سرکه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام صادق علیهالسلام، سرکه.
پرسش: از امام صادق ـ علیهالسلام ـ روایت است که «
سرکه دل را نورانی میکند». مقصود ایشان از
نورانیت دل ، دل مادی است یا
معنوی ؟
پاسخ:
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود: «الخلّ یسکن المرار ویحیی القلب ویقتل دود البطن ویشدّ الفم؛
سرکه، زرداب (صفرا) را تسکین میدهد و
قلب را زنده میکند و کرمهای شکم را میکُشد و لثهها را محکم میکند».
مانند این حدیث از
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ نیز نقل شده است.
در جمله «یحیی القلب» که بهمعنای «قلب را، زنده میکند و
حیات میبخشد»، یکی احتمال این است که مراد حضرت از زنده کردن قلب، سالم کردن قلب است؛ یعنی سرکه این خاصیت را دارد که قلب را از آلودگیها و امراض پاک میکند و آن را سالم نگه میدارد.
احتمال دیگر این است که مراد از حیات قلب، جلا بخشیدن و نورانی کردن قلب است. در این صورت این از آثار معنوی خوردن سرکه خواهد بود.
در روایت دیگر آمده است: «الخلّ ینیر القلب؛
سرکه قلب را نورانی میکند».
در جلد ۶۶
بحار الانوار ، روایاتی در بخشی با عنوان «باب الخل» ذکر شده است. بعضی از این روایات، سرکه را باعث استواری و محکم شدن
عقل دانسته؛ مثل: (الخّل یشدّ العقل) و در برخی دیگر آمده است: سرکه، کِرمها و میکربهای
معده و روده را میکُشد و دهان را محکم میکند (مخاط
لثه را محکم میکند.)
در روایتی دیگر آمده است: ما
امامان غذا خوردن را با
سرکه شروع میکنیم. سرکه عقل را محکم میکند؛ و
خدا و
فرشتگان بر سفرهای که در آن
نمک و سرکه باشد، درود میفرستند.
از
امام صادق ـ علیهالسلام ـ نقل شده است: سرکه و
زیتون از غذای پیامبران بوده است.
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ فرمود:«خانوادهای که سرکه بخورند،
فقیر نمیشوند».
با تفحص و تجسس در روایات به این نتیجه میرسیم که قلب آدمی، نقشی اساسی در
ایمان و
کفر و درجات این دو دارد. البته قلبی که در اینجا از آن سخن به میان میآید، عضوی که از مهمترین اعضای بدن است و
خون را به تمام بدن پمپاژ میکند، نیست و از طرفی، قلب بهمعنای
مغز و عقل و قوه ادراکی بشر نیز نمیباشد؛ بلکه به معنای مرکزی در بدن است که محل احساسات و عواطف و
عشق است و خوشحالی و شادمانی و
غم و اندوه و
یقین و
شک به آن ارتباط دارد و در زبان فارسی به آن دل میگویند؛ مثلاً میگوییم: دلم به حال فلانی سوخت.
البته این مرکز که به آن قلب یا دل میگوییم، با عقل که مرکز ادراکات است و با قلبی که پمپاژ کننده خون به تمامی اعضای بدن است، بیارتباط نیست. قلب به این معنا در آیات و روایات بسیار مورد توجه واقع شده است. تعبیرات فراوانی از قبیل:
قساوت قلب ، صفا و جلای قلب، اقبال قلب، پاکی قلب، حیات قلب، رقت و نازکی قلب و سفیدی قلب در
آیات و
روایات آمده و معلوم است این حالات و صفات، مانند سیاهی و سفیدی یا رقت و نازکی و یا اقبال و ادبار مربوط به قلب صنوبری وماوین نیست؛ زیرا قلب ظاهری و گوشتی انسان
گناهکار و انسان مطیع از نظر ظاهر و رنگ شبیه یکدیگر است و اینگونه نیست که این قلب در فرد عاصی سیاه رنگ و در فرد مطیع و پاک، سفید رنگ باشد.
معلوم است که خوردن برخی غذاها تأثیر بهسزایی در نورانیت یا ظلمت قلب دارد و بهگونهای که یا دل را گشاده و بازمیکند و به دل اقبال میبخشد. و یا موجب قبض و گرفتگی و ادبار آن میگردد؛ همانطوری که اعمال و کردار انسان تأثیر مثبت یا منفی بر قلب و دل دارد. از جمله غذاهایی که در انبساط قلب و نورانیت آن تأثیر دارد،
انار و
عسل و سرکه و گلابی و
عدس و کرفس و بِهْ میباشد که در روایات به آنها توجه شده است.
بنابراین در غذاهایی مانند
سرکه که
دل را نورانی میکنند، ممکن است این نورانیت هم در جنبه مادی باشد و هم جنبه معنوی؛ یعنی هم از نظر ظاهری و جسمانی موجب طراوت و شادابی و انبساط گردد و با تأثیر خاص در بدن، آلودگیها و میکربها و سموم بدن را دفع کند و سلامتی و خرمی جسمانی را برای انسان به ارمغان آورد و هم تأثیر خاص معنوی در
روح و روان انسان داشته باشد و زمینهساز نورانیت و انبساط روحی انسان گردد و
معنویت را در
انسان تقویت نموده و دل را نورانی نماید. در جای خود ثابت شده که روح و
جسم و
امور مادی و معنوی در یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارند و گاه اموری مادی مانند عدس، امری معنوی مانند رقت قلب و تقویت عواطف و
معنویات را به دنبال داشته باشد. احتمال دیگر این است که تأثیر غذایی مانند سرکه در نورانیت دل و انبساط معنوی، تأثیری غیر مستقیم و باواسطه باشد؛ به این معنا که مثلاً سرکه موجب سلامتی جسم و دفع بیماری و سموم بدن و میکربهای مضر گردد و با سالم شدن جسم، روح نیز شاداب و باطراوت گردد و نورانی شود.
پایگاه حدیث نت.