مصباح الشریعة
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مصباح الشریعة.
پرسش: مصباح الشریعة اثر کیست و ویژگیهایش چیست؟
پاسخ: کتاب
مصباح الشریعة، منسوب به
امام صادق ـ علیهالسلام ـ است که مطالب آن پیرامون اخلاق، مراحل سیروسلوک و خصوصیات مراتب
ایمان است که در صد باب تنظیم شده است. در نویسنده این کتاب اختلاف دیدگاه وجود دارد. برخی
علما بهدلیل مجهول دانستن نویسنده این کتاب و مرسل بودن و مخالفت روایاتش با روایات متواتر در بخشی از موارد، از نقل روایات این
کتاب خودداری نمودهاند. ولی گروهی از بزرگان مانند سیدبن طاوس، شیخ الفقها شهید ثانی، فاضل عارف قاسانی، شیخ ابراهیم کفعمی، ابوالفتوح رازی و ... این کتاب را مورد
اعتماد دانسته و بسیاری از روایات این کتاب را در کتابهای خود نقل و به آنها استناد نمودهاند.
کتاب مصباح الشریعة، منسوب به جعفربن محمد صادق ـ علیهالسلام ـ
امام ششم است که مطالب آن پیرامون اخلاقیات و مراحل سیروسلوک و خصوصیات مراتب ایمان است و در صد باب مرتب گشته است.
در نویسنده این کتاب شریف اختلاف دیدگاه وجود دارد؛ برخی آن را به شیخ زینالدین معروف به شهید ثانی
و برخی دیگر به هشامبن حکم
و برخی نیز به فضیلبن عیاض
نسبت میدهند.
دیدگاه علما نسبت به این کتاب یکسان نیست.
گروهی میگویند: «این کتاب شریف از بهترین و جامعترین کتب
شیعه است که در آداب و
حکم و معارف، کتابی به این اختصار که جامع دقایق و لطایف اخلاق بوده، و درعینحال در نهایت اتقان و اعتبار تألیف شده باشد، به دست ما نرسیده است».
متن این کتاب دلالت بر صحت آن مینماید.
البته این کتاب، لفظ و عبارات آن حضرت نیست؛ بلکه بهترین و پر ارزشترین مجموعهای است که یکی از بزرگان برجسته شیعه، آداب و معارف و اخلاق و سنن مذهب شیعه جعفری را در مقابل مؤلفات مذاهب دیگر تألیف و تدوین فرموده، و به تناسب این مرام آن را به
حضرت صادق ـ علیهالسلام ـ که یگانه مروج و مبین أحکام و آداب این مذهب است، نسبت داده است و حقیقت این نسبت از لحاظ معنا و حقیقت است، نه لفظ و عبارت.
در این کتاب دقایق معارف و اسرار حقایق و لطایف اخلاقیات و مراحل سیروسلوک و خصوصیات مراتب ایمان، به اندازهای دقیق و تحقیقی و عمیق ذکر شده است که کمترین نقطه ضعف و انحراف و سستی در خلال جملات و مطالب آن دیده نمیشود، و آنچه مسلم است این کتاب در مرتبه فوق کتب مؤلفه متداوله علما و محققین و عرفاست.
ازاینرو سیدبن طاوس میفرماید: «لازم است که شخص مسافر این کتاب شریف را همراه خود داشته باشد؛ زیرا آن بهترین کتاب جامع و لطیفی است که انسان را در راه سلوک به خدا کمک کرده، و اسرار و حقایق آیین
مقدس اسلام را تعلیم میدهد.
برخی دیگر میگویند این کتاب از چند جهت دارای مشکل است.
نویسنده آن معلوم نیست.
اسناد آن به امام صادق ـ علیهالسلام ـ روشن و ثابت نشده است؛ یعنی
روایات آن به صورت مرسل ذکر شدهاند.
روایات آن منتهی میشوند به صوفیه از این جهت این کتاب مشتمل است بر اصطلاحات آنان و
روایت از مشایخ
صوفیه و کسانی که صوفیه در روایات خودشان بر او اعتماد نمودند.
در این کتاب روایاتی ذکر شده است که مضمون آن با اخبار متواتر ما در تعارض است.
بنابراین از اعتماد به روایات این کتاب و نقل از آن خودداری میکنیم؛ زیرا مبنای ما احتیاط در روایت و
فتوا و
عمل است؛ پس فقط بر روایات متواتره و محفوف به قراین بسنده میکنیم.
بزرگانی (مانند سیدبن طاوس، شیخ زینالدین شهید ثانی، فاضل عارف قاسانی، شیخ ابراهیم کفعمی و...) از این کتاب نقل حدیث نموده و تصریح به اعتماد بر آن کردهاند، بنابراین تشکیک برخی متأخرین نسبت به این کتاب، معنا ندارد.
بزرگان و
ائمه نقل (مانند شیخ صدوق، شهید ثانی و...) زمانی واسطه و راوی را از سند روایت حذف میکنند که
یقین به ثقه بودن و
عدالت وی داشته باشند و حدیث نزد ایشان مقطوع الصدور یا لااقل مظنون الصدور باشد، وگرنه حذف واسطه و نقل حدیث به صورت مرسل، بدون اعتماد به راوی و
علم یا ظن به صدور
حدیث، جلالت و عدالت آنان را از بین میبرد. همانگونه که نقل روایت مرسل از سوی شیخ صدوق در کتاب
فقیه موجب ضعف در روایت شمرده نمیشود، بلکه گفته شده، این گروه از روایات مرسل در فقیه اگر قویتر از روایاتی نباشند که سندشان معروف و شناخته شده است، کمتر از آن هم نیست. بنابراین نویسنده
مصباح الشریعه سزاوارتر است که با روایات مرسلش معامله مسند شود.
البته آنچه موجب ضعف حدیث میشود، این است که ناقل بخواهد حدیث را به صورت معنعن نقل کند، ولی برخی از واسطهها را مبهم ذکر نماید مثلاً بگوید «عن رجل»، «عن صاحب لی»، «عن بعض أصحابه»، در حالیکه در
مصباح الشریعه روایات، به صورت «معنعن» و ابهام در واسطه نقل نشده است.
منتهی شدن برخی روایات آن به صوفیه، موجب قدح و ضرر به این روایات و کتاب مذکور نمیشود؛ زیرا برای صوفیه دو مقصد است:
تهذیب نفس و تصفیه نفس از کدورات و تاریکیها و خالی نمودن آن از رذایل و صفات قبیحه و حفظ آن از اموری که موجب تاریکی و
قساوت میشود، همچنین وارد کردن اوصاف جمیله و کمالات معنویه در نفس، که این امور نیاز به
معرفت قلب و نفس و
شناخت صفات حسنه و قبیحه و مبادی و آثار آن و اموری که بهواسطه آن تصفیه و تخلیه و تحلیه صورت میگیرد، دارد.
اموری هستند که صوفیه ادعا میکنند از نتیجه
تهذیب نفس و ثمره ریاضاتشان است از معرفت و شناخت و بالاتر از آن مثل وصول و اتحاد و فنا و مقاماتی که هیچ نبی مرسل و وصیای از اوصیا ادعا نکرده است.
در اصل مقصد اول، اهل
شرع و جمیع علما با اختلاف مشرب و مذاق، با صوفیه مشترک هستند و با هم اختلافی ندارند، چگونه در
عبادات و آدابی که برای این مقصد ذکر شده است، بخواهند با هم اختلاف داشته باشند؟ اما در قسم دوم، هرگز اهل
تقوا و شریعت با آنان هممسلک نبودهاند، چه رسد به علما و فضلایی چون شهید ثانی، سیدبن طاوس و... بلکه همیشه اهل علم با صوفیه در این مقصد مخالفت نموده و از آنان جدا شدهاند.
بنابراین ندیده گرفتن مزایای کتاب
مصباح و نسبت تمایل به صوفیگری دادن به افرادی (چون ابوالفتوح رازی، سیدبن طاوس و شیخ الفقها شهید ثانی) از جمود فکری و کمتوجهی و کمتدبری است.
در این کتاب نهتنها روایات مخالف متواترات یافت نشد، بلکه حتی مخالف مشهور نیز یافت نشده است، فقط یک بابی در آن وجود دارد به نام باب «معرفة الصحابه»، از روایات این باب، چنین گمان میشود که اصل در صحابه رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ حسن و نیکویی و فضل و عدالت است، چنانکه
اهل سنت بر این باور هستند.
اما حقیقت این است که آنچه از فهرست این کتاب و نسخه اصلی آن بهدست آمده، این کتاب دارای صد باب است و باب معرفت صحابه نه در فهرست این کتاب ذکر شده، نه در نسخه اصلی آن؛ بلکه در باب هفتادم از این کتاب باب
معرفت صحابه گنجانده شده؛ درحالیکه باب هفتادم طبق فهرست باب حرمة المؤمنین است؛ اما حرمة المؤمنین در کتاب فعلی در باب هفتاد و یکم قرار گرفته. بنابراین باید این کتاب دارای صد و یک باب باشد که این مخالف نسخه اصلی و فهرست است، پس میتوان نتیجه گرفت در این کتاب دسیسه شده و این باب جزء کتاب نبوده و به آن ملحق شده است.
بر فرض پذیرش این مطلب که باب معرفت صحابه جزو اصل کتاب باشد و دسیسه و الحاقی صورت نگرفته باشد، باز ضرری به این کتاب نمیزند؛ زیرا این اخبار و
روایات درصدد بیان صفات صحابه و شناخت صحابه از غیرصحابه هستند؛ یعنی هر کسی که حضرت رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را ملاقات کرده باشد و دارای این صفات باشد، از اصحاب آنحضرت محسوب میشود و هر کسی این صفات را نداشته باشد، هرچند آن حضرت را ملاقات کرده باشد، از اصحاب او محسوب نمیشود و
اسم صحابه بر او صدق نمیکند و در زمره
منافقان است.
یا اینکه بگوییم روایات باب معرفة الصحابه بیانگر یک اصل و قاعده کلی نسبت به صحابه رسول خدا هستند و آن اینکه اصل بر این است که صحابه را افراد نیکو و
سلامت از عیوب و صفات ناپسند بدانیم، مگر کسانی را که به
نفاق و
خیانت شناخته شده باشند.
برای اطلاع از جوابهای تفصیلی به کتاب
مستدرک الوسائل مراجعه شود.
۱. جامع بودن در مسائل اخلاقی و سیروسلوک و...؛
۲. ذکر مطالب بهصورت دقیق، ظریف و عمیق؛
۳. بیان اسرار و حقایق آیین
مقدس اسلام؛
۴. برتری آن نسبت به کتابهای دیگری که در سیروسلوک و مسائل اخلاقی نوشته شده است؛
۵. از بزرگان و برجستگان
شیعه بودن نویسنده آن.
پایگاه اسلام کوئست.