ساخت مسجد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ساخت ضریح، ساخت مسجد، گنبد، قبر، ضریح امامان عليهمالسلام، مرقد.
پرسش: روایاتی حتی در کتب شیعه وجود دارد که ساخت و ساز در کنار قبور را ممنوع دانسته تا آنجایی که ساخت مسجد را در آنجا روا نمیداند. چهگونه میتوان با وجود چنین روایاتی، ساخت ضریح و گنبد و... در کنار مرقد امامان را توجیه کرد؟
پاسخ: قرآن کریم، صریحاً در جریان نقل داستان اصحاب کهف، بنای مسجد بر
قبر آنان را عنوان نموده و بر آن مهر تأیید نهاده است. روایات بسیاری وجود دارد که
عبادت نزد قبور اولیای الهی را نهتنها مجاز، بلکه دارای ثواب و پاداشی مضاعف اعلام میکند. از آنسو، روایاتی نیز وجود دارند که شاید در نگاه اول بتوان آنان را در تعارض با آیه شریفه و روایات دسته اول دانست؛ اما باید دانست که واقعیات اجتماعی و خطراتی چون بازگشت به
شرک، تکاثر و فخرفروشی، از دست دادن
صبر و تحمل، برخی تفکرات خرافی ناسازگار با دین اسلام و... که جامعه اسلامی را
تهدید میکرد، از جمله دلایلی بودند که منجر به آن شدهاند که توجه افراطی مردم به قبرستانها از سوی پیشوایان دینی مورد نکوهش قرار گیرد.
همانگونه که در پاسخ ۳۳۵۷ (سایت:۳۸۷۰) همین پایگاه بدان پرداخته شده، براساس آیه ۲۱
سوره کهف: "
قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدا"،
ساخت مسجد در کنار قبور و طبیعتاً نماز در آن
مسجد را نمیتوان بهتنهایی اقدامی مخالف موازین
اسلام دانست؛ اما روایات موجود در این زمینه در دو دسته متفاوت قابل ارزیابی هستند:
روایاتی که نماز در کنار قبور اولیای الاهی را نهتنها مجاز، بلکه دارای ثوابی مضاعف برمیشمرد. تواتر معنوی چنین روایاتی در احادیث
اهل بیت علیهمالسلام به حدی است که جای هیچ توجیهی را برای مخالفت با آن باقی نمیگذارد، بهگونهای که تنها در ارتباط با نماز در جوار مزار سیدالشهدا ـ عليهالسلام ـ سرفصلی در کتاب
وسائل الشیعة وجود دارد که بیش از ده
روایت در مورد ثواب آن نقل شده است.
روایاتی چون
احادیث موجود در پرسشتان که ظاهراً ناظر به حرمت و یا کراهت ساخت مسجد و یا انجام فریضه نماز در کنار قبرهاست.
در این زمینه باید گفت: به دلیل صراحت قرآن کریم و روایات گروه اول، در جواز ساختوساز و نیز
نماز در کنار قبور، ناچاریم
روایات گروه دوم را مرتبط با آن نوع احترام به قبرها بدانیم که منجر به نوعی شرک،
اسراف، فخرفروشی با استفاده از
شخصیت مردگان و... میشود، اما احترام متعارف به قبور اولیای الاهی به دلیل آنکه منافاتی با
عبودیت پروردگار نداشته، بلکه در راستای آن میباشد، نمیتوان آن را مشمول این ممنوعیت دانست.
به عبارت دیگر، آیه شریفه و روایات دسته اول، حکمی ثابت را بیان میکنند؛ اما روایات دسته دوم ناظر به احکامی مقطعی هستند که حسب شرایط بیان شدهاند.
اکنون توضیح مختصری در ارتباط با برخی موارد که ممکن است آنها را دلیلی بر صدور روایات گروه دوم بدانیم، به استحضار میرسانیم:
در نگاه اول، باید دانست که
سجده در برابر قبرها به خودی خود نمیتواند شرکآمیز باشد؛ همانگونه که نماز و سجده در مقابل
کعبه، به معنای پرستش آن نیست، میتوان فرضی را در نظر گرفت که نمازی روبهروی نمادهای دیگری انجام شده، اما برای
خدا باشد. نمونه این موضوع را میتوان در فرمان خداوند به
ملائکه در ارتباط با سجود بر
حضرت آدم علیهالسلام ("
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَم")
و نیز دستور دیگر پروردگار در مورد نماز گزاردن روبهروی
مقام ابراهیم علیهالسلام ("
وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّی")
مشاهده کرد و میدانیم که مقام ابراهیم تنها جای پای اوست، اگر ساخت بنا و
نماز در کنار و یا مقابل آن، نشانی از
بندگی پروردگار باشد، نمیتوان بهعنوان مثال، نماز در کنار و حتی مقابل قبر
ابراهیم علیهالسلام در
فلسطین را شرک بدانیم. اما با این وجود، چون خداوند قبلهای را مشخص نموده، نباید خودسرانه مکان دیگری را هر چند
مقدس هم باشد بهعنوان قبله دیگری برگزینیم.
این احتمال وجود دارد که لعنت
یهود و نصاری از طرف پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ به دلیل آن بوده که آنها قبور
پیامبران خویش را خودسرانه، قبلهگاه خود قرار داده بودند و پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ نگران آن بود که بعد از رحلتشان، گروهی خودسرانه بهجای کعبه، رو به قبر حضرتش نماز گزارند.
با مراجعه به تفاسیر
با جریانی برخورد میکنیم که طی آن افرادی از دو قبیله متفاوت، برجستگان و سرشناسان خود را به رخ طرف مقابل کشیده و هنگامی که
سخن از زندگان به پایان رسید، مزایا و افتخارات مردگان قبیله خود را مطرح نمودند، تا آنجا که آیات اولیه سوره تکاثر نازل شد: "
أَلْهاکُمُ التَّکاثُر. حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِر..."
افزونطلبی (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از
خدا غافل نموده) است. تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید (و قبور مردگان خود را برشمردید و به آن افتخار کردید)!
طبیعی است که چنین نگاهی به مردگان و سوء استفاده از نام و شخصیت آنان و ساختن مقبرههای غیر معمول جهت پاسخ به تمایلات نفسانی نمیتواند مورد تأیید
اسلام بوده و بسیاری از روایاتی که ساختوساز در مقبرهها را مورد نکوهش قرار میدهد، ممکن است منصرف به چنین رفتاری باشد که متأسفانه اکنون نیز در برخی مقابر خانوادگی مشابه آن را مشاهده میکنیم.
با آنکه در
دین اسلام، سفارش فراوانی در ارتباط با صبر بر
مصیبتهای وارده وجود دارد، اما اکنون نیز مشاهده میکنیم که برخی افراد در سوگواری بر مردگان عادی، راه افراط را پیموده و گویا به اجر و پاداش صابرین اعتقادی ندارند. ممکن است پارهای از روایات نیز ناظر بر آن باشند که نباید
مرگ دوستان و آشنایان،
انسان را از ادامه
زندگی شرافتمندانه بازدارد.
در گذشتههای دور این تصور وجود داشت که مردگان بعد از مرگ نیز نیاز به غذا، مکان مناسب، زیور آلات و... دارند و به همین دلیل در قبرهای باستانی موجود در
تمدنهای قدیم، آثاری از اینگونه امور مادی به چشم میخورد. برخی روایات نیز میتوانند ناظر به آن باشند که تعمیر قبور با این دیدگاه سزاوار نبوده و امکانات مادی موجود در کنار قبر، نفعی به حال مردگان ندارد.
به دلیل آنکه در صدر اسلام، هنوز رفتار شرکآلود، بهخوبی از ذهن جامعه پاک نشده بود، احتمال برگشت عقاید جاهلی، مسلمانان را
تهدید میکرد. به همین دلیل، پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ در پارهای از مباحات نیز اقدامات شدیدتری اتخاذ میکرد تا شرک ریشهکن شود. طبیعی است که بعد از ریشهکن شدن شرک، نیاز به شدت
عمل کاهش مییابد.
از جمله این اقدامات، دستور پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ به شکستن ظرفهایی بود که مشروب در آن نگهداری میشد، با آنکه میدانیم که چنین کاری اکنون واجب نیست.
برخی شدت عملهای پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ در ارتباط با قبور را نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. بهعنوان نمونه،
اهلسنت معتقدند که ایشان مسلمانان را ابتدا از زیارت قبور نیز منع کرده بود، ولی با گذشت زمان، نهتنها این ممنوعیت برداشته شد، بلکه توصیه بدان نیز فرموده و آن را یادآور مرگ و
قیامت و نیز موجب
زهد در
دنیا اعلام کرد: "کنت نهیتکم عن زیارة القبور، فزوروها فإنها تزهد فی الدنیا و تذکر الآخرة".
با توجه به آنچه گفته شد و با نظر به واقعیات موجود در ارتباط با حرم امامان
شیعه میتوانیم به این نتیجه برسیم که ساختوساز در اطراف مراقد شریف آنان، مشابه ساختن مسجد بر قبر
اصحاب کهف و مکانی برای عبادت پروردگار ارزیابی شده و امکانات مادی موجود که یا برای رفاه حال زائران بوده و یا نمادی از هنر اسلامی هستند، مصداقی از از امور منفی یادشده در ارتباط با قبور نمیباشند. بنابراین نمیتوان از دیدگاه شرع، آن را نادرست دانست.
قابل توجه است که مشابه چنین وضعیتی را که ناشی از نیازهای عصر امروز است، در ساختوسازهای برخی اماکن مقدس در حرمین شریفین نیز میتوان مشاهده کرد؛ از جمله:
با آنکه میدانیم که براساس
روایات شیعه و سنی، عبادت بر کوه صفا در
مکه ثواب فراوانی دارد، اما اکنون به دلیل محافظت از این کوه تاریخی بر گرد آن حصاری کشیده شده و بر فراز آن نیز گنبدی افراشتهاند! زائران بیتالله، تنها میتوانند در کنار نردهها ایستاده و به عبادت مشغول شوند، ضمن اینکه سعی بین صفا و مروه که سابقاً در یک مسیر و در فضای باز انجام میشد، اکنون در طبقات مختلف و در محیطی سرپوشیده انجام شده و دلیل آن نیز افزایش تعداد زائران اعلام شده است.
رعایت حرمت کعبه درهرحال لازم بوده، تا آنجایی که برخی روایات، ساختن هر بنای مرتفعتر از
مکه را مکروه میدانند؛
اما اکنون در اطراف مسجدالحرام، ساختمانهایی وجود دارد که دهها برابر مرتفعتر از کعبه میباشند! و مطمئناً در توجیه آن نیز نیاز زائران بیتالله عنوان میشود.
حال پرسشهای ما این است که آیا نمیتوان با چنین توجیهاتی، برای زائران بقیع که علیرغم محدودیتهای فراوان، در دشواری و ازدحام به
زیارت میپردازند، فضای مناسب و مسقفی ایجاد کرد؟ و اگر گنبد نهادن بر کوه صفا و مروه نشانی از شرک نباشد، چهگونه میتوان همان گنبد را بر فراز قبور اولیای الاهی، نشانی از شرک دانست؟
در پایان به روایتی از
صحیح بخاری توجه نمایید که از سفیان تمار نقل کرده که:
من قبر پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ را که مانند کوهان شتر (تقریباً شبیه گنبدی کوچک) بود، دیدم.
آیا اگر در زمانی که جمعیت زائران اندک بودند، قبر به شکلی بنا شده بود که مانند گنبدی کوچک به چشم میآمد، اکنون بنای گنبدی بزرگتر ایرادی خواهد داشت؟
پایگاه اسلام کوئست.