شهادت خزیمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: جمعآوری
قرآن ، شهادت خزیمه،
سوره توبه .
پرسش: آیا جریان
شهادت خزیمه، در مورد آیه آخر سوره توبه صحیح است؟
پاسخ: قبل از بیان صحت و یا عدم صحت آنچه در سؤال آمده، نخست با نگاهی به نظریات مطرح شده در کتابهای
علوم قرآن ، در این مورد میتوانیم
قضاوت بهتری داشته باشیم.
زید بن ثابت که مسئول جمعآوری قرآن شد میگوید:ابوبکر به من گفت:تو در دوران رسول خدا نوشتن
وحی را به عهده داشتی. اینک جمعآوری قرآن را به عهده بگیر، من هم قبول کردم و
قرآن را از لوحها و کاغذها و تخته پارهها و از سینههای مردم جمعآوری کردم تا اینکه دو آیه آخر سوره
توبه را تنها در نزد
ابیخزیمه انصاری پیدا نمودم و آن این بود:"
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ.... ".
خارجه فرزند زید بن ثابت نقل میکرد:از پدرم شنیدم که میگفت:وقتی که مصحف را استنساخ میکردیم، آیهای از
سوره احزاب را که از خود رسول خدا شنیده بودم گم کردیم، پس از پیجویی در نزد خزیمة بن ثابت انصاری پیدا نمودیم، و به سوره احزاب ملحق کردیم که بدینگونه بود:"
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ... ".
یحیی بن عبدالرحمان بن خطاب نقل میکند:عمر بن خطاب تصمیم گرفت قرآن را جمعآوری کند، در میان مردم به پا خاست و گفت:هرکس چیزی از قرآن را از
رسول خدا فراگرفته است، بیاورد و مردم آیاتی را که در صحیفهها و لوحهها نوشته بودند آوردند، ولی
عمر از کسی آیهای را نمیپذیرفت، مگر آنچه را که دو نفر به قرآن بودنش
شهادت دهند. بعد از عمر عثمان هم به مردم گفت:در پیش هرکس آیه و یا آیاتی از
کتاب خدا وجود دارد، بیاورد، ولی او هم هیچ سخنی را قبول نمیکرد، مگر با شهادت دو نفر که قرآن بودن آن را
امضا و
تصدیق کنند. در آن هنگام خزیمة بن ثابت آمد و گفت:من با چشم خود دیدم که شما دو آیه از قرآن را کنار گذاشتید و آنها را ننوشتید. گفتند:آن دو آیه کدام است؟ گفت:من خودم از
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ این دو آیه را فراگرفتهام، آنگاه دو آیه آخر سوره توبه را خواند:"
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ... ".
عثمان این دو آیه را که از خزیمه شنید گفت:من شهادت میدهم که این دو آیه از طرف خدا نازل شده است، شما چه مصلحت میدانید و این آیه را در کجای قرآن قرار دهیم؟ خزیمه گفت:این دو آیه را به آخرین سورهای که بر
پیامبر نازل شده است، ملحق کنید! این بود که این دو آیه را به آخر سوره توبه ملحق ساختند و آن سوره را با همان دو آیه پایان دادند.
عبید بن عمیر میگوید:عمر هیچ آیهای را در مصحف نمینوشت؛ مگر اینکه دو نفر به
قرآن بودن آن شهادت دهند. مردی از انصار این دو آیه:"
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ... " را آورد، عمر گفت:درباره آنها از تو
شاهد نمیخواهم؛ زیرا
اخلاق رسول خدا همانطور بوده که در این دو آیه آمده است.
خزیمة بن ثابت چنین نقل میکند که من آیه:"
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ... " را نزد عمر بن خطاب و زید بن ثابت آوردم. زید گفت:آیا کسی هست که برای تو شهادت دهد؟ گفتم:به خدا نمیدانم. عمر گفت:من درباره این آیه برای او شهادت میدهم.
زید بن ثابت میگوید: هنگامی که مصحفها را مینوشتم، من یک آیه را که از رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شنیده بودم، در پیش کسی و یا در یاد داشتی پیدا نکردم، سپس آن را در پیش خزیمة بن ثابت یافتم و آن آیه این بود:"
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا... " و چون رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شهادت خزیمه را به جای شهادت دو نفر میپذیرفت و «ذو الشهادتین» نامیده میشد، من هم شهادت وی را به تنهایی پذیرفتم و با شهادت او، آن آیه را نوشتم.
ابن اشته از لیث بن سعید نقل میکند:اول کسی که قرآن را جمع آوری کرد،
ابوبکر و نویسندهاش هم زید بن ثابت بود. مردم آیاتی را که در نزدشان بود به پیش زید میآوردند؛ ولی او نمیپذیرفت؛ مگر با شهادت دو نفر راستگو و مورد اعتماد و زید بن ثابت دو آیه آخر
سوره برائت را پیدا نکرد، مگر در نزد خزیمه؛ اما شاهدی نبود که گفتار وی را
تصدیق کند، با این حال ابوبکر دستور داد که آن را بنویسند؛ زیرا رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شهادت او را به جای شهادت دو نفر میپذیرفت و همان آیه نوشته شد، عمر نیز آیه
رجم را آورد و چون شاهدی نداشت، نوشته نشد.
این بود روایاتی که درباره کیفیت و چگونگی جمعآوری قرآن در مورد آیات آخر
سوره توبه نقل شده است.
با دقت در این روایات معلوم میشود که برخی تصریح دارند که این دو آیه را ابوخزیمه آورد؛ ولی
روایات دیگر آورنده آن دو آیه را خزیمة بن ثابت میداند. ابن عبدالبر در این مورد میگوید:خزیمه و ابوخزیمه دو نفر هستند و هریک شخص جداگانهای بوده است و در میان آنان کوچکترین نسبت و قوم و خویشی هم وجود نداشته است.
در مورد قرآن بودن این دو آیه، روایتها سه گروهاند:بنا به برخی، قرآن بودن این دو آیه بهوسیله
شهادت تنها یک نفر ثابت شده است؛ ولی در روایت دیگر شهادت
عثمان نیز اضافه شده است و در دیگری شهادت
عمر به شهادت نفر اول اضافه شده است.
نکته قابل توجه دیگر این است که مسلمانان در دو مسئله اتفاق نظر و اجماع دارند. یکی اینکه میگویند: قرآن بودن هیچ سخنی ثابت نمیشود مگر از راه تواتر و نقلهای پیاپی و یقینآور. دوم اینکه میگویند:زیادتی به قرآن راه نیافته است؛ ولی روایات تدوین که مورد بحث ماست با این دو مسئله اجماعی،
تضاد و منافات دارد.
به عبارت دیگر، تمام مسلمانان برای اثبات قرآن بودن کلامی و سخنی، راهی به جز
تواتر و نقلهای فراوان و یقینآور نمیدانند؛ ولی روایات تدوین قرآن که نقل شد، دلالت میکنند بر اینکه در موقع جمعآوری قرآن تنها مدرک و مرجعی که برای اثبات قرآن بودن سخنی، در اختیار بود و بهوسیله آن، آیات قرآن از غیر آیات تشخیص داده میشد، عبارت بود از شهادت دو نفر مسلمان و گاهی یک نفر که شهادت وی مطابق شهادت دو نفر باشد. لازمه این سخن این است که قرآن با
خبر واحد نوشته شده است، نه از طریق تواتر! آیا واقعا یک نفر مسلمان میتواند به این مطلب ملتزم باشد؟ یا چنین سخنی را بر زبان براند؟! ما نمیدانیم صحیح بودن اینگونه روایتها که به ثبوت قرآن به وسیله خبر واحد و یا شهادت دو نفر و یا یک نفر شاهد دلالت دارند، با
اجماع و عقیده تمام مسلمانان به اینکه
قرآن به جز تواتر از راه دیگر ثابت نمیشود، چگونه میتواند توافق و سازش داشته باشد؟! آیا قطعی بودن اینکه قرآن باید از راه تواتر ثابت شود نه از راه خبر واحد و شهادت دو نفر، دلیل بر
دروغ بودن تمام این روایات نیست؟
آنچه را که بهصورت خلاصه در این مقال میتوان گفت این است که نسبت دادن جمعآوری قرآن به
خلفا و دوران بعد از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ امری است موهوم و پنداری است غلط و بیاساس که با قرآن،
سنت ، اجماع و
عقل مخالف بوده و هست و طرفداران
تحریف نمیتوانند از این راه، نظریه غلط و بیاساس خویش را اثبات نمایند، بلکه قرآن در دوران خود
پیامبر و به دستور و نظارت وی انجام گرفته است.
اگر بر فرض، قبول کنیم که قرآن را
ابوبکر در دوران خلافتش جمعآوری کرده است، کیفیت آن به شکلی که در این روایات آمده است، مسلماً دروغ است؛ زیرا جمعآوری قرآن بر پایه قطع و
یقین استوار بود؛ یعنی آیات قرآن در اثر تواتر و نقلهای فراوان و یقینآور در میان مسلمانان، معروف و شناخته شده بود و همان آیات قطعی و شناخته شده که در دلها و سینهها بود و مسلمانان با آنها
انس و آشنایی داشتند، در قرآن آورده شده و در یکجا جمعآوری شد.
آری، جای تردید و شک نیست که
عثمان در دوران خویش قرآن را جمعآوری کرده است؛ ولی نه به آن معنا که سورهها و آیات قرآن را در یک
مصحف تدوین کند و از پراکندگی بهصورت مجموعه واحد در بیاورد؛ بلکه بدین معنا که او تمام مسلمانان را در یک
قرائت واحد جمع و متحد نمود و تمام قرآنهای دیگر را که با آن قرائت موردنظر موافق نبود، سوزاند و بدین وسیله
مسلمانان را از هرگونه اختلاف قرائت نهی و منع نمود که آن را در اصطلاح «
توحید المصاحف » مینامند.
۱. البحر المحیط فی التفسیر، ابوحیان محمد بن یوسف اندلسی، ج ۵، ص ۵۳۵.
۲. البیان فی تفسیر القرآن، سیدابوالقاسم خوئی، ص ۲۴۰.
۳. المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، ج ۱۲.
پایگاه اسلام کوئیست.