اوضاع سیاسی امام حسن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اوضاع سیاسی، امام حسن علیهالسلام،
معاویه،
صلح،
خلافت.
پرسش: شرایط سیاسی اجتماعی
امام حسن مجتبی علیهالسلام را ذکر کنید؟
پاسخ: از اولین اقدامات امام حسن ـ علیهالسلام ـ بعد از به حکومت رسیدن، تهیه سپاهی برای مقابله با لشکرکشی و خطر معاویه بود؛ اما با توجه به شرایط و اوضاع جامعه و بررسی همهجانبه مسائل
جهان اسلام و با درنظر گرفتن توان و قدرت نظامی حکومتش در مقابل معاویه و اینکه ادامه
جنگ با این شرایط به صلاح نبود، تن به صلح دادند و از ادامه درگیری پرهیز نمودند.
تاریخ گواهی میدهد که اولاً: امام حسن ـ علیهالسلام ـ بهدلیل نداشتن یاران و فرماندهان مخلص، توان پیروزی نظامی بر معاویه و اطرافیانش را نداشتند. ثانیاً: در چنین شرایطی نتیجه نبرد و جنگ با معاویه به نفع دنیای
اسلام نبود. ثالثاً:درگیری امام حسن ـ علیهالسلام ـ با معاویه و کشته شدن آن حضرت به دست معاویه شکست مرکز خلافت مسلمانان بود.
امام حسن ـ علیهالسلام ـ آنگاه که به خلافت رسیدند، با مخالفت و لشکرکشی معاویه روبهرو شدند و از این جهت لشکری را تجهیز نمودند، تا به دفاع و مقابله برخیزند؛ اما در ادامه، شرایطی فراهم شد که
امام علیهالسلام مجبور شدند، از اسلام بهگونهای دیگر دفاع نمایند.
آنچه در تاریخ مسلم است، این است که. معاویه سیاستمدار ماهر و شخص حیلهگری بود و جانب ظاهر را در مجامع عمومی نگاه میداشت؛ ظاهر
احکام اسلامی را تا حدودی مراعات میکرد؛ ولی در نهاد خود با اسلام دشمنی داشت و به هیچیک از مقدسات اسلامی پایبند نبود؛ ولی این دشمنی را ابراز و آشکار نمیکرد.
و
فساد درونی او و حکومتش بر عوام مخفی مانده بود و مردم او را
مسلمان و خلیفه رسول الله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میانگاشتند و مروج اسلام بهحساب میآوردند.
به همین جهت بود که
امام حسین علیهالسلام در زمان حیات معاویه با آنکه نامههایی از اهل عراق برای دعوت به
قیام علیه معاویه داشتند، دست به این کار نزدند و فرمودند، "امروز، روز قیام نیست،
خداوند شما را مورد
رحمت قرار دهد، تا زمانی که معاویه زنده است، کاری نکنید و در خانهها مخفی شوید".
پیدا شدن نیروهای خوارج و نبود
یاران مخلص و فرماندهان فداکار
و ضعف داخلی، توان و قدرت نظامی امام حسن ـ علیهالسلام ـ را ضعیف کرده بود، مضافاً بر این کراهت مردم از شرکت در نبرد با معاویه،
از دلایل صلح آن حضرت است که خود میفرماید: "دیدم بیشتر مردم خواستار صلحاند و از جنگ بیزارند، دوست نداشتم آنان را بر آنچه که نمیپسندیدند، وادار کنم. پس بهخاطر حفظ جان عده کمی از شیعیانم، صلح کردم".
امام حسن علیهالسلام در مقام
خلیفه مسلمانان بودند و درگیری آن حضرت با معاویه و کشته شدن او به دست لشکر معاویه، شکست مرکز خلافت مسلمانان بوده و به گفته استاد مطهری، این چیزی بود که حتی امام حسین ـ علیهالسلام ـ هم از این نوع کشته شدن پرهیز داشتند که کسی در جای پیامبر (ص) و در مسند خلافت کشته شود
و به همین جهت بود که امام حسین ـ علیهالسلام ـ حاضر نبودند در
مکه کشته شوند؛ چراکه احترام مکه ازبین میرفت. ازاینرو شرایط این چنینی بههیچوجه اقتضای جنگ و نبرد را نداشت، و صلح یک تاکتیک مهم بود، برای سامان دادن به وضعیت مردم مسلمان.
درحالیکه معاویه از امام حسن ـ علیهالسلام ـ تقاضای
بیعت نکرده بود و یکی از موارد صلحنامه همین عدم تقاضای بیعت بود.
قابل ذکر است که معاویه در مدت بیست سال حکومتش، برخلاف اسلام
عمل کرده،
ظلم و ستم نموده، احکام اسلام را تغییر داده،
بیتالمال را حیفومیل کرده، خونهای مردم را به ناحق ریخته و به مفاد صلحنامه و به
کتاب خدا و
سنت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ عمل نکرده بود، همچنین بعد از خودش پسر شرابخوار و سگبازش را بهعنوان جانشین معرفی کرده و...، ولی این وضعیت معاویه در زمان امام حسن ـ علیهالسلام ـ برای مردم برملا نشده بود؛ اما همین باعث گردید که امام حسین ـ علیهالسلام ـ بهعنوان وظیفه قیام نموده و
امر به معروف و
نهی از منکر کند. شاید به همین جهت باشد که میگویند: صلح امام حسن ـ علیهالسلام ـ زمینهساز
قیام امام حسین علیهالسلام شد؛ یعنی با مفادی که در صلحنامه امام حسن ـ علیهالسلام ـ بهوسیله آن حضرت گنجانده شده بود، راه هرگونه فریب و نیرنگ را بر معاویه بست، اگرچه معاویه بعداً به مفاد صلحنامه وفادار نماند، ولی این چیزی جز رسوایی برای او در جامعه اسلامی و زمینهسازی برای قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ بر ضد فرزندش را به ارمغان نیاورد.
امام حسن مجتبی علیهالسلام در زمان حیات و دوران امامتشان، هنگامی که از یاری مردم در جنگ با معاویه مأیوس گشته و فرماندهی لشکر ایشان ـ علیهالسلام ـ توسط معاویه بهواسطه تطمیع یا
تهدید، از جنگ کنارهگیری کردند، برای حفظ اسلام و کیان جامعه اسلامی و حفظ جان یاران باقیمانده و
امتحان و اتمام
حجت بر معاویه و مردم، تن به صلحی ناخواسته دادند. گرچه مفاد صلحنامه اموری بود که جنگ بهخاطر آنها پیگیری میشد؛ از جمله:
۱. معاویه به کتاب خدا و سنت رسولش عمل کند؛
۲. امر
خلافت بعد از وی به امام حسن ـ علیهالسلام ـ برسد و در صورت بروز هر حادثهای به امام حسین ـ علیهالسلام ـ تفویض شود؛
۳. ممنوعیت معاویه از اذیت و آزار علویان، مسلمانان و شیعیان؛
۴. شروط مالی، از جمله برگرداندن حقوق مالیه
غصب شده، به علویان و انصار و خواص
امام علی علیهالسلام و از بیتالمال کوفه که موجودی آن پنج میلیون درهم است چشمپوشی شود؛
۵. منع معاویه از سبّ و
لعن امام علی بن ابیطالب ـ علیهالسلام ـ در مجامع عمومی (منابر و نمازها و ...)؛
۶. منع معاویه از استفاده از لقب "امیرالمؤمنین" برای خود؛
۷. منع او از تعیین جانشینی برای خود مثل
یزید و ... .
از مفاد این صلحنامه بهخوبی استفاده میشود که امام حسن ـ علیهالسلام ـ هرگز درصدد تثبیت خلافت معاویه نبوده؛ بلکه تنها به جهت مصالح اسلام و مسلمانان و با توجه به اقتضای زمان و شرایط جامعه اسلامی تن به چنین کاری داد.
ازاینرو با توجه به شرایطی که در زمان امام حسن ـ علیهالسلام ـ بر جامعه اسلامی حاکم بود و امام در مسند خلافت بود، با معاویه صلح کرد؛ چراکه شرایط زمان امام حسن ـ علیهالسلام ـ اقتضای صلح داشت.
معاویه، خود از رویارویی خونین با حسنین ـ علیهماالسلام ـ فرار میکرد و از تبعات ریخته شدن خون آن بزرگواران واهمه داشت و برای حفظ حکومت خود، ناچار به تحمل وجود آن دو بزرگوار بود و دیگران را نیز از رویارویی علنی منع میکرد و از تبعات آن برحذر میداشت؛ لذا حتی در جریان گرفتن بیعت برای یزید بهعنوان خلیفه پس از خود، در مورد امام حسین ـ علیهالسلام ـ متوسل به زور و شمشیر نگشت و به یزید هم سفارش کرد که از این امر پرهیز نماید.
علاوه بر آن در زمان
معاویه، از طرف مردم، دعوت علنی و فراگیری برای قیام و استمداد از
امام علیهالسلام برای مبارزه با
ظلم و فسادهای امویان صورت نگرفت و اعلام حمایتها و دعوتهای محدودی که ابراز میشد، برای
مبارزه با سیاستهای نیرنگ بازی چون معاویه، کافی نبود.
استاد مطهری،
سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۵۱ ـ ۹۷.
پایگاه اسلام کوئست.