شناخت خدا از طریق خدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خداوند متعال،
امام علی،
شیخ صدوق،
پرسش: چگونه خداوند متعال، خود را به مردم معرفی کرده و آنان را به سوی خود رهنمون گردیده است؟
اگر دقّت کنیم، خواهیم دید که خداوند متعال، خود را از هر طریق ممکن، به مردم معرفی کرده و انواع ابزار و امکانات درونی و برونیِ
خداشناسی را برای بشر فراهم ساخته است. ازاینرو، شیخ المحدّثین، صدوق (رحمهالله) در تفسیر سخن امام علی (علیهالسلام) که میفرماید: «اِعرِفوا اللّهَ باللّهِ؛ خدا را به خدا بشناسید!» میگوید:
«عَرَفنَا اللّهَ بِاللّهِ لاَِنّا ان عَرَفناهُ بعُقولِنا فَهُوَ (عزّوجلّ) واهِبُها؛ و ان عَرَفناهُ (عزّوجلّ) بِاَنبِیائِهِ و رُسُلِهِ و حُجَجِهِ (علیهمالسّلام) فَهُوَ (عزوجل) باعِثُهُم و مُرسِلُهُم و مُتَّخِذُهُم حُجَجا؛ و ان عَرَفناهُ بِاَنفُسِنا فَهُوَ (عزوجل) مُحدِثُها، فَبِهِ عَرَفناهُ؛
خدا را به خدا شناختیم؛ چون اگر او را به خردهایمان بشناسیم، خرد را همو بخشیده، و اگر با پیامبران و فرستادگان و حجتهایش بشناسیم، باز خدای (عزوجل) خود، آنان را بر انگیخته و فرستاده و به عنوان
حجّت بر گرفته، و اگر با نفس خود بشناسیم، باز هم خدای (عزوجل) آن را پدید آورده است. پس خدا را به خدا شناخته ایم.»
آنچه خداوند متعال، برای آشنایی با خود، در درونِ وجود انسان قرار داده است، سرشت خداشناسی،
عقل و
قلب است و آنچه در بیرون از وجود انسان قرار داده، عبارت است از
وحی و
انبیا.
وظیفه انبیای الهی (همانطور که
امام علی (علیهالسلام) فرموده) هدایت فطرت و عقل، و زدودن موانع و حجابهای معرفت از دیده آنهاست:
«فَبَعَثَ فیهِم رُسُلَهُ، و واتَرَ اِلَیهِم اَنبِیاءَهُ، لِیَستَادوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ، و یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ، و یَحتَجّوا عَلَیهِم بِالتَّبلیغِ، و یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقولِ، و یُروهُم آیاتِ المَقدِرَةِ...
پس در میان آنان، پیامبرانش را برانگیخت و پیامبرانش را پی در پی به سوی آنان فرستاد تا ادای
میثاق فطرت را از آنان بخواهند و نعمتهای از یاد رفته را به آنان یادآور شوند و با اطلاع، بر آنان احتجاج کنند. و دفینههای خرَدِ ایشان را بیرون کشند و نشانههای قدرتش را بر آنان بنمایانند.
بنابراین، همانطور که در شماری از احادیث آمده است،
معرفت، ساخته و پرداخته خداست. اوست که ابزار شناخت را به انسان عنایت کرده و امکان تحصیل آن را فراهم ساخته است و انسان، میتواند با بهرهگیری از هدایت انبیای الهی و زدودن موانع معرفت، با دیده عقل و دل، به روشنی جلوههای جمال حضرت احدیت را مشاهده کند.
بر اساس این تحلیل، میتوانیم بسته به مراتب خداشناسی، سه تفسیر روشن را از «شناخت خدا به خدا» ارائه کنیم:
خداوند متعال، با ارائه آثار
علم و
قدرت و
حکمت در
نظام آفرینش به انسان، او را با آفریدگار حکیم و توانای جهان آشنا میکند. شماری از احادیث، به این تفسیر اشاره دارند، مانند:
«اِنَّما عَرَّفَ اللّهُ (جَلَّوعَزَّ) نَفسَهُ اِلی خَلقِهِ بِالکَلامِ وَ الدَّلالاتِ عَلَیهِ وَ الاَعلامِ؛
بیتردید، خدای (عزوجل)، خود رابا سخن و دلالت و نشانهها به مردم شناسانده است.»
تنزیه و
تقدیس آفریدگار از مشابهت با آفریدهها، دومین تفسیر شناخت خدا به خداست، پیشگام محدّثان،
شیخ کلینی (قدسسره)، در تبیین این تفسیر میگوید:
خداوند، اشخاص و نورها و
جواهر و
اعیان را آفریده است. اعیان، همان جسمها هستند و جوهرها، همان روحها هستند و خدای (عزّوجلّ) نه شبیه جسم است و نه
روح. هیچ کس در آفرینش روح حسّاس ادراک کننده، نقش و تأثیری ندارد. او به تنهایی، ارواح و اجسام را میآفریند و چون هر دو شباهت به جسم و روح، از او نفی شد، خدا به خدا شناخته شده است و اگر او به روح یا بدن و یا نور
تشبیه بشود، خدا به خدا شناخته نشده است.
صدر الدین شیرازی (قدسسره) نیز درباره شناخت خدا به خدا از طریق تنزیه و تقدیس میگوید:
معنایش این است که در آغاز با وجود اشیا، بر وجود او استدلال شود. سپس ذات او، با نفیِ مانند و شبیه داشتن، شناخته شود. پس چون غیر او از او نفی شد و شبیهی (چه جسم باشد و چه روح) برای او تصوّر نشد، دانسته میشود که او از توصیف به غیر ذات خود، منزّه است. پس هر کس خدا را اینگونه بشناساند که به هیچ چیزی شبیه نیست و چیزی هم شبیه او نیست، بیگمان، خدا را به خدا شناخته است، نه به غیر او.
این تفسیر، در شماری از احادیث نیز آمده است؛ مانند آن که امیر مؤمنان (علیهالسلام) در پاسخ کسی که از ایشان پرسید: «چگونه خدا، خود را به تو شناسانده است؟ » فرمود:
«لا یَشبَهُهُ صورَةٌ، و لا یُحَسُّ بالحَواسِّ، و لا یُقاسُ بِالنّاسِ؛
هیچ تصویری، شبیه او نیست و با حواس حس نمیشود و با مردم مقایسه نمیگردد.»
کاملترین تفسیر شناخت خدا به خدا، شناخت او از طریق شهود قلبی است که: «آفتاب آمد دلیل آفتاب». در شماری از احادیث، بدین تفسیر اشاره شده؛
از جمله آنچه در احادیث، از
صحف ادریس، نقل شده است:
«بِالحَقِّ عُرِفَ الحَقُّ، و بِالنّورِ اُهتُدِیَ اِلَی النّورِ و بِالشَّمسِ اُبصِرَتِ الشَّمسُ؛
با
حق، حق شناخته میشود و با
نور، به نور ره برده میشود و با
خورشید، خورشید دیده میشود.» صدر الدین شیرازی (قدسسره) در
شرح اصول الکافی، درباره شناخت خدا به خدا میگوید:
معرفت خدا با خدا، دو گونه است: یکی، ادراک ذات او با شهود و عرفان ناب و دیگری، با تنزیه و تقدیس.
امام خمینی (رحمةالله) نیز در شرح عبارت «اعرفوا اللّهَ باللّهِ» میگوید:
پس از آنکه سالک الی اللّه، به قدم ریاضت و تقوای کامل، از بیتنفس خارج شده و علاقه و تعیّنات، همراه بر نداشت و
سفر الی اللّه محقق شد، اوّل تجلّی
[
ای
]
که حق تعالی بر قلب مقدسش
[
می
]
کند،
تجلّی به
الوهیت و
مقام ظهور اسماء و صفات است و این تجلّی نیز به یک ترتیب منظّمی است از اسمای مُحاطه تا به اسمای محیطه رسد، حسب قوّت و ضعف سیر و قلب سایر (سالک) (به تفصیلی که در این مختصر نگنجد) تا آنکه منتهی شود به رفض (کنار نهادن) کل تعیّنات عالم وجود؛ چه از خود و چه از غیر (که در منازل و مراحل بعد، آن نیز از خود است) و پس از رفض مطلق، تجلی به الوهیّت و مقام اللّه (که
مقام احدیت، جمع اسمای ظهوری است) واقع شود، و «اعْرِفوا اللّه بِاللّه»، به مرتبه نازله اوّلیه، ظهور پیدا کند.
و در اوّل، وصول عارف به این مقام و منزل، فانی شود در آن تجلّی و اگر عنایت ازلی شامل شود، عارف، اُنسی حاصل کند و وحشت و تعب سیر، مرتفع گردد و به خود آید و به این مقام،
قناعت نکند و با قدم
عشق، شروع به سیر کند (و در این سفر عشقی، حق، مبدأ سفر و اصل سفر و منتهای آن است) و در
انوار تجلّیات، قدم زند و «تَقَدَّمْ؛ پیش بیا» شنود تا آنکه اسما و صفات در مقام واحدیت، بر قلب او به ترتیب منظّمی تجلی کند تا آنکه به مقام احدیت جمعی و مقام
اسم اعظم ظهور نماید که اسم «
اللّه» است و در این مقام، «اعْرِفُوا اللّه باللّه»، به مقام عالی تحقّق یابد، و پس از این نیز مقام دیگری است که اکنون از مورد نظر ما خارج است.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «شناخت خدا از طریق خدا» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۳/۲۳.