تحولات اشعار عربی درباره عاشورا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حادثه کربلا،
روز عاشورا،
اشعار عربی،
قیام امام حسین.
پرسش: تحوّلات اشعار عربی درباره عاشورا چگونه بوده است؟
پاسخ: اشعار عربی درباره عاشورا در پنج مرحله میتوان اشاره کرد:
مرحله اول، تا قرن سوم را شامل بوده و شعرایی مثل
فرزدق و کمیت و دیگران از این دوره بحساب میآمدند که این دوره شامل ویژگیهایی بود از جمله شرکتکنندگان در حادثه کربلا پشیمان بودند. نفرت و خونخواهی از قاتلان امام حسین و یاران باوفایش از دیگر ویژگیهای این دوره بشمار میآید.
مرحله دوم از چهارم تا ششم هجری را شامل میشود این دوره هم شعرایی برای خود پرورانده بود
سیدرضی و
سیدمرتضی از جمله آنان بود. از ویژگیهای این دوره چگونگی انتقامخواهی، ریشهیابی حادثه عاشورا، شریک دانستن
بنیعباس در
ظلم بنیامیه و... میتوان اشاره کرد.
قرن هفتم تا دهم سومین مرحله بوده که با کم شدن حرارت قیام و انجماد
ادبیات عرب شعرا کم شدند.
ابن ابیالحدید از این دوره هست و خصوصیات این دوره را میتوان به تحول در ناسزاگویی بر قاتلان امام حسین (علیهالسلام) و اضافه شدن شاعران
اهل سنت نام برد.
مرحله چهارم از قرن دهم تا سیزدهم را شامل شده و شاعرانی چون
سیدبحرالعلوم و سیدحیدر حلی را نام برد و از ویژگیهای این دوره مقتلسرایی را میتوان اشاره کرد.
مرحله پنجم دو قرن چهاردهم و پانزدهم را شامل شده که شاعران معاصر را هم شامل میشود. از شعرای بهنام دوره را باختصار
محمّدحسین کاشفالغطاء، نَزار قَبّانی، احمد شوقی، نام میبریم. ویژگی ناب دوره میتوان به الگوگیری از قیام امام حسین (علیهالسلام) و مبارزه با ظلم نام برد.
قدمت شعر عربی درباره عاشورا به هنگام وقوع
حادثه کربلا باز میگردد. اشعار منسوب به
امام حسین (علیهالسّلام) و یاران بزرگوارش در رَجَزخوانیهای روز عاشورا و نیز اشعاری که از
زینب (علیهاالسلام)،
رَباب،
سَکینه،
اُمّالبنین و دیگر بستگان
شهیدان کربلا به یادگار مانده، گواه این امر است.
از رَجَزهای سروده شده در روز عاشورا که بگذریم،
اشعار عربی مربوط به واقعه عاشورا را میتوان در پنج مرحله تاریخی دستهبندی کرد که هر کدام، از ویژگیهایی برخوردارند. البتّه ـچنانکه گفته شدـ یک نکته در همه ادوار تاریخی شعر عاشورایی، بارز و نمایان است و آن، مرثیهسرایی و پرداختن به مصائب شهیدان کربلاست.
در این دوره، بیش از پنجاه تن از شعرای عرب، درباره عاشورا، شعر سرودهاند. «این آمار، همگی بر اساس کتاب ادب الطفّ آمده است و مقایسه این کتاب با دائرةالمعارفالحسینیة (ج ۲-۴) و زفراتالثقلین، نشان میدهد که آمار واقعی، یقینا بیش از این است. » که از سرشناسان آنها،
فَرَزدَق،
کمَیت اسدی و
دِعبِل خُزاعیاند. همچنین به شاعرانی چون
ابوالاسود دُئِلی و
امام شافعی نیز میتوان اشاره کرد.
ویژگیهای عمومی سرودههای این دوره، عبارتاند از:
در میان نخستین سرایندگان، کسانی را میبینیم که از یاری نکردن امام حسین (علیهالسلام)، اظهار
پشیمانی کردهاند. از جمله آنها،
عبیداللّه بن حُرّ جُعْفی است که چنین سروده است:
فَاَقسَمتُ لا تَنفَکُّ عَینی حَزینَةً ••• وعَینِیَ تَبکی لا یَخِفُّ سُجومُها
سوگند یاد کردهام که دیدهام از اندوه، جدا نگردد و سختْ بگِرید و هرگز اشکهایش کم نشود.
نفرین فرستادن بر
بنیامیه و قاتلان نواده بزرگوار
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و دعوت به
خونخواهی او، دیگر ویژگی اشعار این دوره است، گرچه
حکومت بنیامیه، شاعران را در تنگنا و گاه تعقیب قرار میداد. دِعبِل خُزاعی، سروده است که:
لُعِنوا وقَد لُعِنوا بِقَتلِ امامِهِم ••• تَرَکوهُ وهُوَ مُبَضَّعٌ مَخموسُ.
با کشتن امامشان، نفرین شدند و قطعا نفرین شدند.
او را قطعه قطعه شده در پنج ذراع جا، رها کردند.
منصور نَمِری (م ۱۹۰ق)، با سرودن اشعاری نظیر بیت زیر، تحت تعقیب حکومت بنیامیه قرار گرفت:
وَیلَکَ یا قاتِلَ الحُسینِ لَقَد ••• بُؤتَ بِحَملٍ یَنوءُ بِالحامِلِ!
این کشنده حسین! وای بر تو!
باری را با خود آوردی که حمل کننده، بار زیر آن، کمر خم میکند.
این دوره، عصر شکوفایی شعر و ادبیات عرب است و شاعران بزرگی در آن میزیستهاند. در این میان، بیش از ۶۸ شاعر درباره امام حسین (علیهالسّلام) و حادثه عاشورا، شعر سرودهاند که میتوان به کسانی چون:
ابوفِراس حَمْدانی،
سیدرضی،
سیدمرتضی،
مهیار دیلمی و
ابوالعلای مَعرّی اشاره کرد.
در این دوره نیز رثا و نوحهسرایی بر مصائب واقعه کربلا، در صدر اشعار عاشورایی است؛ ولی جز آن، میتوان به این ویژگیها نیز اشاره کرد:
برخی طرفداران حکومت
بنیعبّاس میکوشیدند تا بنیعبّاس را از رضایتمندی به کشته شدن شهیدان کربلا، تبرئه کرده، از واقعه عاشورا به نفع حکومت بنیعبّاس، بهرهبرداری کنند؛ ولی گروهی از شعرا، به مقابله با این دیدگاه برخاستند و بنیعبّاس را در جرایمِ رُخ داده، شریک دانستند و این حقیقت را برملا ساختند که اگر چه بنیعبّاس در آن روزگار، در راس حکومت نبودند و در وقوع حادثه عاشورا نقشی نداشتند، ولی در دوران حکومتشان، به آزار و اذیت شیعیان و علویان، مشغولاند و حتّی به تخریب
قبر امام حسین (علیهالسّلام) پرداختهاند.
در این دوره، به جهت تشکیل دولتهای شیعی یا متمایل به تشیع، آزادیهایی نسبی در برخی سرزمینهای عربی به وجود آمد و این، سبب گردید تا برخی از مسائلی که در گذشته قابل طرح نبودند، مطرح شوند.
ریشهیابی حادثه عاشورا و اشاره به حوادث پس از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
غصب حقوق
اهل بیت (علیهمالسلام)، در اشعار این دوره، تا حدودی به چشم میخورند. از جمله، طلایع بن رُزَّیک (م ۵۶۶ ق)، وزیر فاطمیان، در اشعارش به این نکته اشاره دارد:
تَحتَ السَّقیفَةِ اضمَرَت ••• ما بِالطُّفوفِ غَدَت مُذیعةً.
در زیر سایه بان سقیفه، پنهان شد آنچه در طَف، آشکار گردید.
در دورههای گذشته، عمده حملات و انتقادهای شاعران، متوجّه بنیامیه بود؛ ولی در این دوره، شکل خونخواهی تغییر کرد. برخی از شاعران،
انتقام از بنیعبّاس را مصداق انتقام از دشمنان امام حسین (علیهالسّلام) میدانستند و برخی، انتقام گرفتن و خونخواهی را به ظهور
امام مهدی (علیهالسلام) موکول میکردند. برخی دیگر نیز بزرگیِ
مصیبت را چنان بزرگ و سترگ میدانستند که در دنیا، قابل
قصاص و انتقامگیری نیست و معتقد بودند که تنها،
کیفرالهی در
قیامت، میتواند انتقام ریختن این خونهای پاک باشد.
این دوره، از یک سو با کم شدن حرارت حماسه و شور
قیام در شعر عاشورایی ـکه از اواخر مرحله قبل آغاز شده بودـ، همراه است و از دیگر سو، دوره انحطاط و جمود
ادبیات عرب است. بدین جهت، شاعرانی که نامشان در این سه قرن، به عنوان شاعران عاشورایی به ثبت رسیده، به ۳۶ نفر تقلیل مییابد.
برخی از شاعران عاشورایی سرشناس این دوره، عبارتاند از:
ابن ابیالحدید و حافظ رجب بُرْسی حِلّی
شعر این دوره، بجز رثای شهیدان و بازگو کردن مصیبتهای کربلا، دارای این ویژگیهاست:
با تحوّلاتی که در دوره پیشین از آنها یاد شد، ادبیات انتقامجویی از عاملان و قاتلان امام حسین (علیهالسلام)، اندکاندک به سمت
قیام امام مهدی (علیهالسّلام) و گرفتن انتقام خون شهیدان کربلا توسّط ایشان یا انتقام اُخروی، تغییر یافت. چنانکه ناسزاگویی بر عاملان و قاتلان امام (علیهالسّلام) نیز به عقوبتخواهی اُخروی برای آنان، تنزّل یافت.
حافظ رجب بُرسی (۷۴۳-۸۱۳ ق)، سروده است: ما یَکشِفُ الغَمّاءَ الّا نَفحَةٌیُحیی بِهِ المَوتی نَسیمٌ نافِحُ ••• نَبَوِیّةٌ عَلَوِیَّةٌ مَهدِیَّةٌ یُشفی بِرَیّاهَا العَلیلُ البارِحُ
اندوهها را جز نسیمی برطرف نمیکند نسیمی که با آن، مردگان زنده میشوند ••• نسیمی نبوی و علوی و مهدوی که با تنفّسش بیمارِ آسیب دیده، شفا مییابد.
ابن عَرَندَس (م ۸۴۰ ق) نیز میگوید: فَلَیسَ لِاَخذِ الثّارِ الّا خَلیفَةٌیَکونُ لِکَسرِ الدّینِ مِن عَدلِهِ جَبرُ ••• تَحُفُّ بِهِ الاَملاکُ مِن کُلِّ جانِبٍ ویَقدُمُهُ الاِقبالُ وَالعِزُّ وَالنَّصرُ
برای انتقامگیری [
اش
] جز رهبری که عدالتش شکست
دین را جبران کند، نیست.
ملائکه از هر سو او را احاطه میکنند
و اقبال و
عزّت و پیروزی، پیش روی اوست.
در این دوره، شاعرانی از
اهل سنّت، همکیشان خود را در مصیبت عاشورا، شریک میدانند. قاضی سیدهبةاللّه بن جعفر سناء المُلک، معروف به ابن سناء المُلک (۵۵۰-۶۰۸ق)، چنین سروده است:
وَنَظَمتُها فی یَومِ عاشوراءَ مِن هَمّی وَ حُزنی ••• یَومٌ یُناسِبُ غُبنَ مَنقَتَلوهُ ظُلما مِثلَ غُبنی یَومٌ یُساءُ بِهِ وَ فیهِ کُلُّ شِیعِیٍّ وَ سُنّی.
در روز عاشورا آن را به نظم کشیدم از سراندوه و غم؛ روزی که سرخوردگی [
و اندوهِ
] کشندگانِ او همانند سرخوردگی و اندوه من است؛ روزی که در آن و به خاطر او هر
شیعه و سنّی، غمگین است.
و ابن ابیالحدید معتزلی (۵۸۶-۶۵۵ق)، سروده است: وَ لَقَد بَکَیتُ لِقَتلِ آلِ مُحَمَّدٍبِالطَفِّ حَتّی کُلُّ عُضوٍ مَدمَعُ ••• تَاللّهِ لا انسَی الحُسَینَ وَ شِلوُهُ تَحتَ السَّنابِکِ بِالعَراءِ مُوَزَّعُ!
برای کشته شدن خاندان محمّد در کربلا، گریستم تا جایی که یکایک اعضایم اشک ریخت ••• به خدا سوگند، حسین و بدن او را که در زیر نیزهها برهنه افتاده بود، از یاد نمیبرم.
انگیزه ثواب بردن و کسب پاداش اُخروی برای سرودن شعر عاشورایی، در دورههای پیشین نیز وجود داشت؛ ولی قوّت داشتن سایر انگیزهها، آن را به چشم نمیآورد؛ ولی در این دوره، این انگیزه آشکار شده است.
مُغامس بن داغر (م ۸۵۰ق)، در قصیدهای بلند در رثای امام حسین (علیهالسلام)، چنین میگوید:
رَحِمَ الاِلهُ مُمِدُّها اقلامَهُو رَجاؤُهُ الّا یَخیبَ مِدادُها• • • فَتَشَفَّعوا لِکَبائِرِ اسلَفتُها قَلَقَت لَها نَفسی و قَلّ رُقادُها.
خداوند با رحمتش، قلمهای او را تداوم بخشد و امیدش این است که مرکبش را ناکامیاب نکند ••• برایم گناهانی را که مرتکب شدهام، شفاعت کنید که دلم به خاطر آنها آشوب و کم خواب است.
در این دوره، بیش از یکصد و هشتاد سُراینده،
درباره عاشورا شعر سرودهاند؛ لیکن شاعران پُرآوازه در میان آنان، اندکاند. از جمله این شاعران میتوان به کسانی چون
سیدِبحرالعلوم (سیدمحمّدمهدی طباطبایی بروجردی) و
سیدحیدر حِلّی اشاره کرد. با توجّه به اندک بودن شاعران بلندآوازه در این دوره، فنون و ظرافتهای شعری در سرودههای این دوره، اندک است. برخی از شعرای این دوره، فقیهان و عالمان بزرگ دینیاند که برای تقرّب جستن به
اهل بیت (علیهمالسّلام) شعر سرودهاند و تقلید و تشابه در اشعار این دوره، بسیار دیده میشود.
ویژگیهای شعری این دوره، علاوه بر رثا و ذکر مصائب، عبارتاند از:
در این دوره،
مقتلخوانی، رواج یافته است و شاعران، بخشی از همّت خویش را صرف به نظم در آوردن صحنههای کارزار و روایات تاریخی کردهاند.
ناامیدی، در بسیاری از اشعار این دوره، احساس میشود، چنانکه تنها روزنه امید،
ظهور مهدی موعود (علیهالسّلام) دانسته شده است.
شیخ یوسف بحرانی، دراینباره سروده است: فَمَتی امامُ العَصرِ یَظهَرُ فِی الوَری ••• یُحیی الشَّریعَةَ بَعدَ طولِ مَماتِها؟
امام زمان، چه وقت در میان مردم، ظهور میکند ••• تا شریعت را پس از مردنش زنده کند؟
شیخ عبداللّه شَبْراوی (م ۱۰۹۱-۱۱۷۲ق)، چنین میسراید: مَشهَدُکَ السّامِی غَداً کَعبَةُ ••• لَنا طَوافٌ حَولَهُ وَ استِلامُ.
بارگاه والای تو، کعبه ما شد ••• پیرامونش میچرخیم و آن را استلام میکنیم.
در این دوره، بیش از دویست شاعر
به
زبان عربی درباره امام حسین (علیهالسّلام) و حادثه عاشورا، شعر سرودهاند. در میان شاعران این دوره، بزرگانی چون: سیدجعفر حلّی،
محمّدحسین کاشفالغطاء، نَزار قَبّانی، احمد شوقی، عبدالحسین اُزری و مهدی جواهری، به چشم میخورند.
در اشعار این دوره، علاوه بر رثا و ذکر مصائب ـکه عنصر مشترک همه ادوار تاریخی بوده استـ، ویژگیهایی که با اوضاع و احوال فرهنگی ـ اجتماعی جهان این روزگار نیز بیارتباط نیست، مشاهده میگردد. از ویژگیهای شعر این دوره، به این موارد میتوان اشاره کرد:
در دوران معاصر، جهان اسلام، با جنبشهای اجتماعی و آزادیخواهانهای همراه بوده است. برخی از شاعران عرب در حمایت از این آرمانها، به حادثه عاشورا و قیام امام حسین (علیهالسّلام) توجّه کردهاند، چنانکه توجّه به حوادث
فلسطین و جنوب لبنان و مرتبط ساختن آن با حادثه عاشورا، مشهود است.
نَزار قَبّانی، حوادث جنوب لبنان را به حادثه عاشورا گِره میزند و میسراید: سَمَّیتُکَ الجَنوب ••• یا لابِساً عَباءَةَ الحُسَین ••• و شَمسَ کَربَلاءِ.
من، تو را جنوب مینامم ••• ای که عبای حسین بر دوش داری ••• و خورشید کربلایی!
و حسین سلیم، شاعر لبنانی، شهرها و آبادیهای جنوب لبنان را فرزندان امام حسین (علیهالسّلام) میداند: ایهِ بَنتَ الحُسَینِ ارضَ الرُّجولَةِ ••• انتِ شَمسٌ عَلَی الرِّمالِ خجولَةُ... [
و جنوب لبنان
] فرزند حسین و سرزمین جوانمردی است ••• و تو چون خورشید آرامی هستی که بر شنزارها تابیدهای....
جواد جمیل، شاعر عراقی نیز تاثیر عاشورا را در قیام بر ضدّ ستمگران، چنین به تصویر میکشد:
لَم یَبقَ مِن جُرحِ الحُسَینِ سِوَی التَّمَرُّدِ وَ التَحدّی ••• جُرحٌ لَهُ وَ الشَّمسُ الفُ غَدٍ یَجیءُ و اَلفُ وَعدٍ.
از زخمهای حسین جز نافرمانی [
از ستمگر
] و مبارزهطلبی، به یادگار نماند.
او زخم برداشت؛ امّا خورشیدِ هزاران صبح و هزاران وعده دیگر، خواهند آمد.
اگر در دورههایی شعر عاشورایی، فرا مذهبی شد و از مرز شیعیان، عبور کرد و دوستداران اهل بیت (علیهمالسّلام) در میان اهل سنّت، به سرودن شعر پرداختند، در دوره معاصر، شعر عاشورایی فرا دینی شده و برخی از پیروان سایر ادیان نیز درباره عاشورا، شعر سرودهاند.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «تحولات اشعار عربی درباره عاشورا» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۰/۰۲.