نزول قرآن بر هفت حرف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نزول قرآن، هفت حرف، باطن قرآن، قرائت.
پرسش: منظور از اینکه قرآن بر هفت حرف نازل شده است، چیست؟
پاسخ: اگر نزول قرآن بر هفت حرف، به معنای نزول آن بر هفت لغت از لغات قبائل عرب یا هفت نوع
قرائت باشد، مورد قبول نیست، اگرچه برخی از اهل سنت بر آن بسیار اصرار کرده و برایش فلسفههایی ذکر کردهاند، اما اگر منظور از آن وجود لایههای مخفی معنایی (بطن) برای آیات قرآن است یا آنکه مراد از آن؛ وجود حلال و حرام و امر و نهی و محکم و متشابه و مَثَل در
قرآن باشد، مورد قبول و تایید است.
یکی از مباحث مربوط به علوم قرآنی موضوع
نزول قرآن بر هفت حرف است. این بحث از زمان صحابه در بین جامعه مسلمانان وجود داشته و بعد از آن هم توسط تابعین پیگیری شده است؛ بهطوری که استمرار این بحث تا زمان
امام صادق (علیهالسلام) و مدتی بعد از آن یعنی تا اواخر قرن دوم بوده است.
این موضوع (نزول قرآن بر هفت حرف) از آن جهت که مربوط به قرائتهای چندگانه قرآن میشود، مورد توجه مسلمانان قرار گرفت؛ زیرا
اختلاف قرائت از همان زمان صحابه
(از عمر نقل شده است که گفت: شنیدم، هشام بن حکیم در زمان حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سوره فرقان را میخواند پس به قرائتش گوش دادم. او به حروف (قرائات) زیادی میخواند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آنها را بر من نخوانده بود. نزدیک بود که از جا برخیزم و او را متوجه سازم، اما صبر کردم تا سلام داد و وقتی سلام داد ردایش را چسبیدم و گفتم: چه کسی این سوره را که شنیدم قرائت میکنی برای تو قرائت کرد؟ گفت: پیامبر آنرا بر من قرائت کرده است. گفتم: دروغ میگویی، به خدا قسم! پیامبر قرائت سورهای که از تو شنیدم بر من قرائت کرده است پس او را نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بردم و گفتم: ای رسول خدا! شنیدم او (هشام) سوره فرقان را به حروفی قرائت میکرد که شما آنرا این گونه بر من قرائت نکردهاید و حال آنکه شما سوره فرقان را برایم قرائت کردهاید!. .. عمر میگوید: پس پیامبر فرمود: «ای عمر! رهایش کن. ای هشام! قرائت کن». پس هشام همان قرائتی را که شنیدم، قرائت کرد. پیامبر فرمود: «این چنین نازل شده است. ای عمر! قرائت کن» و من قرائتی را خواندم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بر من قرائت کرده بود. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «این چنین نازل شده است. این قرآن به هفت حرف نازل شده است.) در بین آنان بود و التزام به یک قرائت واحد، برایشان دشوار جلوه میکرد؛ لذا به نوعی طرفدار نظریه صحت قرائتهای گوناگون بودند.
یکی از جوانب مربوط به این مبحث،
تفسیر صحیح نزول قرآن بر هفت حرف است که کار را دشوار و آن را معرکه آرا گردانده است.
زرقانی از
دانشمندان بزرگ در مباحث علوم قرآنی میگوید: «اما این بحث خطیر و هولانگیز از آن جهت است که این موضوع چندان معرکه آرا واقع شده که نزدیک است پرتو حقیقت پنهان گردد. همین امر موجب شده است تا از یکسو فهم نظر صحیح در این زمینه بر بعضی ازاندیشمندان دشوار آید؛ لذا از آن گریخته و بگویند این بحث مشکلی است و از دیگر سو، عدهای از محققان بزرگ، از ابوشامه در قرن هفتم هجری گرفته تا شیخ محمد بخیت در قرن چهاردهم، (از دیرباز تاکنون) خود را ناگزیر از تالیف مستقل در این موضوع ببیند».
اما منشا این قول که قرآن بر هفت حرف نازل شده است، کجاست و اصولاً نزول قرآن بر هفت حرف به چه معناست، خود داستانی طولانی دارد.
بخاری در صحیحش
روایت کرده است: «این قرآن بر هفت حرف نازل شده است».
روایات دیگری در اینباره در کتابهای اهل سنت از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) وارد شده است.
طبری روایتی میآورد که جبرئیل به پیامبر گفت: قرآن را بر یک حرف بخوان. و
میکائیل گفت: قرآن را بر دو حرف بخوان، و سپس افزود: بر سه حرف بخوان، و... تا گفت: بر هفت حرف بخوان. پس از آن گفت: اینها همه شافی و کافی هستند، مادامی که آیه
عذاب به
رحمت، یا به عکس، تبدیل نگردد.
از
عبدالله بن مسعود نیز نقل شده است: «قرآن بر هفت حرف نازل شده است که هر حرفی از آن، ظاهر و باطنی دارد».
سیوطی میگوید:
حدیث «قرآن بر هفت حرف نازل شد.» را عدهای از اصحاب روایت کردهاند: ابی بن کعب، انس، حذیفه بن الیمان، زید بن ارقم، سمرة بن جندب، سلیمان بن صرد،
ابن عباس، ابن مسعود، عبدالرحمن بن عوف، عثمان بن عفان،
عمر بن خطاب، عمر بن ابیسلمة، عمرو بن العاص، معاذ بن جبل، هشام بن حکیم، ابیبکرة، ابیجهم،
ابوسعید خدری، ابوطلحه انصاری،
ابوهریره و ابو ایّوب که اینها بیست و یک نفر از اصحاب رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هستند، و ابوعبید به
متواتر بودن آن تصریح کرده است.
پس روایات نزول قرآن بر هفت حرف نزد
اهل سنت از اعتبار خاصی برخوردار است. سپس سیوطی اضافه میکند که در معنای این حدیث، در حدود چهل معنا و تفسیر بیان شده است.
شاید بتوان مهمترین وجوهی را که برای
روایات نزول قرآن بر «هفت حرف» شده است، در چند مورد ذیل دستهبندی کرد:
«حرف»؛ یعنی «وجه» و مراد از هفت حرف همان لغات و لهجههای گوناگون
عرب (قریش، هزیل، ثقیف، هوازن، کنانه، تمیم و یمن) است. بدین معنا که با توجه به لهجههای گوناگون عرب جهت تسهیل،
خداوند ایشان را ملزم نداشته است به لهجه قریش که پیامبر از آن قبیله بود قرآن را قرائت و ادا کنند.
ممکن است مراد، معانی پنهانی و بطون قرآن باشد که در روایات فراوان فریقین مطرح و مورد پذیرش قرار گرفته است. طبق این معنا کلمه هفت، ناظر بر عدد معینی نمیباشد؛ بلکه به کثرت اشاره دارد.
ممکن است مقصود، انواع معانی و مطالب قرآن باشد؛ چنانکه گفته شده قرآن امر و نهی،
حلال و حرام، محکم و متشابه و مَثَل دارد.
ممکن است منظور از هفت حرف، هفت قرائت باشد که در بین مسلمانان شایع گشت.(موضوع قرائتهای هفتگانه و حجت یا عدم حجیت آن موضوعی جداگانه و قابل بررسی است.)
از ابتدا نظریه نزول قرآن بر هفت حرف در کلام
اهل بیت (علیهمالسّلام) مورد قبول واقع نشد؛ زیرا آنچه از نزول قرآن بر هفت حرف به ذهن میآید، آن است که قرآن بر هفت وجه یا هفت قرائت نازل شده باشد که چنین نظریهای صحیح نیست.
در زمان امام صادق (علیهالسلام) که بحث قرائتهای مختلف (قرائتهای مختلف به معنای روشهای مختلف در قرائت قرآن آن هم در برخی از کلمات قرآن است و با آنچه امروزه به معنای قرائتهای متعدد از قرآن به معنای تفسیر و تحلیلهای مختلف از قرآن است که عموماً جنبه کلامی دارد، متفاوت است.)
قرآن کریم و
قاریان مشهور و روایتهای مختلف از قرآن (مانند روایت حفص از عاصم) مورد توجه بود، حدیث نزول قرآن بر هفت وجه که مردم از آن تفسیر به هفت قرائت و آن هم قرائتهای مشهور زمان خودشان را داشتند! بر سر زبانها میچرخید.
فضیل بن یسار میگوید: خدمت امام صادق (علیهالسلام) رسیدم و گفتم: مردم میگویند قرآن بر هفت حرف نازل شده است. امام (علیهالسلام) فرمود: «این دشمنان خدا،
دروغ میگویند، قرآن از نزد خداوند واحد و بر یک حرف نازل شده است».
لذا در روایتی دیگر که نظر به همین اختلاف قرائت است و بهخوبی نشان میدهد که مردم، هفت وجه را به هفت قرائت تفسیر کردهاند،
امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: «قرآن واحد است و از نزد خداوند واحد نازل شده است، و اختلاف (که در برخی کلمات بنا بر برخی از قرائات هست) از جهت
راویان (قاریان مشهور و کسانی که سبک قرائت داشتند، سند قرائت خود را به یکی از اصحاب و بزرگان رسانده و به قول معروف از آنان روایت میکردند، مانند قرائت حفص از عاصم که به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میرسد.) ایجاد شده است».
اما شیخ صدوق روایتی را نقل کرده است که شبیه آن را پیشتر از
کتاب طبری نقل کردیم. در این روایت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که فرمود: «جبرئیل بر من نازل شد و گفت: خداوند میفرماید: قرآن را بر یک حرف بخوان؛ سپس گفتم: خدایا! بر امت من وسعت ده. اما دوباره جبرئیل گفت: خداوند میفرماید: قرآن را بر یک حرف بخوان؛ سپس گفتم: خدایا! بر امت من وسعت ده. اما باز جبرئیل گفت: خداوند میفرماید: قرآن را بر یک حرف بخوان؛ سپس گفتم: خدایا! بر امت من وسعت ده، آنگاه جبرئیل گفت: خداوند به تو فرمان داده که (میتوانی) قرآن را بر هفت حرف قرائت کنی!».
این حدیث در هیچیک از کتابهای حدیثی حتی در دیگر کتابهای حدیثی شیخ صدوق نیامده است، علاوه بر اینکه در سند آن شخصی به نام احمد بن هلال عبرتائی است که درباره او گفتهاند: غلوکننده و متهم در دینش است
که نشان از نهایت ضعف دارد و چهبسا این روایت از روایات اهل سنت بوده است که وارد میراث حدیثی
شیعه کرده است.
اما اگر هفت وجه به معنای آن است که هفت باطن (چه بسا هفت در اینجا به معنای کثرت باشد.) دارد، این تفسیر میتواند مورد قبول باشد.
وقتی حماد بن عثمان از اصحاب جلیلالقدر
ائمه (علیهمالسّلام) از امام صادق (علیهالسلام) درباره علت اختلافی که در برخی
احادیث منقوله از ایشان و دیگر امامان وجود دارد، پرسید، امام فرمود: «قرآن بر هفت حرف نازل شده است، پس امام هم (که بر مبنای قرآن،
سخن میگوید) میتواند حداقل بر هفت وجه سخن گوید».
این کلام امام صادق (علیهالسلام) بدان معنا است که در بیان احکام چهبسا بهخاطر برخی از مصالح،
امام معصوم (علیهالسلام) میتواند حکمی یا سخنی، مطابق ظاهر یا بر طبق بطن (لایههای زیرین معنایی آیات) آیات بگوید.
وجه دیگر آن است که هفت وجه را به معنای وجود، امر و نهی و
محکم و متشابه و حلال و حرام و مَثَل بدانیم، در روایات به برخی از آن اشاره شده است
و در واقع نیز چنین مواردی در قرآن قابل
رؤیت است.
در ایجا بیان چند نکته ضروری است:
بنابراین اگر در کلام بزرگانی مانند شیخ طوسی چنین آمده است که «آنچه معروف بین اصحاب ما (مذهب امامیه) درباره نزول قرآن وجود دارد، نزول آن بر یک حرف است، اگرچه جواز قرائت به آنچه را متداول بین قرّاء است نیز قبول کردهاند»،
مربوط به نزول قرآن بر هفت وجه به معنای هفت قرائت و هفت لغت است که مورد قبول نیست.
نکته مهم دیگری که شیخ طوسی بدان اشاره کرده، آن است که اگرچه نزول قرآن بر هفت حرف به معنای هفت قرائت مورد قبول شیعه نیست؛ ولی قرائتهای متداول بین قاریان را که مردم براساس آن،
قرآن را قرائت میکنند، مورد قبول است.
اگر
نزول قرآن بر هفت حرف، به معنای نزول آن بر هفت لغت از لغات قبایل عرب یا هفت نوع قرائت باشد، مورد قبول نیست؛ اگرچه برخی از اهل سنت بر آن بسیار اصرار کرده و برایش فلسفههایی ذکر کردهاند؛
اما اگر منظور از آن وجود لایههای مخفی معنایی برای آیات قرآن است یا آنکه مراد از آن، وجود حلال و حرام و امر و نهی و محکم و متشابه و مَثَل در قرآن باشد، مورد قبول و تایید است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «نزول قرآن بر هفت حرف» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۳۱.