مناظرات حضرت ابراهیم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مناظره، مجاجه، مناظرات حضرت ابراهیم علیهالسلام.
پرسش: مناظرات حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ چه ویژگیهایی دارند؟ آیا در مورد آن، تعبیر محاجه صحیحتر است یا مناظره؟ اصولاً فرق محاجه و مناظره چیست؟
پاسخ: محاجه متکی بر
برهان و استدلال است و هریک از طرفین بر منطقی بودن گفتههایشان تردید به خود راه نمیدهند. هر چند استدلال ایشان از نظر دیگران منطقی نباشد. از سویی دیگر گروهی درصدد هستند عقاید
باطل خود را با براهین سست بر طرف مقابل تحمیل نمایند، هرچند به این شیوه نیز محاجه گفته میشود، اما احتجاج آنها صحیح نبوده و جاهلانه است؛ اما مناظره اعتقادات و باورهای به اثبات نرسیده را نیز دربر میگیرد و بهلحاظ استواری بیان و
منطق از محاجه ضعیفتر است. ضمن اینکه غالباً در متون عمومی، این دو واژه در خصوص این پیامبر الهی به یک معنا بهکار میرود. برخی ویژگیهای مناظرات حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ عبارتاند از: پرسشهای منطقی، بیزاری و
برائت از
کفر و
شرک، بیان شجاعانه پیام الهی. دعوت به
توحید، استقامت و بردباری.
حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ دومین پیامبر اولوالعزم الهی است که دارای
آیین و
شریعت جهانی بوده و در آیات و سورههای مختلف
قرآن نام ایشان ذکر شده است.
این پیامبر عظیمالشأن الهی داستانهای پر فراز و نشیبی در زندگی خود دارد و به واسطهی استواری در راه توحید و یگانهپرستی، مورد تمجید و
ستایش قرآن قرار گرفته است؛ چنانکه
خداوند در
قرآن کریم میفرماید: «
وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلا»؛ «و دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را
تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد و خدا ابراهیم را به دوستی خود انتخاب کرد».
قرآن از ابراهیم ـ علیهالسلام ـ بهعنوان پیشوایی مطیع خدا و حقگرا نام میبرد: «
إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»؛ «ابراهیم (بهتنهایی) یک امت بود مطیع فرمان خدا، و خالی از هر گونه انحراف، و هرگز از مشرکان نبود».
قرآن او را پیامبر بسیار راستگو میخواند: «
وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا»؛ «در این
کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راستگو و
پیامبر خدا بود».
آیات بسیاری (بیش از ۱۸۰ آیه) که در خصوص حضرت ابراهیم آمده، نشاندهنده این است که او شخصیتی والا و مورد توجه خداوند بوده است. از جمله مطالبی که در رابطه با حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ در قرآن ذکر شده، مناظرات و محاجه ایشان با گروههای مختلف است. او با شیوهای مخصوص در فضای شرک و کفر آن زمان و با شجاعتی بینظیر در برابر مشرکان میایستد و با ارائه بیاناتی محکم و دلایلی صریح و
آشکار، توأم با ادب و به دور از جنجال سازیهای کاذب، افکار و
عقاید آنها را
باطل میسازد و مردم را به یگانگی خداوند فرا میخواند.
شیوهی کلی و بیان آن معارف توسط حضرت ابراهیم علیهالسلام، ویژگیهای خاصی دارند. پیش از بیان آنها، بررسی دو مفهوم محاجه و مناظره ضروری بهنظر میرسد.
در قرآن کریم واژه «محاجه» مکرر بهکار رفته است. محاجه از «حجت» گرفته شده و حجت نیز بهمعنای دلیل و
برهان است.
مُحَاجَّةُ این است که در خصومت میان دو نفر یا چند نفر هر کس بخواهد حجت و راه روشن دیگری را رد کند.
البته سخنانی هم که با آنها احتجاج باطل میشود،
حجت نامیده میشود.
راغب اصفهانی در مفردات الفاظ قرآن میگوید جایز است سخنانی هم که با آنها احتجاج باطل میشود، حجت نامیده شود:
«
وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِید»؛
«آنها که درباره خدا بعد از پذیرفتن دعوت او، محاجه میکنند، دلیل آنها نزد پروردگارشان باطل و بیاساس است و
غضب بر آنهاست و عذاب شدید از آن آنها».
در این
آیه شریفه استدلال بدون منطق را هم محاجه خوانده است و چنین کسانی را که در برابر براهین قاطع و راه روشن محاجه میکنند، مستوجب غضب و
عذاب شدید دانسته است.
همچنین در آیه ۶۶
سوره آلعمران میفرماید: «
فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْم»؛
«چرا درباره آنچه آگاه نیستید، گفتوگو میکنید».
در این آیه نیز گفتوگو و جدل را حتی بدون
علم با واژه محاجه ذکر کرده است. اما حسب فرمایش قرآن کریم، تنها دلیل قاطع و رسا از آن خداوند است: «
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة»؛
بگو برای خدا دلیل رسا (و قاطع) است.
در
تفسیر المیزان نیز درباره محاجه آمده است: کلمه «محاجه» که مصدر فعل ماضی «حاج» است، بهمعنای ارائه حجت و دلیل در مقابل حجت خصم و طرف مقابل، و اثبات مدعای خود یا ابطال حجت خصم است، و کلمه «حجت» در اصل به معنای قصد بوده و بعداً در اثر کثرت و غلبه استعمال، در به کرسی نشاندن مقصد و مدعا، به کار رفته است.
واژه «مناظره» نیز عربی است که در معنای لغوی به معنای دیدن با چشم است؛ اما معنای آن توسعه یافته و به معنای
فکر و
تدبیر، بحث و گفتوگو کردن درباره ماهیت چیزی است.
مُنَاظَرَة، گفتوگوی رو در روی و نبرد نظری با
سخن و
خطابه است و نیز بیان آنچه را که به
بصیرت درک میشود.
به عقاید و باورها نیز نظر گفته میشود. بر این اساس در مناظره بین دو نفر، هر یک از مناظره کنندگان در تلاشاند که درستی عقاید خود را به طرف مقابل اثبات نمایند.
هرگاه سخن از مناظره به میان میآید، بدین معناست که دو نفر یا دو گروه میکوشند تا تصویر روشنی از عقاید و باورهای خود را به طرف مقابل ارائه نمایند و بدین وسیله او را نسبت به عقاید خویش قانع کنند. بنابراین مناظره گفتوگویی دو طرفه است که توأم با استدلال و ارائهی براهین بوده تا فرد مخالف خود را مجاب و مغلوب نماید.
همانگونه که ملاحظه گردید، در ظاهر تفاوتی بین مناظره و محاجه نیست و همین مسئله نیز باعث شده است که برخی در تعریف این دو واژه هر دو را معادل یکدیگر تلقی میکنند. مانند علامه طباطبایی که این دو مفهوم را با هم بهکار میبرد، اما آنها را بر دو قسم تقسیم میکند: «آنها (یهودیان) دو گونه محاجه و مناظره داشتهاند؛ الف. استدلال عالمانه و منطقی که
قرآن کریم چنین محاجه و استدلالی را درست میداند. ب. احتجاج جاهلانه و استدلال غیر منطقی».
با توجه به آنچه بیان شد میتوان گفت که از طرفی محاجه متکی بر
برهان و استدلال است و هریک از طرفین بر منطقی بودن گفتههایشان تردید به خود راه نمیدهند. هر چند استدلال آنان از نظر دیگران منطقی نباشد. از سویی دیگر گروهی درصدد هستند عقاید
باطل خود را با براهین سست بر طرف مقابل تحمیل نمایند؛ هر چند به این شیوه نیز محاجه گفته میشود، اما احتجاج آنها صحیح نبوده و جاهلانه است؛ اما مناظره اعتقادات و باورهای به اثبات نرسیده را نیز دربر میگیرد و بهلحاظ استواری بیان و منطق از محاجه ضعیفتر است.
حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ با چهار دسته از کافران و مشرکان مناظره و مباحثه نموده است:
۱. با عمویش آذر که در قرآن کریم با عنوان پدر ذکر شده است؛
۲. با نمرود؛
۳. کسانی که اجرام آسمانی مانند ماه، خورشید و ستاره را میپرستیدند؛
۴. کسانی که سنگ و چوبهای با دست خود تراشیده (بت) را میپرستیدند.
در
مناظرات حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ با مخالفان و دشمنانش، به ویژگیهای خاصی برخورد مینماییم که در اینجا به تعداد محدودی از آنها اشاره میشود.
بر اساس آیات قرآن، حضرت ابراهیم با پرسشهای منطقی تلاش میکرد بر وجدان خفته مشرکان اثرگذار باشد. او با تأکید بر نواقص بسیار
آشکار بتها و سایر موجوداتی که میپرستیدند، به آنان یادآور میشد که سازندهی
جهان هستی و آفریننده
زمین و
آسمان را بپرستند. قرآن در این باره میفرماید:«إِذْ قالَ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئا»؛
«هنگامی که به پدرش گفت: ای پدر! چرا چیزی را پرستش میکنی که نمیشنود و نمیبیند و هیچ مشکلی را از تو حل نمیکند»؟! در این عبارت حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ سودمندی
عمل آزر را که امری طبیعتاً منطقی و عقلانی است، مطرح میکند و مبانی سستش را در معرض تشکیک جدی قرار میدهد.
یکی از بارزترین جلوههای سیرهی تبلیغی حضرت ابراهیم، همان
برائت و بیزاری جستن از
شرک و بتپرستی و اعتقاد به تعدد الهه است. او در این راه تا آنجا پیش رفت که بتهای شهر را با تبر شکست و با اینکه میدانست جانش در خطر است و
مرگ او حتمی است، اما با صدای بلند و با صراحتی بینظیر از بتها اعلام برائت میکرد: «
إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَه»؛
«ما از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است، و این وضع همچنان ادامه دارد تا به خدای یگانه
ایمان بیاورید».
حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ در حالی در مقابل دنیای شرک و
کفر آن زمان ایستاد که فضای جامعه آن روز همه شرکآلود بود و بیان چنین سخنانی مرگ حتمی را در پی داشت؛ زیرا باعث آشفتگی قدرتهای
حاکم آن زمان بود. بنابر این حضرت ابراهیم با علم به این مسئله، با شجاعتی شگرف در مقابل مشرکان ایستاد: «
إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُون»؛
«آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت این مجسمههای بیروحی را که شما همواره پرستش میکنید چیست»؟
از دیگر ویژگیهای مناظرات حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ بهکارگیری روشهای مختلف برای بیان پیام
توحید بود. ایشان از روش اقناعی که تلاشی است تدریجی برای جذب گمراهان سود میجست؛ همچنین از روش مقایسه، روش استدلال با یاری جستن از محسوسات، خطاب به
مشرکان توأم با تحریک وجدان آنها و ... بهره میجست.
از جمله ویژگیهای برجسته در مناظرات حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ تأکید این پیامبر الهی بر یکتاپرستی و توحید است. فضای اجتماعی آن زمان بهگونهای بود که مردم بهجای پرستش خداوند، به
عبادت اجرام زمینی و آسمانی روی آورده بودند. تلاش حضرت ابراهیم برای ترویج حاکمیت توحید از نزدیکترین فرد به خود که عمویش آزر بود، گرفته تا عموم مردم و حتی نمرود پادشاه زمان خود را دربر میگیرد. او به هنگام مناظره با خورشید و ماهپرستان گفت: «
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِین »؛
«من روی خود را بهسوی کسی کردم که آسمانها و
زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم».
حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ با بردباری و صبر خود در ترویج آیین الهی بر آزار قوم
صبر میکرد. او حتی در برابر توهین، تحقیر و تهدید حاکم زمان خویش، به این امید که روزی هدایت یابند، بردبار بود. او همواره در آرزوی هدایت مردم بود. و به درگاه الهی تضرع میکرد و
دعا مینمود تا قومش
هدایت شوند و از خدا میخواست تا فرصتی دیگر به آنان دهد تا به راه بیایند. او بهقدری در راه هدایت مردم زمانش بردبار بود که قرآن کریم هم به این حلم و بردباری اشاره کرده است: «
إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیب»؛
«ابراهیم بردبار و نازکدل و فرمانبردار است».
این شیوه حضرت ابراهیم در دعوت مردم به توحید در نوع خود جالب است! بدین صورت که ایشان برای اینکه عنصر
عقل و
فطرت را در مشرکان بیدار نماید، با یک سؤال آغاز میکرد؛ اما در پاسخ نمیتوانند بر منطق محکم او که همان
توحید است، ایستادگی نمایند و دچار تردید جدی میشوند. هنگامی که تردیدها و دو دلی درباره کار عبث خویش ایجاد شد، آنگاه
عقل و وجدانشان بیدار میشود. به تعبیر دیگر، چنین شیوهای علاوه بر اینکه در دل خود استدلال همراه دارد، موجب تحریک وجدان مشرکان و به خود آمدن آنان میگردد و قلب آنان را آماده پذیرش حقایق عطا مینماید. قرآن کریم میفرماید: «هنگامی که به پدر و قومش گفت: «چه چیز را میپرستید؟!»، گفتند: «بتهایی را میپرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم». گفت: «آیا هنگامی که آنها را میخوانید صدای شما را میشنوند؟! یا سود و زیانی به شما میرسانند؟!» گفتند: «ما فقط نیاکان خود را یافتیم که چنین میکنند». گفت: «آیا دیدید (این) چیزهایی را که پیوسته پرستش میکردید...».
در برخی مناظرههای حضرت ابراهیم علیهالسلام، ابتدا او با مشرکان به انگیزه تلاش برای جذب آنان بهسوی حقیقت به نوعی همراهی دارد. در این روش حضرت ابراهیم با وجود اعتقاد قاطع به توحید، موقتاً خود را در مقام بحث، همراه و همعقیده مخاطب میکند. بدین ترتیب نوعی همبستگی و همدلی میان او و طرف مقابل به وجود میآید. با این شیوه، مشرکان با بیان ایشان بهگونه خصمانه برخورد نمیکردند و بدین ترتیب نوای حقیقت در جانشان عمیقتر رسوخ میکرد.
نمونه کاربرد این شیوه در همان مناظره ستارهپرستان است که در برابرشان، در مرحله اول مناظره، کواکب
آسمان و ماه و خورشید را خدای خود فرض میکند: «و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) میشکافد، گفت: «این خدای من است؟»
اما
وقتی که صبح شد و ماه از آسمان ناپدید گشت، به مشرکان یادآور میشود که خدا هرگز افول نمیکند و همواره حاضر و ناظر است. این روش اقناعی توأم با گفتاری نرم و بدون مجادلههای خصمانه است که موجب تأثیر پذیری زیاد مخاطبان میشد.
از جمله ویژگیهای
حضرت ابراهیم شجاعت بینظیر وی در ترویج یکتاپرستی بود. او بدون واهمه از تهدیدها و خطرات، با
آرامش کامل و طمأنینه خاص خود به بیان عقاید راسخ خود میپرداخت و مردم زمان خویش را دعوت به توحید مینمود. اینکار او هر چند با شیوههای مسالمتآمیز و گفتار نرم صورت میپذیرفت؛ اما موجب لرزان شدن پایههای حاکمیت
طاغوت گردید و آنها ابراهیم را بارها تهدید کردند و از ادامه کارش باز داشتند. اما حضرت ابراهیم در ترویج امر الهی راسخ بود و تردیدی به خود راه نمیداد. او شجاعانه و بدون در نظر گرفتن تهدیدات به بیان پیام الهی میپرداخت. این کار موجب واکنش شدید ظالمان گردید تا آنجا که تصمیم گرفته شد که ابراهیم در آتش انداخته شود. خداوند در قرآن میفرماید: «اما جواب
قوم او (ابراهیم) جز این نبود که گفتند:«او را بکشید یا بسوزانید!».
البته پایمردی و شجاعتی چنین در راه خداوند هرگز بیپاسخ نمیماند و خداوند این بنده خوب خود را محافظت مینماید: «ولی
خداوند او را از
آتش رهایی بخشید، در این ماجرا نشانههایی است برای کسانی که
ایمان میآورند».
پایگاه اسلام کوئست.