مدعیان نبوت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مدعیان نبوت.
پرسش: چه کسانی در صدر اسلام مدعی نبوت بودند؟ و چرا مسلمانان آنها را کشتند؟
پاسخ: در زمان پیامبر گرامی اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ افرادی بودند که ادعای نبوت کردند. البته تعداد کمی از آنها توانستند به پیروانی دست یابند. از جمله معروفترین آنها مسیلمة بن ثمامه بود که خود را شریک پیامبر در امر نبوت میدانست، و اسود عنسی و طلیحه بن خویلد و... که هر یک در منطقهای بودند.
اما در مورد علت کشتن آنها توسط مسلمانان باید گفت: این مدعیان دروغگو، مجموعهای از اشتباهات بزرگ را انجام دادند که هر یک از آنها میتواند سبب کشته شدن آنها باشد؛
دروغ بستن به پیامبر و داشتن ادعای دروغ در نبوت خود، گمراه کردن مردم از
دین، کشتن برخی مسلمانان و.... اما از مهمترین و اصلیترین علت کشته شدن چنین افرادی، ارتداد و تلاش برای مرتد نمودن دیگران بوده است. بیشتر مدعیان نبوت در ابتدا
مسلمان شدند و به پیامبری پیامبر اسلام اعتقاد و التزام پیدا کردند؛ اما با گذشت زمان از نبوت که از اصول مسلم و قطعی اسلام است، دست کشیدند و اینگونه
مرتد شدند و اعدام و جنگ با آنان از همین جهت بوده است.
در زمان
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله افرادی بودند که ادعای نبوت کردند، که برخی از این افراد معرفی میشوند:
مسیلمة بن ثمامة که با کنیه أبا ثمامة نیز شناخته میشد.
همراه گروهی پیش پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ رفتند و او به پیامبر گفت:
اگر امور را چنان قرار دهی که پس از تو، امور از آن من باشد، (من جانشینت باشم) از تو پیروی خواهم کرد. پیامبر به او رو کرد؛ درحالیکه در دستش شاخهای از نخل بود، فرمود: «اگر از من چنین چیزی را که در دست من است، درخواست کنی، به تو نخواهم داد، در کار خود با آنچه خدا برایت در نظر گرفته دشمنی مکن و اگر رویگردان شوی،
خداوند دنبالهات را خواهد برید. و من تو را همان میبینم که در خواب دیدم...».
او بعد از این ماجرا و در زمان برگشت به سمت قبیله خود، ادعای نبوت کرد و گفت که با پیامبر
اسلام در نبوت شریک است.
البته او نبوت پیامبر اسلام را رد نکرد؛ ولی خود را مانند پیامبر میدانست و میگفت من و محمد در امر نبوت شریک هستیم.
بعد از مدتی که مسیلمه توانست عدهای را گرد خود جمع کند به پیامبر نامهای نوشت: «از مسیلمه پیامبر خداوند به محمد پیامبر خدا، درود بر تو! اما بعد، همانا که من با تو در امر (نبوت) شریک هستم و نیمی از زمین از آن ماست و نیمی از قریش، اما قریش تجاوز میکنند».
پیامبر خدا در پاسخ او نوشت: «از سوی
محمد پیامبر خداوند به مسیلمه دروغگوی، درود بر کسی که از راه رستگاری پیروی کند؛ اما بعد،
زمین از آن خداوند است که به هرکس از بندگانش که بخواهد، به
ارث میرساند و سرانجام از آن پرهیزکاران است» («
إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»).
در منابع آمده که پیامبر شخصی به نام حبیب بن زهد را بهسوی مسیلمه گسیل داشت. مسیلمه به او گفت: شهادت میدهد که محمد رسول و فرستاده خدا است؟ حبیب گفت: بله. مسیلمه گفت: شهادت میدهی که من رسول خداوند هستم. حبیب گفت: من کر و لال هستم. این کلام چندین بار رد و بدل شد تا اینکه مسیلمه اعضای او را یک به یک برید و او
شهید شد.
در نقلی دیگر آمده: مسیلمه کذاب دو تن از اصحاب رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را گرفت و به یکی از آن دو گفت: آیا شهادت میدهی که محمد
رسول خدا است؟ گفت: آری. باز پرسید: آیا به رسالت من هم شهادت میدهی؟ گفت: آری. پس او را آزاد کرد. سپس دومی را خواست و گفت: آیا به رسالت محمد شهادت میدهی؟ گفت: آری. سپس پرسید: آیا به رسالت من هم شهادت میدهی؟ جواب داد: من گنگ و لالم... و او شهید شد. این مطلب به گوش پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ رسید و فرمود: «اما آنکه کشته شد بر صدق و یقین خود شهید شد و به فضیلت و مقام خود نایل گردید؛ پس گوارا باد بر او این مقام و پاداش عالی و اما دیگری اجازه و رخصت خدا را (بر
تقیه) پذیرفت و بر او گناهی نیست».
مسیلمه بعد از مرگ پیامبر ادعا کرد که با نبودن پیامبر اسلام، او تنها پیامبر موجود است و مردم باید از او اطاعت و حمایت کنند.
در نهایت خلیفه اول وقتی خطر مسیلمه را جدی دید، چندین سپاه را برای
جنگ با او بسیج کرد و چندین درگیری کوچک و بزرگ در میان آنان شکل گرفت که در نهایت سپاه اسلام به فرماندهی
خالد بن ولید در جنگی سخت پیروز شد و مسیلمه نیز در همان جنگ کشته شد.
البته در مورد او و معجزاتی که مدعی انجامش بود، داستانها وجود دارد:
شخصی پیش پیامبر از شوری آب چاه خود گلایه کرد، پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پیش آنها رفت و در چاه، آب دهان ریخت؛ پس آب سرد و گوارا شد، این داستان به اهالی یمامه رسید، آنها نیز از مسیلمه انجام چنین عملی را خواستند، او نیز در چاهی کم آب، آب دهان انداخت و
آب آنجا تبدیل به آب شور و داغ شد.
او همچنین در تلاش بود آیاتی به مانند آیات
قرآن از خود بگوید که البته معمولاً بر وزن و قافیه برخی از آیات قرآن گفته میشد: «الفیل و ما الفیل و ما ادراک ما الفیل له ذنب وثیل و خرطوم طویل».
وی از اهالی یمن بود که ادعای نبوت کرد. در این باره پاسخ ۳۳۵۱۸ را مطالعه کنید.
او از ایرانیان بود که بعد از پیامبر ادعای نبوت کرد و گروهی نیز گرد او جمع شده و از او پیروی میکردند، سپاه
اسلام به فرماندهی خالد بن ولید به جنگ با او رفت و خود او همراه بیشتر پیروانش در این جنگ کشته شدند.
این مدعیان دروغگو، مجموعهای از اشتباهات بزرگ را انجام دادند که هر یک از آنها میتوانست سبب کشته شدن آنها بوده باشد؛ دروغ بستن به پیامبر گرامی اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و داشتن ادعای دروغ در نبوت خود، گمراه کردن مردم از دین و
فساد در زمین، کشتن برخی مسلمانان که داستانش گفته شد و.... اما از مهمترین و اصلیترین علت کشته شدن چنین افرادی، ارتداد و تلاش برای مرتد نمودن دیگران بوده است. بیشتر
مدعیان نبوت در ابتدا
مسلمان شدند و به پیامبری پیامبر اسلام اعتقاد و التزام پیدا کردند، اما با گذشت زمان، از نبوت که از اصول مسلم و قطعی اسلام است، دست کشیدند و اینگونه
مرتد شدند و اعدام و جنگ با آنان از همین جهت بوده است.
پایگاه اسلام کوئست.