ضرورت برزخ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عالم برزخ، قیامت، نظام خلقت، مرگ، آخرت، احقاق حق، هدف.
پرسش: آیا وجود عالم برزخ الزامی است و نمیشود مستقیماً بعد از مرگ به آخرت و زندگی ابدی برسیم؟
پاسخ: عالم برزخ در واقع به عنوان یکی از عوالم عبور
انسان در مسیر
قیامت قرار دارد و
انسان قبل از آنکه وارد مرحله نهایی
زندگی خود شود که همان زندگی ابدی اوست، در عالم برزخ مدتی به سر میبرد و مهمان عملکرد و
اعمال خود است؛ یعنی هرگونه در دنیا زندگی کرده، برخی نتایج آن در این مرحله، برای او ظاهر میشود.
همچنین به مقتضای
عدل خداوند متعال و وعدهای که به انسانها داده، انسانها پس از
مرگ دوباره زنده میشوند و به جزئیات اعتقادات و اعمالشان رسیدگی کامل میشود و میان انسانها به
حق قضاوت و داوری میفرماید و در نتیجه حق هر صاحب حقی را به وی میدهد و این مسئله در عالم برزخ امکان تحقق ندارد.
پس انسان از روزی که به
دنیا میآید، همانطور که
عالم دنیا برای او در واقع یک پل عبور است، زندگی در برزخ نیز برای او یک پل عبور است و هدف نهایی و مقصد پایانیاش در قیامت به دستش میآید و هر قدر در دنیا یا
برزخ به سر ببرد، در واقع در مسیر راه است و هنوز به مقصد اصلی خود نرسیده است.
براساس مبانی عقلی و فلسفی، بدون عبور از نشئه برزخ نمیشود به آخرت و قیامت رسید؛ چون
طفره، محال است؛ مثل اینکه نمیشود انسان بدون عبور از پلههای نردبان، به بالای بام منزل که به فرض، هدف نهایی اوست برسد، بدون آنکه مرحله وسط را پشت سر بگذارد؛ چون طفره است و طفره از نظر عقلی محال است؛ یعنی بدون عبور از حلقه وسطی نمیشود به حلقه آخر رسید.
ابتدا مشخص شود که اساساً برزخ و قیامت چیست و چرا انسان مدتی در برزخ، بعد در قیامت وارد میشود؟ پس در سه محور باید پاسخ ارائه شود:
حال
انسان در
زندگی برزخی بسیار شبیه به حال کسی است که برای رسیدگی اعمالی که از وی سر زده، به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته و به تنظیم و تکمیل پروندهاش بپردازند. آنگاه در
انتظار محاکمه در بازداشت به سر برد.
روح انسان در برزخ، با صورتی که در دنیا
زندگی میکرد، به سر میبرد. اگر از نیکان است، از
سعادت و
نعمت و همجواری پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار میشود و اگر از افراد بد است، در نقمت و
عذاب و همراه با
شیاطین و پیشوایان ضلال و گمراهان به سر میبرد.
با توجه به این بیان معلوم میشود که عالم و مرتبه
برزخ در واقع به عنوان یکی از عوالم عبور انسان در مسیر قیامت قرار دارد و انسان قبل از آنکه وارد مرحله نهایی زندگی خود شود که همان زندگی ابدی اوست، در
عالم برزخ مدتی به سر میبرد و مهمان عملکرد و
اعمال خود است؛ یعنی هرگونه در
دنیا زندگی کرده، برخی نتایج آن در این مرحله، برای او ظاهر میشود.
درباره قیامت باید به اختصار گفت: به مقتضای
عدل خداوند متعال و وعدهای که به انسانها داده، انسانها پس از مرگ دوباره زنده میشوند و به جزئیات اعتقادات و اعمالشان رسیدگی کامل میشود و میان انسانها به
حق قضاوت و داوری میفرماید و در نتیجه حق هر صاحب حقی را به وی میدهد.
و این مسئله در عالم برزخ امکان تحقق ندارد؛ چون:
اولاً عدهای از مردم هنوز زندهاند و در
دنیا به سر میبرند و بسیاری از
حقوقالناس باید احقاق حق شود که اگر صاحب حق هنوز زنده باشد و یا غاصب حق کسی است که هنوز زنده باشد، چگونه احقاق حق صورت بگیرد.
ثانیاً: عالم برزخ مثل پل عبوری است و مردم باید همه از این پل عبور کنند تا در
قیامت مجتمع شوند، تا به حساب اعمالشان رسیدگی شود و این تنها در قیامت ممکن است و نه در مسیر راه یعنی عالم برزخ.
با توجه به دو نکته یادشده، پاسخ سؤال بهآسانی معلوم خواهد شد؛ زیرا معلوم شد که
انسان از روزی که به دنیا میآید، همانطور که عالم دنیا برای او در واقع یک پل عبور است،
زندگی در برزخ نیز برای او یک پل عبور است و هدف نهایی و مقصد پایانیاش در قیامت به دستش میآید و هر قدر در دنیا یا برزخ به سر ببرد، در واقع در مسیر راه است و هنوز به مقصد اصلی خود نرسیده است.
برای روشن شدن مطلب به این مثال توجه شود: اگر شخصی بخواهد از
قم به مقصد
تهران حرکت کند، در میان راه هر اندازه توقف طولانی شود، باز به
هدف و مقصد اصلی خود نرسیده و باید به تهران برسد و نمیشود گفت که به مقصد تهران حرکت کرده است. چرا در بین راه تا ابد به سر نمیبرد یا چرا بدون عبور از آن مسیر به تهران نمیرسد؟ مسئله برزخ و قیامت نیز نظیر همین مثال است. هدف انسان و مقصد او قیامت است و زندگی ابدی او در آن مرحله نصیبش میشود؛ ولی برزخ مثل مسیری است که در راه رسیدن به آن مقصد به طور حتم باید پشت سر گذاشته شود.
بیان فوق، با رویکرد فلسفی بدین صورت تبیین میشود. اساساً در نظام
خلقت، برای انسان سه نشئه وجود دارد که انسان به هر کدام از آن سه نشئه به نحوی تعلق پیدا میکند:
نشئه اول همین عالم دنیا که نشئه
تکلیف است و انسانها باید با
عمل به دستورات
خداوند سعی کنند زمینه سعادت ابدی خود را تأمین نمایند.
نشئه دوم، عالم برزخ است. در این نشئه گرچه تکلیفی برای انسان وجود ندارد، اما
تکامل انسان در این مرحله از سفر نیز به نحوی وجود دارد؛ لذا در آموزههای دینی بسیار سفارش شده که برای
اموات خیرات داده شود و برای آنها
دعا شود. همه این دستورات معنایش آن است که در عالم برزخ تکامل وجود دارد و یکی از راههای تحصیل آن همین دعاهایی است که بعد از
مرگ به
روح مردهها
هدیه میشود.
پس معلوم میشود که نشئه برزخ، مرحله نهایی سفر نیست و آنجا نیز مثل دنیا میانه راه است.
در نتیجه نشئه سوم، مرحله نهایی و جایگاه ابدی انسان است. نشئهای است که انسان باید در آنجا نتیجه اصلی عملکرد خود را ببیند.
نکته مهم این است که براساس مبانی عقلی و فلسفی، بدون عبور از نشئه
برزخ نمیشود به
آخرت و قیامت رسید؛ چون
طفره محال است؛ مثل اینکه نمیشود انسان بدون عبور از پلههای نردبان و مانند آن، به بالای بام منزل که به فرض، هدف نهایی اوست برسد، بدون آنکه مرحله وسط را پشت سر بگذارد؛ چون طفره است و طفره از نظر عقلی محال است؛ یعنی بدون عبور از حلقه وسطی نمیشود به حلقه آخر رسید.
۱. امام خمینی، معاد از دیدگاه امام خمینی، مؤسسه آثار امام، ۱۳۷۸ش.
۲. جوادی آملی، یاد معاد، مرکز فرهنگی رجاء تهران، ۱۳۷۵ش.
۳. جوادی آملی، انسان در اسلام، مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۷۲ش.
۴. مصباح، محمدتقی، آموزش عقاید، ج۳، سازمان تبلیغات، ۱۳۷۶ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ضرورت برزخ»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۵/۲۷.