• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

باطنیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه : باطنيه، مزدكيه، قرامطه، اسماعیلیه
پرسش :شیعیان باطنیه چه كسانی هستند؟
پاسخ :



الحاد و کفر برخي فرق و مذاهب توسط بسياري از نويسندگان، توجه محققين را جلب مي‌نمايد. بدون شك تحقيق در مسأله تکفیر فرق و مذاهب بدون بررسي عقائد و عملكرد فرقه ناممكن است و از سوئي سوء برداشتها و افترائاتي نيز ديده مي‌شود كه بايد با تحقيق واضح شود. از اين رو در اين نوشتار به بررسي فرقه باطنيه و نيز سوء برداشتهاي وابسته به اين عقيده پرداخته مي‌شود.


۱.۱ - انشعابات دروني اسماعيليه

با وفات اسماعیل ، طرفداران او معتقد بودند که اسماعیل نمرده بلکه غیبت اختیار کرده است! و دوباره ظهور مى‌کند و همان مهدی موعود است و معتقدند كه استشهاد امام صادق(ع) به مرگ او یک نوع تقیه بوده که از ترس خلیفه عباسی به عمل آورده است و عده‌اي ديگر معتقد شدند که امامت، حق اسماعیل بود و با مرگ او به پسرش محمد منتقل شد و جمعى معتقد شدند اسماعیل -با اینکه در حال حیات پدر در گذشته است- امام مى‌باشد و امامت پس از اسماعیل در محمد بن اسماعیل و نسل اوست.
[۲] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۴۶


۱.۲ - علت نامگذاري به باطنيه

با رواج تفكر اسماعيلي در مناطق مختلف، به نامهاي مختلفي نيز خوانده مي‌شدند. ايشان در عراق به باطنيه و مزدکیه و قرامطه مشهور بودند و در خراسان به تعليميه و ملحده و در مصر به به فاطمیین شهرت داشتند.
[۳] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد،، ص۲۶۴
[۴] الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱، ص۱۹۱
لكن با اين حال بعد از زماني لقب مشهور ايشان همان باطنيه مي‌شود. زيرا اين نام از مبناي عقايد اين فرقه گرفته شده است. زيرا ايشان معتقدند هر امر شرعي باطني دارد و ظاهري؛ مثلا باطن روزه پنهان داشتن مذهب است و باطن حج رسيدن به امام و باطن نماز را فرمانبرداري امام مي‌دانستند و نيز معتقدند كه قرآن و أحادیث داراي معني ظاهري و باطني است.



به معتقدين به امامت محمد بن اسماعیل و فرزندانش، باطني می‌گویند.
[۵] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۴۶
اين تفكر كه به اسماعيلي نيز مشهور است حداقل بعد از شهادت امام صادق(ع) به طور عام مطرح مي‌شود ولي در زمان مأمون و معتصم عباسي در جامعه منتشر مي‌شود.
[۶] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۸
اعتقاد به ائمه مستور در اين دوره با روش مخفي اين سيستم و همچنين اعتقاد به برخي عقايد مخصوص، موجوديت باطنيه را رقم زد.
[۷] الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱، ص ۱۶۸
اما بعد از اين گفته شده است كه دو نفر به نام حمران قرمط و عبدالله بن ميمون قداح بطور مشخص رهبري اين تفكر انحرافي را به عهده داشتند.
[۸] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۱۶
ميمون بن ديصان و محمد بن الحسين ملقب به ذیذان نيز از موسسين تفكر باطني خوانده شده‌اند.
[۹] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۶
ذيذان به نشر اين تفكر اقدام نمود و ابتدا معدودي از كردهاي كوهستان ناحيه بدين به او ملحق شدند. بابك خرمي كه در اين ناحيه حكومت مي‌نمود با باطنيه هم ‌پیمان بود و شايد او بود كه با پيمانش توان باطنيه را در ايران گسترش داد.
[۱۰] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۶ و ۲۶۸
اين حمايت نشان‌ دهنده ماهيت شورشي و ساختارشكنانه باطنيه است. اين روند به باطنيه ديلم نيز منجر مي‌شود. از سوئي میمون بن دیصان به سوي مغرب هجرت نمود. وي در اين مكان خود را منتسب به نسل عقیل بن ابی طالب معرفي كرد و با اوج‌گيري پيروانش خود را از نسل محمد بن اسماعيل معرفي نمود. برخي عبيد الله مهدي سرسلسله فاطمين مصر را سعيد بن الحسين بن احمد بن عبد الله بن ميمون بن ديصان مي‌دانند كه با تغير اسم و نسب خود را از علویین معرفي كرد.
[۱۱] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۶ و ۲۶۷

در واقع نيمه پنهان و مستور اسماعيليه بخصوص در اوائل حضور اين تفکر در عرصه اجتماع ، همان تفكر باطنيه است. اين تفكر به تفكيك در ايالت بابک خرمی ، ديلم، بحرین ، یمن ، فارس ، نیشابور و مغرب استيلا يافت. قرامطه و فاطميين كه بر مناطقي از ایران و عراق و مصر به قدرت رسيدند به نوعي اقتدار و ظهور تفكر باطني را نمايش مي‌دادند.



برخي اين فرقه را توبيخ مي‌كنند و به تکفیر هم مي‌رسانند و براي خود ادله‌اي بيان مي‌كنند‌. اين بيانات را با عقاید و مباني باطنيه ذكر مي‌كنيم:

۳.۱ - دیدگاه مالک بن انس

مالک بن انس گفته که توبه فرقه باطنيه مقبول نباشد. چرا که توبه ايشان را هم باطني خواهد بود.

۳.۲ - باطنیه از اولاد مجوسیان

عده‌اي از نويسندگان معتقدند كه باطنيه را عده‌اي از اولاد مجوسيان وضع كردند. زيرا باطنيه حقيقتي جز دين مجوس ندارد و با همين اعتقاد به تأویل شريعت دست زدند و مباني مجوس را ثابت نمودند. به عنوان نمونه به موارد زیر اشاره می‌گردد:
[۱۲] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۹ و ۲۷۰





۴.۱ - ثنویت

همانطور كه مجوس نور و ظلمت را خدايان خويش مي‌دانستند اين فرقه خدا را فاعل خيرات و شيطان را فاعل شرور معرفي مي‌كنند كه در واقع تاويل معارف ديني به مباني مجوس مي‌باشد.

۴.۲ - تقدیس آتش

تقدس آتش توسط مجوس باعث اين شد كه باطنيه در مساجد به سوزاندن عود روي بياورد و حتي برامكه زمان هارون ، مجمري بزرگ از عود را داخل کعبه گذاشتند.

۴.۳ - ازدواج با محارم

همانطور كه مجوس ازدواج با محارم را جايز مي‌دانست، باطنيه نيز هر فسق و فحشايي را مباح مي‌دانستند.

۴.۴ - اعتقاد به عدد هفت

معتقدند كه ائمه ايشان بر روال عدد هفت محقق مي‌شوند ولي نقباء ايشان بر عدد دوازده مي‌باشند.
[۱۳] الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱،ص۱۹۱


۴.۵ - ائمه مستور

هفتمين امام را به محمد بن اسماعيل تمام نموده و بعد از وي قائل به امامت ائمه مستور شده‌اند. اين افراد بطور مخفيانه به حفظ شخصيت خويش مي‌پردازند ولي افرادي به عنوان داعي بطور آشكار براي ياري و بيعت با اين ائمه مستور فعاليت مي‌كنند. ايشان معتقدند با خفاء امام بايد داعيان ظاهر باشند. بعد از اينكه با فعاليت بسيار، اين پيشوايان به حکومت رسيدند دوران امامان ظاهر شروع مي‌شود و اين در حالي است كه داعيان در اين زمان مي‌توانند مخفي و مستور شوند و مي‌توانند ظاهر باشند. بطور كلي معتقدند كه زمين از امام زنده و قائم خالي نيست؛ چه اينكه ظاهر باشد و يا مستور.
[۱۴] الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱،ص۱۹۱


۴.۶ - شناخت امام زمان

معتقدند كه هركس بميرد و امام زمانش را نشناسد و يا با او بیعت نداشته باشد به مرگ جاهلي مرده است.
[۱۵] الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱،ص۱۹۲




عبدالله بن میمون قداح و پدرش میمون بن دیصان از اصحاب مورد اعتماد امام باقر و امام صادق علیهما السلام مي‌باشند. نقل روایات بسيار او شاهد اين مدعي است و انتساب ايشان به باطنيه بلاشك از افترائات اهل سنت است؛ همانطور كه به زراره و محمد بن نعمان و سليمان اقطع و عبدالله بن يعفور و يونس بن عبدالرحمن و هشام بن حکم افتراء زده و اقوال و فرق جعلي باطلي را به ايشان منتسب نمودند.
[۱۷] محمد بن عمر كشى، رجال الكشي، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ هجرى شمسى، ۱ جلدي، ص ۲۶۹ و۲۶۶و۲۶۵
علت اين افتراء فقط براي دشمني با تشیع است و إلا اين عقايدي كه به باطنيه منسوب مي‌باشد برگرفته از تفكرات بدترين زنادقه است. اين افراد قبل از اسلام تابع شخصي به نام دیصان بوده‌اند و مكتب خويش را ديصانيه معرفي مي‌كنند. اين فرقه از منشعبات ثنویه مي‌باشد و عقايدي شبيه مانویه و مزدکیه و مجوسیه و مرقيونيه دارد.
[۲۰] الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱،ص ۲۴۹
اين ادعا از زبان نويسندگان اهل سنت نيز بيان شده و معتقدند كه باطنيه را عده اي از اولاد مجوسيان وضع كردند.
[۲۱] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد,ص ۲۶۹
به تصريح ابومنصور بغدادی باطنيه از فرق امت اسلام محسوب نمي‌شوند بلكه از فرق مجوس مي‌باشد.
[۲۲] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص ۱۱و۱۶و۲۶۵
با اين حال با كدام توجيه اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام را از سران باطنيه مي‌دانند؟
[۲۳] البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۶
اين انتساب جز جهل و عدم دقت يا خصومت مذهبی این نویسندگان را نمي‌رساند.
[۲۴] اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی، ج ۸، ص۸۷




بطلان عقاید و مرام باطنيه بر كسي از مسلمين مخفي نيست اما عده‌اي نابخردانه با اينكه مي‌دانند اين فرقه از منشعبات اسماعيليه است ولي با اطلاق شیعه و رافضه به آنها همه شیعیان و اسماعيليان را کافر مي‌دانند در حالي‌كه شيعه در عقاید و عمل با باطنيه و اسماعيليه بسيار تفاوت دارد. اما زخمي كه اهل سنت از حکومت اسماعيليه و باطنيه ديدند باعث شد تا اهل سنت بدون توجه به مباني و معارف شيعي، باد اهانت و تکفیر را به سوي تشیع نيز بگشايند. اين در حالي است كه علماء شيعه به مخالفت با باطنيه اقدام نموده و با بيان علمي به نقد مباني و معارف باطنیه مي‌پرداختند. أبوعبدالله الحسين بن المظفر بن علي الحمداني از شاگردان شیخ طوسی كتاب هتك استار الباطنيه را در رد مباني باطنيه مي‌نويسد
[۲۵] الرازى، شيخ منتجب الدين على بن عبيد الله؛ الفهرست، قم، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى، ۱۳۶۶ هجرى شمسى،يك جلد،ص۴۷
و علماء ديگري مانند فضل بن شاذان نيشابوري نيز رد علي الباطنيه را در مجموعه كتب علمي خويش آورده‌اند. علاوه بر اينكه تمام معارف تشيع كه در رد کفار و زنادقه و منحرفين صادر شده، افکار و عقاید باطنيه را هم به بطلان كشانده است.


۱. علامه مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار، بیروت - لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری‌، ۱۱۰ جلدی،ج ۳۷، ص ۱۰    
۲. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۴۶
۳. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد،، ص۲۶۴
۴. الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱، ص۱۹۱
۵. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۴۶
۶. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۸
۷. الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱، ص ۱۶۸
۸. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۱۶
۹. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۶
۱۰. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۶ و ۲۶۸
۱۱. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷، الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۶ و ۲۶۷
۱۲. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۹ و ۲۷۰
۱۳. الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱،ص۱۹۱
۱۴. الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱،ص۱۹۱
۱۵. الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱،ص۱۹۲
۱۶. علامه حلی، حسن بن یوسف؛ رجال العلامة الحلی، ۱ جلدی، ص ۱۲۴    
۱۷. محمد بن عمر كشى، رجال الكشي، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ هجرى شمسى، ۱ جلدي، ص ۲۶۹ و۲۶۶و۲۶۵
۱۸. علامه مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار، بیروت، لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری‌، ۱۱۰ جلدی، ج۳،ص ۲۰۹    
۱۹. علامه مجلسی، محمد باقر؛ بحار الأنوار، بیروت، لبنان، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ هجری قمری‌، ۱۱۰ جلدی، ج۳،ص ۲۱۱    
۲۰. الشهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة،۱۴۰۴، ۲مجلد، ج ۱،ص ۲۴۹
۲۱. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد,ص ۲۶۹
۲۲. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص ۱۱و۱۶و۲۶۵
۲۳. البغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد؛ الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ۱مجلد، ص۲۶۶
۲۴. اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی، ج ۸، ص۸۷
۲۵. الرازى، شيخ منتجب الدين على بن عبيد الله؛ الفهرست، قم، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشى، ۱۳۶۶ هجرى شمسى،يك جلد،ص۴۷
۲۶. شیخ طوسی، محمد بن الحسن؛ الفهرست، نجف اشرف‌، المکتبة المرتضویة، ج ۱،ص ۱۹۷ - ۱۹۸    



سایت شهر سوال    



جعبه ابزار