عوامل شورش علیه عثمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عثمان،
حزب طلقا،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).
پرسش: عوامل و زمینههای شورش برضد عثمان، چه بود؟
پاسخ اجمالی: عوامل شورش بر ضد عثمان را اینگونه میتوان برشمرد:
۱. مقرّب ساختن طلقا؛ ۲. ریخت و پاش از بیتالمال؛ ۳برخورد با آموزههای دین؛ ۴. مشاوران نابکار.
هنگامی که عثمان به
خلافت میرسد، کسانِ خود و در حقیقت، «حزب طُلَقا (آزادشدگان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
فتح مکّه)» را بسی مینوازد و آنان را که برخی شان (همانند:
حَکَم و پسرانش
مروان و
حارث) مطرود پیامبر خدایند، همرازان و کارگزاران خود بر میگیرد.
در حکومتِ خلیفه
مسلمانان(عثمان)، مروانِ مطرودِ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، منشی ویژه خلیفه است و حارث، ریاست بازار را به عهده دارد (یعنی
سیاست و
اقتصاد را یک جا!) .
معاویه در
شام،
عبداللّه بن عامر (جوانی ۲۵ ساله از
بنیامیّه) در
بصره،
عبداللّه بن ابیسرح (با سابقه
ارتداد) در
مصر،
سعید بن عاص در
کوفه و
اشعث بن قیس در
آذربایجان، همگی از بستگان عثماناند که به جای
صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و چهرههای برجسته جامعه اسلامی، حکم میرانند.
اینان با پشتیبانی خلیفه، بر مردم سخت میگیرند و فریاد مردم به جایی نمیرسد و چون صحابه بزرگ پیامبر خدا زبان به اعتراض میگشایند، سیاسی میشوند و عثمان، برخوردی خشن و دور از انصاف را با آنان پیشه میسازد:
ابوذر را به
ربذه تبعید میکند و او در تنهایی و مظلومیّت، زندگی را بدرود میگوید؛
عمّار بن یاسر، حقمدار بزرگ، را با آن پیشینه درخشان، شخصا چنان میزند که به «
فتق» دچار میشود؛
عبداللّه بن مسعود را تبعید کرده، حقوقش را از
بیتالمال میبُرد؛ و....
روش اقتصادی عثمان نیز بسی شگفتانگیز است. او با بیتالمال، چنان رفتار میکند که گویا «مِلک طِلق» اوست. گشادهدستی و بخشش او را بسیار گزارش کردهاند، بطوری که زشتی این همه گشاده دستی، از دید محقّقان آگاه
اهلسنّت نیز پنهان نمانده است.
او اموال بسیاری را به
ابوسفیان، حَکَم، مروان و دیگران میبخشد و در برابر اعتراض مردم، هرگز تسلیم نمیشود و شگفت، اینجاست که گاه، این همه بخشندگی از بیتالمال را «
صله رحم» تلقّی میکند!
وی با اینگونه کارها تضادّ طبقاتیِ شگفتی را در جامعه اسلامی پدید میآورَد. این رفتارها و این نواختنهای ظالمانه و بخششهای متضاد با فرهنگ دینی، اندکاندک، اعتراض مردم را میگسترانَد، تا بدانجا که به شورشی همگانی و حرکتی عمومی بر ضدّ عثمان تبدیل میشود.
نکته مهمّی که گاه از دید محقّقان پنهان مانده و شایان بسی توجّه است، تغییر و دگرسانی در دین و تحریف و دستکاری
احکام الهی از سوی عثمان است که در روزهای شورش، در شعارها و سخنان مخالفان خلیفه به روشنی دیده میشود.
گشادهدستیهایِ خلیفه در بیتالمال، بخششهای بیحساب وی و نیز بکار گماریهای بیمعیار و به دور از سیاست از یکسو و تلاش مورّخانی که به جای نگاهبانی از میراث تاریخی، نگهبان شخصیّتهای تاریخی بوده و چهرهها را پرداخته و بر ساختهاند، از سوی دیگر، نگذاشته تا این بُعد از ناهنجاریهای خلیفه (که شاید بیشترین نقش را در خیزش مردم داشته است) نمایان شود. نمونههایی را میآوریم:
روایت شده که به
زید بن ارقم گفته شد: چرا عثمان را
تکفیر کردید؟ گفت:
«به خاطر سه چیز: اموال را تنها بازیچه اغنیا قرار داد و به دیگران نداد؛ آن دسته از
اصحاب پیامبر را که در راه
دین هجرت کرده بودند، در جایگاه کسانی قرار داد که با
خدا و پیامبرش جنگیده بودند؛ و به غیر
کتاب خدا عمل کرد.»
عمّار یاسر که در حقمداری، شهره آفاق بود و در خیزش بر ضدّ عثمان نقش مؤثّری داشت، در هنگامه
صفّین، خطبهای خواند و در ضمن آن، برای ترغیب مردمان بر ضدّ معاویه گفت:
«اِنهَضوا مَعی عِبادَ اللّهِ الی قَومٍ یَطلُبونَ ـ فیما یَزعُمونَ ـ بِدَمِ الظّالِمِ لِنَفسِهِ، الحاکِمِ علی عِبادِ اللّهِ بِغَیرِ ما فی کِتابِ اللّهِ، انَّما قَتَلَهُ الصّالِحونَ المُنکِرونَ لِلعُدوانِ، الآمِرونَ بِالاِحسانِ، فَقالَ هؤُلاءِ الَّذینَ لا یُبالونَ اذا سَلُمَت دُنیاهُم ولو دَرَسَ هذَا الدّینُ: لِمَ قَتَلتُموهُ؟ فَقُلنا: لِاَحداثِهِ...؛
ای بندگان خدا! با من به سوی گروهی برخیزید که ادّعای خونخواهی کسی را دارند که بر خود ستم کرد و حکمی جز آنچه کتاب خدا گفته بود، بر بندگان خدا روا داشت. او را شایستگانی کشتند که ستم را تاب نمیآوردند و به نیکی فرمان میدادند و حال، اینانی که چون دنیایشان به سلامت مانَد، از کهنه شدن دین واهمهای ندارند، میگویند: چرا او را کشتید؟ میگوییم: به خاطر بدعتهایش!»
در میان اظهار نظرهای صحابیان درباره رفتار عثمان، تعبیرهایی چون: «دینتان را دگرگون کرد»، «بدعتهایی آورد»، «تو بدعتهایی آوردی که مردم، آنها را نمیشناسند»، «خواست که دینمان را دگرگون کند»، «بدعتهایی آورد و با حُکمِ قرآن مخالفت کرد»، «حکم قرآن را پشت سرانداخت»، «کتاب خدا را دگرگون کردی»
و...فراوان است و این تعبیرها به واقع، نشانی از باور داشتن به تحریف دین، دگرگونی احکام الهی و دگرسانی آموزههای محمّدیاند که در حکومت عثمان اتّفاق افتاده است. چنین است که میبینیم تنی چند از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آبادیها نوشتند که: «دین محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تباه شد».
به هر حال، هنوز از روزگار حیات پیامبر خدا چندان نمیگذرد و مردمان نمیتوانند بنگرند که دین خدا دستخوش تحریف میشود، آموزههای الهی به سُخره گرفته میشوند و حکم خدا دگرگون میگردد. نمیتوانند این همه را بنگرند و دم فرو بندند.
مشاوران هر مدیر، در اداره و سامان بخشی امور و تحقّق عینی جریانها نقشی بس تعیین کننده دارند. بواقع، مشاوران اجرایی، نقشی تکمیلی (و البتّه بنیادی) در مدیریّت مدیر و پیشوایی رهبر جامعه به عهده دارند. بدینسان، گزینش آنان از یکسو و گونه بهرهگیری مدیر از آنها و چگونگی مشاورت آنان با مدیر و حد و حدود فهم و نیز
اخلاص آنان به مدیر و...از سوی دیگر، بسی حسّاس است.
متاسّفانه عثمان در تمام این موارد، یکسر ناهنجار است و موضعی نااستوار دارد. از گزینش افراد، سخن گفتیم. نزدیکان عثمان، نه وجهه اجتماعی دارند و نه چهره دینی. خلیفه نیز عنصری بیاراده و سست رأی اظهار نظرهای مشاوران است. مشاوران او نیز نه از اندیشه درست و نه از تعهّد دینی برخوردارند. در نتیجه آنچه میگویند و به عثمان تحمیل میکنند، در جهت هوسهای خویش و رویارویی با مخالفان است، نه برای صلاح امّت و
خلافت و
خلیفه.
اطرافیان عثمان (
بنیامیّه)، نه با
انصار پیوندی درست دارند و نه با
مهاجران کرداری صواب. در نتیجه عثمان را به سمتی سوق میدهند که نتیجهاش قتل وی است.
ابوسفیان، پیر سیاست آنان، که کینورزیاش با
اسلام شهره آفاق است، به عثمان میگوید:
«این اِمارت، امارتی جهانی و این پادشاهی، همان پادشاهی جاهلی است. پس بنیامیّه را بزرگان زمین قرار ده.»
عثمان نیز چنین میکند؛ امّا آنان او را به کجا میبرند؟ بنگرید:
سررشته تمام کارهایی که به نام عثمان انجام میشود، در دست
مروان (داماد و کاتب عثمان) است؛ جوانی که از آداب اسلامی، هیچ نمیداند و مطرود و تبعیدی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. زمانی که او از
تبعید باز میگردد و پای به
مدینه مینهد، بغض فروخورده چندین ساله خود را در سایه قدرتی که خلیفه مسلمانان بدو داده است، بیرون میریزد. او به تحقیر تمامی انصار و مهاجران میپردازد و این، در تهییج آنان بر ضدّ عثمان، مؤثّر میشود.
خلیفه، عنصر چشم و گوش بستهای مینماید که در دست مروان، همانند موم، تغییر میکند؛ چه آن زمان که رسما و در ملأ عام،
توبه میکند و مروان او را به توبهشکنی وادار میسازد، و چه زمانی که با عزل والی مصر موافقت میکند و سپس به پیشنهاد مروان، به قتل و تبعید و
شکنجه کردن انقلابیون
مصر، فرمان میدهد.
مروان که به واقع، دیکتهکننده سیاستهای عثمان است، در کشاندن عثمان به افراطِ در رفتار، بدانگونه تلاش میکند که
نائله، همسر عثمان، میگوید:
«به خدا سوگند، آنان او را میکشند و او را گناهکار میشمارند....و تو
[
ای عثمان!
]
از مروان، فرمان میبری و او تو را به هر کجا که بخواهد، میکشاند.»
مشاوران دیگر عثمان نیز از این قبیلاند. عثمان، آنان را جمع میکند تا درباره نارضایتی مردم با آنها به رایزنی بپردازد. معاویه راه حل را یاری جستن عثمان از نیروی نظامی میداند.
عبداللّه بن عامر نیز میگوید:
باید آنان را به
جهاد فرمان دهی تا از تو باز بمانند.
[
باید آنان را
]
در مرزها نگاهداری تا در برابر تو خوار شوند و هَمّ و غمّشان جز
[
حفظ جان
]
خود نباشد.
سعید بن عاص نیز میگوید که عثمان باید سرچشمهها را بخشکاند و رهبران آنان را بکشد....
در این مورد، معاویه پیشنهاد میکند که علی (علیهالسلام)،
طلحه،
زبیر و... کشته شوند. حال، با وجود این همه ذهن بیمار و اندیشه فاسد و جهتگیری ستمگرانه و شورش برانگیز، چه نیازی به سؤال از علل شکلگیری شورش است؟
در این روز، تنها کسی که از سر سوز و به لحاظ حراست از هویّت جامعه اسلامی، خالصانه به عثمان نصیحت میکند و عثمان را از پیامدها بر حذر میدارد،
علی (علیهالسّلام) است؛ کسی که با آن همه ظلم روا شده به وی، باز هم نمیخواهد کار بِدان جا بکشد... وای کاش که گوش شنوایی باشد و عثمان، به عهدهایی که میبندد و قولهایی که میدهد، پایدار بماند!
امام علی (علیهالسّلام) درباره موضع خود و چگونگی برخورد اطرافیان عثمان، سخنانی نغز و بیدارگر دارد. از جمله:
«وَاللّهِ ما زِلتُ اذُبُّ عَنهُ حَتّی انّی لَاَستَحی، ولکِنَّ مَروانَ ومُعاوِیَةَ وعَبدَ اللّهِ بنَ عامِرٍ وسَعیدَ بنَ العاصِ هُم صَنَعوا بِهِ ما تَری.فَاِذا نَصَحتُهُ وامَرتُهُ ان یُنَحِّیَهُمُ استَغَشَّنی حَتّی جاءَ ما تَری؛
به خدا سوگند، هماره از او دفاع کردم تا آنکه خجل شدم.
مروان و
معاویه و
عبداللّه بن عامر و
سعید بن عاص، با او کاری کردند که میبینید و چون او را نصیحت و امر کردم که آنان را براند، مرا به
خیانت متّهم کرد، تا
[
اینکه
]
آنچه میبینید، پیش آمد.»
اینها و جز اینها که گفتیم، عوامل خیزش بر ضدّ عثمان و زمینههای قیام بر ضدّ خلافت مرکزی بود.
مسعودی در
مروج الذهب درباره دلایل اعتراضات بر ضدّ عثمان میگوید:
در سال سی و پنجم
[
هجری
]
اعتراضها نسبت به عثمان فراوان شد و رد و انکار کارهایش بالا گرفت؛ همانند آنچه میان او و
عبداللّه بن مسعود واقع شد و
[
قبیله
]
هُذَیل به خاطر آن، از عثمان کناره گرفتند و یا ضرب و شتم
عمّار بن یاسر که او را به فتق دچار کرد و بنی مخزوم را به کناره گیری از عثمان وا داشتو از این جمله است کار
ولید بن عقبه در
مسجد کوفه و نیز کارهایی که عثمان با ابوذر کرد.
یعقوبی نیز دلایل را اینگونه میشمرد:
پس از شش سال که از خلافت عثمان گذشت، مردم، زبان به اعتراض بر ضدّ او گشودند و برخی افراد، سخنانی درباره او به زبان آوردند و گفتند: نزدیکان خود را بر دیگران مقدّم داشته و زمینهایی را در قُرُق خود کرده و خانه
[
مجلّلی
]
ساخته و مزارع و اموالی را از مال خدا و
مسلمانان برای خود برداشته و ابوذر (صحابی پیامبر خدا) و
عبدالرحمان بن حنبل را
تبعید کرده و
حکم بن ابیعاص و
عبداللّه بن سعد بن ابیسرح (دو رانده شده پیامبر خدا) را باز گردانده و خون
هرمزان را هدر داده و قاتل او (
عبیداللّه بن عمر) را به
قصاص او نکشته و
ولید بن عقبه را به حکومت
کوفه گمارده تا در
نماز، چنان کاری کند و با این همه، او را در پناه خود آورده و
[
ناشیانه
]
حکم
رجم داده است.
و این در مورد زنی از
[
قبیله
]
جُهَینه بود که شش ماه پس از ورود به خانه شوهر، فرزندی آورد و عثمان به رجم او فرمان داد و چون برای رجم، بیرون برده شد،
علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) بر عثمان وارد شد و گفت: «خداوند (عزوجل)
[
درباره فرزند
]
میگوید: وَ حَمْلُهُ وَ فِصَــلُهُ ثَلَـثُونَ شَهْرًا؛
و بارداری و از شیر گرفتن او، سی ماه است و درباره شیر دادن فرزند میگوید: حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ؛
دو سال کامل
[
پس، بارداری میتواند شش ماه باشد
]
» ازاینرو عثمان در پی آن زن فرستاد؛ امّا او را رجم شده و مرده یافتند. آن مرد نیز به فرزند خود، اعتراف و اقرار کرد.
طبری نیز ضمن اشاره به بعضی نکات، از ذکر بقیّه آنها صرف نظر کرده و گفته است:
ما بسیاری از عواملی را که به دست قاتلان عثمان بهانه داد تا کشتن او را توجیه کنند، بیان کردیم و از بسیاری دیگر، به خاطر علّتهایی که ما را به ترک نقل آنها برانگیخت، صرف نظر کردیم.
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «عوامل شورش علیه عثمان» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۸/۸.