امام رضا و جو سیاسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام رضا علیهالسلام، ابعاد سیاسی، اجتماعی.
پرسش: شرایط اجتماعی و سیاسی عصر
امام رضا ـ علیهالسلام ـ را بهطور مختصر تحلیل کنید؟
پاسخ: حضرت امام
علی بن موسیالرضا ـ علیهالسلام ـ در سال ۱۴۸ هـ ق دیده به جهان گشودند.
آن حضرت تا سال ۱۸۳ هـ ق در خدمت پدر گرانقدر خود بودند و در این سال بود که بعد از
شهادت پدر بزرگوارشان در سن ۳۵ سالگی به
امامت رسیدند.
ازاینرو باید دوران امام رضا ـ علیهالسلام ـ از سال ۱۸۳ هـ ق تا سال ۲۰۳ هـ ق که سال شهادت ایشان است، دانست. سه تن از خلفای عباسی در دوران امامت آن حضرت به
خلافت رسیدند که عبارتند، از هارونالرشید، محمدامین، عبدالله مأمون.
در بررسی ابعاد وضعیت سیاسی و اجتماعی آن عصر نکاتی قابل توجه میباشد:
در زمان هارون بهواسطه گسترش
فتوحات، مناطق بسیاری تحت سلطه
عباسیان درآمد.
گوستاو لوبون مینویسد: اسلام در عصر
هارون و پسرش
مأمون به اوج گسترش خود رسید؛ چه اینکه کشور آنها تا سر حد
چین اتصال پیدا کرد و در
آفریقا هم بربرها در برابر حملات
اعراب تا
حبشه و یونانیان تا بسفور متواری شدند. از سمت
مغرب دامنه
حکومت عباسیان تا
اقیانوس اطلس وسعت پیدا کرده بود.
اولین موردی که از این تنوع ملیتها در
قلمرو اسلامی میتوان حدس زد، تبادل فرهنگ اجتماعی میان
مسلمانان و مردم مناطق مفتوحه است که موجب تضارب
افکار و
اعتقادات میگردد.
تمام خلفای عباسی ادعای خلافت و جانشینی
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را داشتند؛ اما
هارونالرشید در این ادعا قدمی فراتر نهاد و گفت: ما از رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ارث بردیم، اما خلافت الهی در ما باقی میماند. چون امین بر تخت خلافت تکیه زد گفت: من بر خلافت خداوند دست یافتم و
ارث پیامبر خدا از آن پدرم بود.
میتوان گفت آنان با این حیله میخواستند تا با پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مقایسه نشوند و هر کاری که آنها انجام میدهند، مؤید من عندالله تلقی گردد.
هارون قبل از
مرگ خود ابتدا برای پسرش امین و سپس با مأمون بهعنوان خلیفههای بعدی
بیعت گرفت؛ اما با مرگ پدر، نزاع بین دو برادر بالا گرفت و سرانجام
مأمون که همراه سپاه پدرش در
مرو بود، توانست بر امین چیره گردد. اطرافیان مأمون حتی دبیر و کاردار او، فضل بن سهل همه ایرانی بودند. عدهای از
مورخین معتقدند که حمایت ایرانیان از مأمون ـ که
مادر و مربیاش ایرانی بودهاند ـ بهخاطر این بوده است که در سایه او بتوانند عنصر ایرانی را بر
عرب ترجیح داده و بر قلمرو اسلامی مسلط نمایند.
و به سلطه اعراب بر ایران پایان دهند که نمونه آن حکومت طاهریان بود.
در هر صورت این امر باعث گردید نهضت شعوبیه در عصر عباسی رونق بیشتر گیرد، نهضتی اجتماعی ادبی که از عهد اموی بر علیه تفاخر نژادی
اعراب شکل گرفته و بعدها بر ترجیح عجم بر عرب پای فشرد، و کتب زیادی در اینباره نوشته شد؛ از قبیل فضل العرب علی العجم تألیف ابوعثمان بختکان و المثالب العرب تألیف میثم بن عدی.
مهمترین گروهی که در دوران اموی ـ عباسی نسبت به
حاکمیت موجود معترض بود،
علویان بودند که به تعدادی از آنها در این مقطع زمانی اشاره میکنیم:
ـ حرکت ابن منصور شیبانی (ابوالسرایا) در
کوفه به سال ۱۹۹ هـ ق، او بر سپاه عباسی غلبه کرده و سکه ضرب نمود.
البته در علوی بودن او تردید شده است. در هر صورت او توانست برای مدتی بر
بصره و
حجاز و
یمن مسلط گردد.
ـ محمد دیباج بن جعفر صادق ـ علیهالسلام ـ او به سال ۲۰۰ در مکه به پا خاست و به نام
امیرالمؤمنین با او بیعت کردند.
اما دیباج چون در کار خود تردید داشت، در انظار مردم خود را خلع نمود.
ـ خروج
ابراهیم بن
موسی: او برادر ناتنی
امام رضا ـ علیهالسلام ـ بود. نخست از داعیان ابن طباطبا گردید و از سوی ابن طباطبا و ابوالسرایا به
ولایت یمن منصوب شد، با کشته شدن ابوالسرایا، خروج کرد و مردم صنعاء با او بیعت کردند.
ـ خروج زید النار در بصره علیرغم اینکه اهالی آنجا متمایل به عثمانیان بودند، اما از او حمایت کردند.
ـ قیام محمد بن
سلیمان در مدینه.
ـ قیام جعفر بن زید بن علی و نیز حسین بن ابراهیم بن حسن بن علی در واسط.
ـ قیام محمد بن اسماعیل بن محمد در مدائن.
اینان از زمان
هارون و به سرکردگی حمزه بن آذرک در سیستان شوریده و بر عُمال آنان غلبه یافتند. چندان کار آنها بالا گرفت که هارون خود در رأس سپاه در سال ۱۹۲ به خراسان آمد،
حمزه تا دوران مأمون سیستان را در دست داشت.
ـ جنبش بابک: اینان ایرانی بودند که از سال ۲۰۱ در کوههای
آذربایجان و اران حرکت خود را آغاز کردند و در مناطقی مثل جبال و همدان و اصفهان، طبرستان و ارمنستان و خراسان نفوذ پیدا کردند که قائل به تناسخ واشتراک در
زنان بودند و مدتها پس از مأمون نیز باقی ماندند.
ـ از جمله شورشها، تحرکات نصر بن شبث بود که نسبت به امین، بهعنوان عنصر عربی تعصب میورزید. او در سال ۱۹۸ هـ ق در شمال حلب شورید و تا ۲۰۹ مناطقی را در دست داشت.
ـ تحرکات اقوام هندی ـ آسیایی (زط) این
اقوام توانستند تا روزگار معتصم بر سر راه
بغداد و بصره به راهزنی بپردازند.
یحیی بن خالد برمکی که در دوره خلافت هارون وزارت داشت، توانسته بود در دوره هارون به همراه دو پسرش فضل و جعفر از سال (۱۷۰ تا ۱۷۸ هـ ق) اداره حکومت عباسی را به دست بگیرد. از خاندان اینان که
اصالت ایرانی داشتهاند، افراد دیگری نیز به مناصب مهمی چون
استانداری شام، پردهداری
خلیفه دست یافته بودند.
این نفوذ بهحدی بود که هارونالرشید دستور داد نام
جعفر را بر سکهها ضرب کنند و استانداری
مغرب خلافت ـ انبار تا افریقیه ـ و خراسان و سیستان و طبرستان و ارمنستان و آذربایجان و غیره را به او بسپارد.
اما به ناگاه در سال ۱۸۷ هـ ق هارون تمام این خاندان را قلع و قمع نمود. از علت این تغییر نگرش هارون، عواملی از قبیل ارتباط جعفر با عباسه، خواهر هارون،
تمایل آنان به علویان
و... ذکر شده است.
با توجه به آنچه بیان شد، معلوم میگردد که
حاکمیت دچار تزلزل بوده است؛ لذا مأمون ـ آخرین خلیفه دوران امام رضا ـ علیهالسلام ـ سعی کرد با شرکت دادن
امام رضا ـ علیهالسلام ـ در حکومت، با عنوان
ولایتعهدی علویان را در مقابل خویش خلع سلاح سازد و محبوبیتشان را در میان توده مردم مورد سؤال قرار دهد. از طرف دیگر او از طرف ایرانیان که طرفدار اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ بودند، مورد تأیید واقع میشد و چنین وانمود میکرد که قصد او از برادرکشی، تفویض حکومت به اهل آن بوده است.
اما وقتی او خواست به
بغداد برگردد، مجبور بود که دو عامل نارضایتی
اعراب از خویش را از میان بردارد و آن فضل بن سهل ایرانی و
علی بن موسیالرضا ـ علیهالسلام ـ بود.
سایت اندیشه قم