تفاوت اراده الهی با مشیت الهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:
مشیت الهی،
اراده الهی،
پرسش: سلام علیکم؛ چه فرقی بین مشیت الهی با اراده الهی است؟ دکتر فاضل السامرائی میگوید: اکثر
متکلمان بین این دو، فرقی نگاشتهاند لکن عدهای از آنان میگویند: مشیت، اقتضای وجود را دارد و به همین علت است که فرموده: «ما شاء الله کان و ما لم یشأ لم یکن». ولی اراده، اقتضای وجود را ندارد، چه بسا پروردگار، چیزی را اراده میکند و میخواهد که مردم انجام دهند ولی مردم انجام نمیدهند، نظر شما در اینباره چیست؟
پاسخ: بحث مشیّت و اراده در
فلسفه ،
کلام ،
اصول فقه و... از بحثهای مهمی است که معرکه آرا میان فلاسفه، متکلمان و
اصولیان قرار گرفته است که فهم برخی از بحثهای مهم
عقلی مانند جبر و اختیار بستگی زیادی به روشن شدن این موضوع دارد. در این نوشته با توجه روایات
اهل بیت علیهمالسلام پاسخ را به طور خلاصه بیان میکنیم.
مشیّت و اراده الهی در طول افعال الهی هستند. بر اساس آموزههای دینی که از
ائمه اطهار علیهمالسلام سرچشمه گرفته، کارهای خداوند انجام نمیگیرد، مگر پس از تعلق
علم خدا به آن، بعد مشیت الهی، سپس اراده، پس از آن
تقدیر ، سپس قضا و سرانجام امضای خداوند.
البته در تعدادی از روایات به گونهای دیگر تعبیر شده است که برخی در برخی دیگر ممزوج میشوند و گاهی نیز برخی از این امور با برخی دیگر معنای واحدی دارند.
معلی بن محمد میگوید: از عالم (امام) سؤال شد:خداوند چطور میداند؟ فرمود:
«میداند، میخواهد، اراده میکند، مقدر میسازد، حکم صادر میکند سپس امضا فرماید. پس امضا کند آنچه را حکم کرده و حکم کند آنچه را مقدّر ساخته و مقدر کند آنچه را اراده کرده است. بنابراین، از علم او مشیت و از مشیّتش اراده و از ارادهاش تقدیر و از تقدیرش حکم و از حکمش امضا بر میخیزد. علم او بر مشیّتش مقدم است. مشیت در مرتبه دوم، اراده در مرتبه سوم است و تقدیر بر قضای مقرون به امضا و اجرا واقع میشود. برای خدای تبارک و تعالی،
بدا (احتمال تغییر در معلوم وجود دارد.) میباشد، در آنچه میداند به این طریق که کی میخواهد و در چه شرایطی اراده میکند برای تقدیر چیزها اما اگر حکم به مرحله امضا و اجرا رسید، دیگر بدا نیست. علم به هر معلومی پیش از بودن او است و مشیّت و خواست هر چه پدید شود پیش از وجود او در خارج است و اراده پیش از برپا شدن مراد است و تقدیر برای این معلومات پیش از آن است که تفصیل داده شوند و به هم پیوندند در وجود مشخص و وقت معین. حکمی که نزدیک به امضا است انجامشدنیهای قطعی میباشند که دارای جسمند و به حواس درک شوند؛ مانند آنچه رنگ و بو دارد و در کیل و وزن در میآید و آنچه میجنبد و میخرامد از انسان و جن و پرنده و درنده و محسوسات دیگر.
بَدا برای خدا در آن چیزی است که هنوز وجود خارجی ندارد؛ و چون وجود خارجی قابل درک و فهم بیابد، برای خدا بدا در آن نباشد، و خدا هر چه میخواهد میکند. به علم خود همه چیز را پیش از پدید آمدنشان دانسته؛ به مشیّت و خواست خود صفات و حدود آنها را شناخته، و پیش از اظهار آنها آهنگ هستی آنها را داشته و به اراده خود ذات آنها را به وسیله رنگآمیزی و نشانهگذاری تمییز بخشیده؛ و با تقدیر خود، روزیشان را اندازهگیری نموده و آغاز و پایان آنها را شناخته و به سبب قضای خود، اماکن آنها را برای مردم بیان کرده و مردم را بدانها رهنمایی نموده، و با اجرا و امضا، علل آنها را تشریح کرده و امر آنها را آشکار ساخته و این است تقدیر عزیز دانا».
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«هیچ چیزی در زمین و آسمان موجود نمیشود جز به واسطه این هفت چیز: مشیّت، اراده، قضا، قدر، اذن، کتاب و اجل، پس کسی که گمان کند قادر بر کم کردن یکی از اینها است
کافر است».
امام کاظم علیهالسلام در ضمن حدیثی برخی از این اصطلاحات را توضیح میدهند:
«مشیّت؛ یعنی شروع و ابتدای یک چیز؛
قدر به معنای اندازه طول و عرض و حدود فعل؛
قضا نیز چیزی است که امضا به آن تعلق میگیرد و با امضای الهی آن فعل حتمی شده و به هیچ وجه برگشت نمیکند».
توضیح اینکه؛
مراد از مشیّت، ایجاد است که امر ربطی بین موجِد و موجَد است و در اصطلاح، حکما تعبیر به وجود منبسط میکنند. مقصود از اراده، علم به مصلحت کاری است که منشأ ایجاد میشود. قدر، به معنای اندازه گرفتن هر چیزی است که به جای خود موجود و به مقدار
مصلحت محقق میشود. مراد از قضای الهی، حُکمی است از سوی خدا به وجود چیزی؛ مانند کلمه «کن» در «کُنْ فَیَکُونُ».
مقصود از «اذن»، ترخیص در وجود و رهایی آن است. «کتاب»، به معنای ثبت در لوح محفوظ است و «اجل»؛ یعنی مدت وجود.
مشیّت و خواستِ خداوند دو گونه است:
الف) خواست
تشریعی و خواست
تکوینی . خداوند از نظر تشریعی،
هدایتِ همه مردم را خواسته؛ لذا
پیامبران و کتابهای آسمانی را فرستاده است.
ب) امّا از نظر تکوینی خواسته است که مردم بر اساس اراده و
اختیار خود، راه را
انتخاب کنند، نه آنکه مجبور به پذیرش
دین باشند.
امام کاظم علیهالسلام میفرماید: «خداوند دارای دو مشیّت و دو اراده است؛ یکی اراده و مشیّت حتمی و دیگر اراده و مشیّت عزمی. نهی میکند و میخواهد، امر میکند و نمیخواهد! آیا نمیبینی که
آدم و
حوا را از خوردن میوه آن درخت نهی فرمود، ولی خوردن آنها را خواست و اگر مشیّت و اراده حتمی بود و نمیخواست که از میوه آن درخت بخورند در این صورت مشیت و میل آدم و حوا بر مشیت خداوند غالب نمیشد. همچنین به
حضرت ابراهیم امر فرمود که
اسماعیل را ذبح نماید، ولی اراده حتمی بر
ذبح او نفرموده بود و اگر اراده و مشیّت حتمی بود، اراده حضرت ابراهیم بر مشیّت و خواست خداوند غالب نمیشد».
با توجه به اینکه کارهای انسان در طول اراده خداوند است و با توجه به اینکه این امور، تکوینی هستند؛ این طور نیست که همیشه با علاقه و محبت خداوند همراه باشد؛ یعنی چه بسا چیزی مورد اراده تکوینی خداوند قرار میگیرد، اما خواست واقعی خداوند نیست، امام صادق علیهالسلام فرمود:«خداوند امر کرد، ولی نخواست و خواست، امّا امر نکرد. امر نمود به ابلیس که به آدم سجده کند و خواست سجده نکند؛ زیرا اگر میخواست سجده میکرد. آدم را از خوردن از درخت نهی کرد و خواست که از آن بخورد؛ زیرا اگر نمیخواست نمیخورد».
ابو بصیر میگوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم؛ خداوند مشیّت نمود و اراده و تقدیر کرد و حتمی قرار داد، آیا خواست و محبوبش بود؟ آنحضرت فرمود:«خیر»؛ گفتم:چطور مشیت نمود و اراده و تقدیر کرد و نخواست؟ امام علیهالسلام فرمود: «این چنین به ما رسیده است».
در برخی از موارد، مشیّت و اراده به یک معنا استعمال میشوند،
علامه طباطبایی در اینباره میگوید: مشیت و صفت اراده، به یک معنا است، ممکن هم هست بگوییم مراد از مشیت، اصل مشیت و مراد از صفت، اراده خصوصیات آن است.
سایت اسلام کوئست