دینداری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرآن،
انسان، دیندار.
پرسش: آيا از ديدگاه قرآن انسانها بايد ديندار باشند؟
پاسخ: در پاسخ این سوال که آیا از دیدگاه
قرآن انسانها باید دیندار باشند یا صرفا
عمل صالح در سعادت کافی است میگوییم:
بررسیهای
دانشمندان نشان میدهد که
تاریخ بشر، با دین آمیخته بوده،
است و این حقیقت،
متفکران بسیاری را به تأمل در راز نیاز به
دین و خاستگاه آن فرا خوانده و دیدگاههای گوناگون پدید آورده است.
درباره پیدایش دین، دیدگاههایی را بیان میکنیم:
گروهی با رویکرد
الحادی، عواملی چون غلبه بر
ترس از محیط طبیعی را در پیدایش
مذهب مؤثر دانسته و جمعی بر کارکردهای اجتماعی دین انگشت نهادهاند.
اما ژرفنگری بیشتر، انسان را به این واقعیت رهنمون میکند که آگاهی از آغاز و انجام
هستی بنیادیترین نیازهای بشر است.
و بیش از همه چیز، همین نیاز فطری است که انسان را به سوی دین میکشاند. ما در این نوشتار برآنیم تا با جستوجوی گذرا در برخی
آیات، دیدگاه
قرآن کریم را در مورد
ضرورت دین و فواید آن برای انسانها مورد
مطالعه قرار دهیم.
اکنون دیدگاه قرآن را در مورد ضرورت دین بیان میکنیم:
از دیدگاه قرآن،
خلقت انسان دارای
هدف خاصی است: خداوند متعال میفرماید: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحاً فملاقیه»؛
ای انسان! تو با
رنج و کوشش به سوی پروردگارت میروی و (با مرگ) نایل به ملاقات او میشوی.
آیا غرض از خلقت انسان بهرهگیری از دنیا بوده تا چند روزی در این
دنیا زندگی کند و مراحلی را بگذراند، به دنیا بیاید، چند روزی
کودک باشد، به نوجوانی برسد و بعد
پیر شود و باز به
خاک برگردد؟ اگر غرض از آفرینش
انسان این باشد این فرض با خلقت
حیوانات تمام میشود، و دیگر
لازم نبود انسان آفریده شود و بر فرض که انسان برای این غرض باشد احتیاج به
عقل و
فکر و
شعور نبود. اینکه غرض از
خلقت انسان تنها بهرهگیری از
مادیات دنیا باشد و
انسان یک
حرکت دورانی داشته باشد، قرآن
کریم آن را
لغو و بیهوده میشمارد و از تن دادن به یک چنین زندگی، نهی میفرماید و آن را ذلتبار میشمارد.
«و ما الحیوه الدنیا الا متاع الغرور»؛
زندگی دنیا به جز متاعی فریبنده نیست.
«اعلموا انما الحیوه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد»؛
بدانید زندگی دنیا تنها
بازی و سرگرمی و تجملپرستی و
فخرفروشی در میان شما و افزونطلبی در
اموال و
فرزندان است.
این ندای قرآن است که میفرماید: «ارضیتم بالحیوه الدنیا من الاخره فما متاع الحیوه الدنیا فی الاخره الا قلیل»؛
آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شدهاید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر
آخرت جز اندکی نیست.
و باز میفرماید: «و فرحوا بالحیوه الدنیا و ما الحیوه الدنیا فی الاخره الّا متاع»؛
به زندگی دنیا شاد شدند، در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت متاع ناچیزی است.
با توجه به این
آیات، معلوم میگردد زندگی انسان اگر به خاطر دنیا باشد،
ارزش ندارد. بنابراین غرض از خلقت باید غیر از این باشد و زندگی در دنیا وسیلهای برای آن غرض باشد. در اینجا باز به قرآن برمیگردیم تا ببینیم
غرض از خلقت را چگونه بیان میکند.
«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»؛
جن و
انس را نیافریدیم، مگر برای این که مرا پرستش کنند.
وقتی به این حقیقت دست یافتیم که زندگی انسان بازیچه نیست و خدای حکیم آدمی را چون چارپایان به خود واگذار نکرده است، ناچار باید از
غفلت و بیخبری در آییم و به دنبال کشف برنامهای برای تأمین سعادت خویش برآییم. در گام اول،
حس و
عقل را در پیریزی همهجانبه برای زندگی این جهانی نیز کارآمد نمییابیم چه رسد به اینکه دور نمایی از زندگی پس از
مرگ را ترسیم کند و راه درست زیستن را بنمایاند. ازاینرو توجه به
حکمت الهی ما را به منبعی دیگر از
معرفت رهنمون میکند که در منابع دینی، وحی خوانده شده است.
امام رضا علیهالسّلام میفرماید: «از آنجا که در آفرینش مردمان و استعدادهای آنان آنچه به طور کامل به مصالحشان رساند
وجود نداشت و
آفریدگار برتر از آن بود که به چشم
ظاهر دیده شود و ارتباط مستقیم با وی برقرار شود، چارهای جز این نبود که فرستادهای
معصوم میان او و آدمیان میانجی شود و
امر و
نهی الهی را به ایشان برساند».
خلاصه خداوند انسان را برای هدف خاصی آفریده و رسیدن به آن هدف از راه دین ممکن میگردد: «فان الدین هو الطریقه المسلوکه التی یقصد بها الوصول الی السعاده الحقیقه»؛
دین همان روش پیمودهشدهای است که هدف آن رسیدن به سعادت حقیقی است.
قرآن کریم دین را یکی از فطریات انسان میداند و مردم را به پاسخگویی به این نیاز درونی میخواند: «فأقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون»؛
پس روی خود را متوجه
آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که
خداوند انسانها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار، ولی اکثر مردم نمیدانند.
فطرت و نوع آفرینش انسان او را به دین یعنی اصول علمی و عملی در زندگی که مبتنی بر رفع حوایج حقیقی انسان هستند،
هدایت میکند. به عبارت دیگر
قوانین تشریعی که با
عمل به آنها
سعادت واقعی انسان تأمین میشود بر اقتضای تکوینی و
خلقت انسان انطباق دارند و مراد از فطری بودن دین همین است.
البته این نیاز فطری برخلاف
غرایز طبیعی و حیوانی به خودی خود شکوفا نمیگردد و بسیار مورد
غفلت قرار میگیرد، ازاینرو
پیامبران همواره پیمان فطرت را یادآور میشوند و از انسان میخواهند به ندای درون خویش گوش سپارد.
علامه طباطبایی (ره) نیز توجه به فطرت و غافل نبودن از آن را به لطافت خاصی مستدل میسازد و میفرماید: حرف فاء که در اول آیه است میرساند که کلام در آیه
فرع و نتیجه مطالبی است که در خصوص
مبدأ و
معاد از آیات قبل استفاده میشد و معنایش این است که وقتی که ثابت شد که
خلقت و
تدبیر تنها از آن خداست و او را شریکی نیست و او به زودی
خلق را مبعوث نموده، به حساب میکشد و نیز معلوم شد که در آن
روز کسی که از او اعراض کرده باشد و رو به غیر آورده باشد راه نجاتی ندارد، پس روی دل، سوی دین کن و ملازم آن باش که آن همان دینی است که خلقت الهیه بدان دعوت میکند.
دین فرو نشاننده عطش جاودانگی انسان است.
میل به فناپذیری و جاودانگی یکی از نیازهایی که در اعماق جان
انسان ریشه دارد میباشد و
ترس از به پایان رسیدن
زندگی به شدت وی را میآزارد، کسانی که
مرگ را پایان
حیات انسان میشمارند، به
پوچ انگاری میرسند و زیستن در این
جهان را بیمعنا مییابند. تنها دین الهی است که با تأکید بر حیات
جاویدان انسان و زندگی پس از مرگ، به این نیاز
اصیل آدمی پاسخ میگوید و
عطش جاودانه زیستن را فرو مینشاند:
«و بشّر الذین ءامنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنّات تجری من تحتها الانهار کلما رزقوا منها من ثمره رزقاً قالوا هذا الذی رزقنا من قبل و اتوا به متشابها و لهم فیها ازواج مطهره و هم فیها خالدون»؛
«به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند،
بشارت ده که باغهایی از
بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاری است. هر زمان که میوهای از آن، به آنان داده شود و میگویند: این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود و میوههای که برای آنها آورده میشود همه یکسانند و برای آنان همسرانی
پاک و پاکیزه است و
جاودانه در آن خواهند بود».
هر چند
دانشمندان خداناگرا برای زدودن
ترس از فناپذیری از دل آدمی، بسیار کوشیدهاند؛ اما توفیق چندانی نیافته و در سرکوب این گرایش ذاتی انسان، ناتوان ماندهاند. اما درنگاه دین،
مرگ آغاز زندگی حقیقی است و این
تفسیر از مرگ به زندگی معنا میبخشد و خدا باوران را به
استقبال عاشقانه از
شهادت میکشاند.
«ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقا فی التوراه و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم»؛
«خداوند از
مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده که (در برابرش)
بهشت برای آنان باشد. در راه خدا پیکار میکنند میکشند و کشته میشوند، این
وعده حقی است بر او که در
تورات و
انجیل ذکر فرموده و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟ اکنون
بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کردهاید و این است آن
پیروزی بزرگ».
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»؛
«هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته میشوند مردگانند! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند».
دین عامل وحدت و یکپارچگی است.
ادیان توحیدی مظهر وفاق و همبستگیاند و بیش از هر عامل دیگر،
وحدت جامعه را تضمین میکنند. قرآن کریم از یک سو، مؤمنان به
ادیان دیگر را که صادقانه به آموزههای
تحریف نشده پیامبرانشان پایبندند، اهل نجات و رستگاری میداند و بدین وسیله مسلمانان را به همزیستی مسالمتآمیز با آنان فرا میخواند. و از سوی دیگر
وحدت جامعه را در سایه آموزههای
اسلام از بزرگترین نعمتهای خداوند میشمارد.
چون انسانها همیشه از
اختلاف رنج میبرند و جوامع بشری، در شعله مخالفتها و دشمنیها میسوزند و نیروهای عظیم و امکانات فراوان آنها در این راه بر باد میرود، اگر اختلاف در بین انسانها از بین برود و نیرو و امکاناتش به جا به کار گرفته شود، در نتیجه
جهان به سوی
ترقی و
تکامل گام بر میدارد.
«و اذکروا نعمه الله علیکم اذ کنتم علی شفا حفره من النار فانقذکم منها»؛
«و
نعمت خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که
دشمنان یکدیگر بودید، پس میان شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه
آتش بودید که شما را از آن رهانید».
دین تأمینکننده عدالت است.
یکی دیگر از نیازهای انسانی که جز در پرتو «دینباوری» برآورده نمیگردد، نیاز به
عدالت و دادگری است. چه بسیارند ستمپیشهگانی که در این دنیا تاوان جنایات خود را نمیپردازند و روزگار را به رفاه و خوشی میگذرانند و در نتیجه بر
اندوه ستمدیدگان میافزایند. افزون بر این، چه بسا مجازاتهای دنیوی با میزان جرم و جنایت تناسب ندارد و عدالت واقعی را برقرار نمیسازد. کسی که دستان خود را به
خون هزاران نفر آلوده کرده و انبوه بیشماری را
معلول و ناتوان ساخته است، چگونه میتواند مجازاتی در خود جنایات خویش دریافت دارد؟ ادیان الهی با تأکید بر زندگی پس از مرگ به این پرسش، پاسخ روشنی میدهد و در برابر هر ستمی عقوبتی در خود مینهد.
«لقد ارسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»؛
«ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند».
«فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره، و من یعمل مثقال ذره شرا یره»؛
«پس هر کس هموزن ذرهای کار خیر انجام دهد، آن را میبیند. و هر کس هموزن ذرهای کار بد کرده آن را میبیند».
دین تعلیمدهنده حقایق دستنیافتنی است.
پیامبران از جانب خداوند در قالب دین اموری را به انسانها
تعلیم دادند که آگاهی بر آن، جز از طریق
وحی امکانپذیر نبود و انسان نمیتوانست از غیر راه وحی و
نبوت از آنها آگاه شود. «کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم یتلوا علیکم، ءایاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمه و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون»؛
«همانگونه كه رسولي از خودتان در ميان شما فرستاديم، تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما
کتاب و حكمت بياموزد و آنچه را نميدانستيد به شما ياد دهد».
تدبر و مطالب فوق كه برداشتهايي از
آیات قرآنی بود، ما را به اين نتيجه ميرساند كه از نظر قرآن انسان هم در جنبه فردي به لحاظ توجه به هدف و سعادت خويش و پاسخگويي به نياز فطريش و هم در جنبه اجتماعي براي رسيدن به عدالت، وحدت و
آرامش محتاج به دين است.
۱.
جوادی آملی،
انتظار بشر از دين، مركز نشر اسراء، قم، اول، اسفند ۱۳۸۰.
۲.
یوسفیان، حسن، نياز به دين، مؤسسة فرهنگي دانش و انديشه معاصر، تهران، چ اول، بهار ۸۱.
۳. تفسير الميزان، ج۱، ذيل آيه ي ۲۵۱.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «دینداری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۲۳.