جنگ تن به تن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: جنگ بدر، حضرت علی علیهالسلام، حمزه، جنگ تن به تن.
پرسش: اینکه در جنگ بدر حمزه و امام علی ـ علیهالسلام ـ طرفهای مقابل خود را کشتند و سپس به کمک عبیده رفته و طرف مقابل او در جنگ تن به تن را کشتند، آیا برخلاف قواعد جنگ تن به تن نیست؟
پاسخ: آنچه در ابتدای جنگ بدر رخ داد، جنگ تن به تن نبود؛ بلکه
جنگ دو گروه سه نفره با هم بوده است. بر این اساس کمک آنها به یکدیگر برخلاف مقتضای جنگ نبوده و به همین دلیل، این عمل بههیچوجه مورد ملامت و تقبیح دشمنان نیز قرار نگرفت. حتی هند فرزند عتبه که پدر، برادر و عموی خود را از دست داده بود و شعری در مورد
جنگ بدر گفته و در آن به بدگویی بنیهاشم پرداخت نیز، بههیچوجه به قبیح بودن این عمل اشاره نکرده است و دشمنان حاضر در معرکه که شاهد این عمل بودهاند نیز، کلامی در این باب نگفتند؛ تمام اینها نشانگر آن است که کمک امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ به عبیده کاملاً در راستای قواعد جنگ بوده و هیچ دلیلی مبنی بر ناپسند بودن آن وجود ندارد.
برای روشن شدن موضوع لازم است داستان آغاز جنگ
بدر را به اختصار بیان کنیم:
مردم، شب قبل از جنگ، در بدر بودند و وقتی روز شد، لشکر قریش صفآرایی کردند و جلوی آنها عتبة بن ربیعه، برادرش شیبه، و پسرش ولید ایستاده بودند، سپس عتبه فریاد زد و به
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گفت: ای
محمد! همتایان ما را از قریش بهسوی ما بفرست، پس سه تن از جوانان انصار به نزد آنان آمده و آماده پیکار شدند، عتبه به آنها گفت: شما که هستید؟ آنان نسب خویش را گفتند، عتبه گفت: ما را کاری به جنگ با شما نیست، ما پسرعموهای خود (که از نسل قریش هستند) را به جنگ میطلبیم؛ پس رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به آن سه تن انصاری فرمود: «به جایگاه خود بازگردید»؛ سپس فرمود: «ای علی! برخیز، ای حمزه برخیز، ای عبیده برخیز، (برخیزید) و در راه
حق خویش، آن حقی که
خداوند به خاطر آن پیغمبر شما را برانگیخت جنگ کنید؛ زیرا اینان
باطل خود را آورده تا
نور خدا را خاموش کنند»؛ پس آنان برخاستند و صف کشیدند، و چون کلاهخود بر سر داشتند شناخته نشدند.
عتبه به آنان گفت:
سخن گویید (و خویشتن را معرفی کنید) تا اگر همتای ما هستید با شما بجنگیم، حمزه گفت: منم حمزة بن عبد المطلب شیر خدا و شیر رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ عتبه گفت: همتایی گرامی و بزرگوار هستی، امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ فرمود: منم
علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب، عبیده گفت: منم عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب، (در نهایت از هر گروه سه نفر به جلو آمدند و در مقابل یکدیگر صفآرایی کردند) عتبه به پسرش ولید گفت: ای ولید! برخیز پس
علی علیهالسلام به جنگ او رفت و هر دوی آنها جوانترین آن (گروه شش نفری) بودند، پس دو ضربه میان آنها رد و بدل شد، ضربه ولید به خطا رفت و به علی ـ علیهالسلام ـ کاری نکرد، و در نهایت امیر المؤمنین او را کشت.
سپس عتبه به جنگ
حمزه علیهالسلام رفت و حمزه او را کشت، و عبیده که از همه آنها پیرمردتر بود، به جنگ شیبه رفت و دو ضربت میان آنها رد و بدل شد و شمشیر شیبه بر ران عبیده خورد و آن را جدا کرد؛سپس علی ـ علیهالسلام ـ و حمزه، عبیده را از چنگ شیبه بیرون آوردند و شیبه را کشتند و عبیده را از
زمین برداشته (نزد رسول خدا آوردند) و عبیده (بهواسطه همان زخم و در هنگام بازگشت لشکر
اسلام بهسوی
مدینه ) در جایی به نام صفراء (که نزدیکی بدر بود) به شهادت رسید.
این داستان در
روایات دیگری نیز ذکر شده است که البته در برخی موضوعات با آنچه نقل شد، اختلاف دارد،
حتی در برخی از منابع آمده است؛ علی ـ علیهالسلام ـ به یاری حمزه عموی خود نیز شتافت و با کمک هم دشمن مقابل را کشته و سپس هر دو به کمک عبیده رفتند.
همچنین نقل شده است عبیده توسط طرف مقابل خود کشته شد و پس از کشته شدن او، علی ـ علیهالسلام ـ همراه عموی خود حمزه، قاتل عبیده را کشتند.
اما آیا این نوع دخالت در
جنگ تن به تن خلاف قواعد جنگی و جوانمردی بوده است؟
باید گفت، جنگ میان اینان، جنگ تن به تن به معنای یکی در مقابل دیگری نبوده است؛ بلکه جنگ دو گروه سه نفره در مقابل یکدیگر بود و به همین دلیل، کمک آنها به یکدیگر برخلاف مقتضای جنگ نبود و بر همین اساس این رویکرد جنگی بههیچوجه مورد ملامت و تقبیح
دشمنان نیز قرار نگرفت، حتی هند فرزند عتبه که پدر، برادر و عموی خود را از دست داده بود و شعری در مورد این ماجرا گفته و در آن به بدگویی بنیهاشم پرداخت
نیز بههیچوجه به ناپسند بودن این ماجرا اشاره نکرده است و دشمنان حاضر در معرکه که شاهد بر این
عمل بودهاند نیز، سخنی در این باب نگفته و لب به اعتراض نگشودند. تمام اینها نشانگر آن است که کمک امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ به عبیده کاملاً در راستای قواعد جنگ بوده و هیچ دلیلی بر ناپسند بودن وجود نداشته است.
برخی مفسران، یکی از شأن نزولهای محتمل در آیه: «
هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فی رَبِّهِمْ فَالَّذینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابٌ مِنْ نارٍ یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمیمُ»؛ «این دو (گروهِ حق پیشه و باطلگرا) دشمن یکدیگرند که درباره پروردگارشان در جدال و ستیزند (گروه
حق پیشه، پروردگار را به صفاتی وصف میکنند که شایسته اوست و گروه باطلگرا او را به اموری میستایند که سزاوار او نیست)، پس کسانی که کافر شدند برای آنان لباسهایی از
آتش (به اندازه اندامشان) بریده شده و از بالای سرشان مایع جوشان (به روی آنان) ریخته میشود»
را در مورد همین شش نفر از قریش میدانند که در
بدر در مقابل یکدیگر ایستادند و دو نگاه متفاوت داشتند.
پایگاه اسلام کوئست.