعَلوا رَجُلاً مِن مُضَرَ. فَقالَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام): انّی اخافُ ان یُخدَعَ یَمَنِیُّکُم، فَانَّ عَمرا لَیسَ مِنَ اللّهِ فی شَیءٍ اذا کانَ لَهُ فی امرٍ هَویً. فَقالَ الاَشعَثُ: وَاللّهِ لَاَن یَحکُما بِبَعضِ ما نَکرَهُ واحَدُهُما مِن اهلِ الیَمَنِ، احَبُّ الَینا مِن ان یَکونَ بَعضُ ما نُحِبُّ فی حُکمِهِما وهُما مُضَرِیّانِ!
نه! به خدا سوگند، تا قیامت بر پا شود، نباید دو تن از مُضَر در این باب داوری کنند. اکنون که ایشان مردی از مُضَر را به داوری گزیده‌اند، تو مردی از یمن برگزین. علی (علیه‌السّلام) گفت: «من بیم دارم که یمنیِ شما فریفته شود؛ زیرا عمرو کسی نیست که اگر کاری موافق هوای نفس او باشد، ذرّه‌ای از خدا پروا کند. اشعث گفت: به خدا سوگند، اگر یکی از آن دو، یمنی باشد و داوری‌شان برابر با بخشی از خواسته ما نباشد، برای ما دوست داشتنی‌تر است از آن‌که هر دو مُضَری باشند و داوری‌شان برابر با بخشی از خواسته ما باشد.»
بدین‌سان، عصبیّتِ قبیله‌ای و خوی جاهلی اشعث و تنی چند از همراهانش که پس از آن، جریان آفرینی نهروان را به دست گرفتند، باعث شد که مردی تنگ‌اندیش و احمق چون ابوموسی (از اشعریان که یَمَنی بودند) درمقابل حیله‌گری فتنه آفرینی چون عمرو (مکّارترینِ قریش) قرار گیرد و سرنوشت تاریخ اسلام، دگرگون شود.


۱. ر.ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۳، ص۸۹ (اشعث بن قیس).    
۲. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۲۱.    
۳. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۱۳۷-۱۳۹.    
۴. ابن ابی‌الحدید، عبد‌الحمید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۷۹.    
۵. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۲۱.    
۶. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۴۰۸.    
۷. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۸.    
۸. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۴۸۱.    
۹. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۴۸۲.    
۱۰. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۴۹۹.    
۱۱. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۵۱۲.    
۱۲. ابن ابی‌الحدید، عبد‌الحمید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۸۰.    
۱۳. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، ص۵۰۰.    
۱۴. ر.ک:محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۶، ص۱۹۲، ح۲۵۸۸.    
۱۵. ابن‌اعثم کوفی، احمد، الفتوح، ج۴، ص۱۹۸.    



سایت‌ حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «نقش عوامل نفوذی در جنگ نهروان» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۸/۲۱.    






جعبه ابزار