مؤمنین و خویشاوندان گناهکار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مؤمنین، خویشاوندان گناهکار،
شفاعت، بهشت، جهنم، قیامت.
پرسش: اگر برخی از بستگان شخص بهشتی در
جهنم گرفتار باشند، با این مسئله که در بهشت ملالی نیست منافات ندارد؟
پاسخ: میدانیم که همه انسانها از یک نفس واحدی
خلق شدهاند و همه بشریت یک پیکره واحدی را تشکیل میدهد. انسانهای متعالی بیش از دیگران به این
وحدت آگاهاند و به همین میزان هم از امتیاز شفاعت و
هدایت مردم برخوردارند. در برخی
روایات به شفاعت مؤمنین پاک و بهشتی در مورد منسوبین گناهکارشان اشاره شده و کلاً روایاتی که در باب شفاعت وارد شده، دیدگاه اسلام و قرآن را در این رابطه بیان میکند. ضمن اینکه همه شرایط و تفاصیلی که در بحث شفاعت ائمه و... مطرح شده، در اینجا هم باید مد نظر باشد.
تعارض بین علم به
عذاب انسانها و در عین حال برخورداری از آسایش بهشتی در موارد زیادی مطرح شده و در اینجا با توجه به سؤال فوق به این بحث خواهیم پرداخت.
میدانیم که همه انسانها از نفس واحدی خلق شدهاند و همه بشریت پیکره واحدی را تشکیل میدهند. انسانهای متعالی بیش از دیگران به این وحدت آگاه بوده و به همین میزان هم از امتیاز
شفاعت و هدایت مردم برخوردارند؛ چراکه درد مردمان را درد خود میدانند و تحمل
گمراهی و عذاب آنان را ندارند.
در مورد انسانهای عادی هم همین وحدت و هم سرنوشتی نسبت به همدیگر را میتوان بین هر فردی با منسوبین نزدیک و دوستانش مشاهده کرد.
در برخی روایات به این رابطه که بین
مؤمنین پاک و بهشتی و منسوبین گناهکارشان وجود دارد، اشاره شده و اینکه این مؤمنین در
روز قیامت نسبت به عذاب خویشان خود بیتفاوت نبوده و در نهایت
خداوند بین آنان حکم میکند.
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) یَجْمَعُ اللَّهُ أَطْفَالَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی حِیَاضٍ تَحْتَ الْعَرْشِ قَالَ فَیَطَّلِعُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ اطِّلَاعَةً فَیَقُولُ مَا لِی أَرَاکُمْ رَافِعِی رُءُوسِکُمْ إِلَیَّ فَیَقُولُونَ یَا رَبَّنَا الْآبَاءُ وَ الْأُمَّهَاتُ فِی عَطَشِ الْقِیَامَةِ وَ نَحْنُ فِی هَذِهِ الْحِیَاضِ قَالَ فَیُوحِی اللَّهُ إِلَیْهِمْ أَنِ اغْرِفُوا فِی هَذِهِ الْآنِیَةِ مِنَ الْحِیَاضِ ثُمَّ تَخَلَّلُوا صُفُوفَ الْقِیَامَةِ فَاسْقُوا الْآبَاءَ وَ الْأُمَّهَاتِ»؛
«از
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل شده است: کودکان امت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در روز قیامت در زیر عرش در کنار حوضهای بهشتی جمع میشوند، خداوند از حال آنان مطلع میشود، میفرماید: چه شده است که سرهایتان را به سوی من بلند کردهاید: میگویند: ای پروردگار ما! پدران و مادران ما در عطش گرفتارند و آنگاه ما در کنار حوضهای بهشتی هستیم. پس به آنان
وحی میشود: وارد صفوف قیامت شوید و پدران و مادران خود را سیراب کنید».
در
روایت مشابه دیگری نقل شده است که خداوند در ادامه به
جبرئیل میفرماید: ای جبرئیل در میان جمع وارد شو و دست پدران و مادران آنان را بگیر و همراه کودکان ـ به خاطر رحمتی که دارم ـ وارد
بهشت کن:
«عَنْ أَعْلَامِ الدِّینِ لِلدَّیْلَمِیِّ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ تَجِیءُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَطْفَالُ الْمُؤْمِنِینَ عِنْدَ عَرْضِ الْخَلَائِقِ لِلْحِسَابِ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى لِجَبْرَئِیلَ ع اذْهَبْ بِهَؤُلَاءِ إِلَى الْجَنَّةِ فَیَقِفُونَ عَلَى أَبْوَابِ الْجَنَّةِ وَ یَسْأَلُونَ عَنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ فَتَقُولُ لَهُمُ الْخَزَنَةُ آبَاؤُکُمْ وَ أُمَّهَاتُکُمْ لَیْسُوا کَأَمْثَالِکُمْ لَهُمْ ذُنُوبٌ وَ سَیِّئَاتٌ یُطَالَبُونَ بِهَا فَیَصِیحُونَ صَیْحَةً بَاکِینَ فَیَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَا جَبْرَئِیلُ مَا هَذِهِ الصَّیْحَةُ فَیَقُولُ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَعْلَمُ هَؤُلَاءِ أَطْفَالُ الْمُؤْمِنِینَ یَقُولُونَ لَا نَدْخُلُ الْجَنَّةَ حَتَّى یَدْخُلَ آبَاؤُنَا وَ أُمَّهَاتُنَا فَیَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَا جَبْرَئِیلُ تَخَلَّلِ الْجَمْعَ وَ خُذْ بِیَدِ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ فَأَدْخِلْهُمْ مَعَهُمُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی».
با نقل این روایت و بررسی
روایات دیگری که در باب
شفاعت مؤمنان وارد شده است، به دیدگاه کلی
اسلام و
قرآن در باب رفع این تعارض میتوان پی برد و اینکه بخش گستردهای از روایات مربوط به شفاعت اشاره به همین بحث داشته و پاسخی به عطش انسانها برای نجات همنوعان خود از عذاب و گمراهی است که خود بازتابی از
رحمت مطلق خداوند است.
مطلب دیگری که باید ذکر شود مسئله عدم رابطه حقیقی بین
مؤمن و کافر معاند است که هرچند در ظاهر ممکن است با هم نسبتی داشته باشند، اما محبت و دشمنی بالاتری که همان
محبت و دشمنی نسبت به خدا و دوستان خداست، بین آنها حاکم شده و رابطه نسبی آنان را تحت الشعاع قرار میدهد.
خداوند در قرآن میفرماید:
«هرگز قومی نیابی که به خداوند و روز بازپسین
ایمان داشته باشند و با کسانی که با خداوند و
پیامبر او مخالفت میورزند،
دوستی کنند حتی اگر پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا خاندانشان باشند. ایناناند که (خداوند) در دلهایشان (نقش) ایمان نگاشته است و به فیضی از جانب خویش استوارشان داشته است...».
این عدم وابستگی نسبت به ایمان هرکس دارای مراتبی است و مؤمنین کامل در
محبت خداوند به جایی رسیدهاند که از همه محبوبهای خود گذشتهاند:
«یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه»؛ «بعضی از مردم غیر
خدا را مانند خدا گیرند و مثل خداوند آنها را دوست میدارند ولی آنها که ایمان آوردهاند، خدا را بیش از هر چیزی دوست دارند...».
بنابراین هرگز یک
مؤمن حقیقی برخی منسوبین خود را که دشمن خدا هستند، برخلاف
اراده الهی دوست نخواهد داشت؛ مگر اینکه در
گمراهی خود اصرار نداشته و قابل هدایت باشند.
در
تاریخ نمونههای بسیاری در این باب نقل شده و قطع رابطه با این افراد مورد پذیرش
فطرت بوده و تعارضی با
حیات بهشتی ندارد.
در داستان
حضرت ابراهیم و آزر در
قرآن کریم چنین آمده است:
«و طلب آمرزش
ابراهیم برای پدرش (عمویش) جز به خاطر وعدهای که به او داده بود صورت نگرفت، ولی هنگامی که برای او روشن شد که وی دشمن خداست از او بیزاری جست. بهراستی ابراهیم بسی نیایشگر و بردبار بود».
بنابراین مؤمنین با تمام محبتی که نسبت به انسانها دارند، در نهایت تلاشهای خود، وقتی پی میبرند که این افراد، خود خواستار
رحمت و
هدایت خدا نیستند و با آن دشمنی میکنند و با
اختیار و اصرار و غرور، همان راه دشمنی با خدا را ترجیح میدهند، رسالت خود را تمام شده میبینند و آنها را به اختیار خود رها میکنند.
رضایت خداوند هم در دل کندن از دشمنان خداست؛ چراکه
اراده الهی بر این تعلق گرفته است که اختیار بندگان را شرط اصلی تکامل و هدایت آنان قرار دهد و نمیتوان با اجبار کسی را وارد
بهشت کرد و بهشت اجباری هم ذاتاً
دوزخ خواهد بود. در همین رابطه
خداوند به رسول خود که مظهر دلسوزی و رأفت نسبت به انسانهاست، میفرماید:
«اینگونه نیست تو هرکس را دوست بداری، هدایت توانی کرد؛ لیکن خدا هر که را خواهد،
هدایت میکند و او به حال آنان که قابل هدایتاند، آگاهتر است».
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «مؤمنین و خویشاوندان گناهکار»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۶.