ارتباط پرستش خدا با آزادی انسان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: پرستش
خدا ،
آزادی انسان .
پرسش: آیا پرستش
خداوند متعال منافاتی با آزادی انسان دارد؟
پاسخ: از یک لحاظ آزادی با پرستش منافات دارد و از یک لحاظ منافات ندارد. « آزادی»ای که در چارچوب شرع باشد. مورد تأیید
دین و در غیر این صورت در تعارض با دین است.
آزادی در لغت به معنی قدرت انجام دادن یا عدم انجام کاری است. به عبارت دیگر آزادی به معنای تصمیم گیرنده بودن فرد در محدوده مورد اختیار است.
پرستش یا
عبودیت به معنی تسلیم در برابر خداوند و
اطاعت از اوامر و نواهی او است.
آزادی در یک تقسیمبندی به آزادی فردی و آزادی اجتماعی تقسیم میشود.
منظور از« آزادی فردی» همان« آزادی طبیعی» است. یعنی انسان به عنوان یک موجود زنده و نه به عنوان موجود اجتماعی دارای اختیارات و آزادی عمل است. مثلاً
انسانی که به تنهایی در یک محیط طبیعی زندگی میکند. ظاهراًدارای اختیارات زیادی است؛ اما همین انسان نیز دارای محدودیتهایی است. از جمله این که نیاز او به غذا مانع از این است که او بتواند تمام وقت خود را در امور دیگر صرف کند.
منظور از« آزادی اجتماعی» ( آزادی مدنی) این است که فرد به عنوان عضوی از جامعه دارای اختیاراتی است. میزان این آزادی به میزان نفوذ قدرت شخص در جامعه بستگی دار.
در جامعه، انسان به خاطر ارتباط با سایر انسانها حقوق دیگران را رعایت میکند و این چنین انسانی قادر به انجام کارهایی میشود که در غیر از این برایش امکان ندارد. نیاز بشر در جامعه به خصوص جامعه امروز به حدی زیاد و پیچیده است که یک نفر به تنهایی نمیتواند همه این نیازها را برآورده کند. پس انسان در جامعه دارای اختیارات بیشتری میشود. اما همین گستردگی اختیارات، محدودیتهایی را نیزبرای شهروندان جامعه به وجود میآورد که این محدودیتها را« قانون» تعیین میکند. قانون از یک طرف اختیارات افراد جامعه را حفظ میکند و از طرف دیگر این اختیارات را محدود میکند.
همچنان که گفتیم آزادی فردی برای خود محدودیتهایی دارد. انسانهای
ملحد و
مادیگرا تنها مانع و محدودیت را در این امر، محدودیتهای مادی، فیزیکی و جسمی میدانند. مثلاً آزادی در خوراک و پوشاک برای انسان ملحد به این بستگی دارد که وی چقدر از قدرت مالی برخوردار است. هر قدر از قدرت مالی بیشتری برخوردار باشد؛ به همان اندازه در انتخاب پوشاک و خوراک، آزادی عمل بیشتری دارد.
در حالی که برای یک انسان
مؤمن و
متدین ، محدودیتهای دیگری هم هست که باید رعایت کند. مثلاً در بحث تهیه پوشاک و خوراک صرفاً به قدرت مالی خویش نگاه نمیکند بلکه به دستورهای الهی نظر میکند و
حلال و
حرام را در پوشاک و خوراک رعایت میکند و از
اسراف پرهیز میکند و...
از لحاظ
شرع مقدس
اسلام ، انسان آزاد است؛ اما آزادی مؤمن، آزادی خاصی است که با آزادی غیر مؤمن منافات دارد. به عبارت دیگر از یک لحاظ آزادی با پرستش منافات دارد و از یک لحاظ منافات ندارد. « آزادی»ای که در چارچوب شرع باشد. مورد تأیید دین و در غیر این صورت در تعارض با
دین است.
از نظرگاه دین مقدس اسلام« آزادمرد» کسی است که بتواند اعتقادات، خلقیات و رفتارهای خویش را با دین هماهنگ کند. به عبارت دیگر انسان مؤمن از لحاظ روحی، جسمی و فکری خدا را اطاعت میکند. در همین رابطه
حضرت علی علیهالسّلام پایبندی به
عفت و
حیا را نشانه
آزاد مردی میشمارد. الامام علی علیهالسّلام: إنّ الحیاء و العفة من خلائق الایمان و انّهما لسجیّة الاحرار و شمیمة الابرار: حیا و عفت از خصلتهای
ایمان است، این دو سرشت و خوی نیکان است.
همچنین حضرت
امام جعفر صادق علیهالسّلام
شکیبایی بر بلاها و مصیبتها را نشانه
آزادگی و آزادمردی میداند. حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام: آزاده در همه حال آزاده است. اگر بلا و سختی به او رسد شکیبایی ورزد و اگر مصیبتها بر سرش فرو ریزند او را نشکنند؛ هر چند به
اسیری افتد و مقهور شود و
آسایش را از دست نهاده به سختی و
تنگدستی افتد. چنان که
یوسف صدیق امین، صلوات الله علیه به
بندگی گرفته شد و مقهور و اسیر گشت اما این همه به آزادگی او آسیب نرساند.
در آموزههای دینی ما پیروی از
هواهای نفسانی ،
غضب ،
شهوت ،
حرص ،
طمع و... نه تنها آزادی قلمداد نمیشود بلکه برعکس نشانه حیوان صفتی و ذلت
نفس است. چنین افرادی از نظر لفظی آزادند ولی در واقع بنده نفساند.
امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسّلام میفرماید:« العبد حرٌ ما قنع، الحرّعبدٌ ما طمع؛ بنده قانع آزاد است و آزاد
طمعکار بنده.
قرآن کریم نیز نتیجه پیروی کردن از
پیامبر گرامی اسلام را برداشته شدن غل و زنجیرهای انسانیت و آداب مادیگری بشر میداند. « و یضع عنهم إصرهم والاغلال التی کانت علیهم».
در همین زمینه
شهید مطهری داستانی را ذکر میکند. روزی
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله به میان
اصحاب صُفّه ( اصحاب صُفّه عدّهای از فقرای اصحاب پیغمبر بودند که از اهل
مدینه نبودند، از
مهاجرین بودند و
ثروت و زن و زندگی نداشتند. پیغمبر اسلام محل آنها را در یک سکویی پهلوی
مسجد قرار داد) رفتند. یکی از آنها گفت: یا رسول الله من در نفس خودم این حالت را احساس میکنم که اصلاً تمام
دنیا و ما فیها در نظر من بیقیمت است. الآن در نظر من طلا و سنگ یکی است. یعنی هیچکدام از اینها نمیتواند مرا به سوی خودش بکشد. نمیخواهد بگوید که استفاده من از طلا و از سنگ یک جور است. بلکه قدرت طلا و قدرت سنگ در این که مرا به سوی خودش بکشاند یکی است. رسول اکرم نگاهی به او کرد و فرمود:« إذاً أنتَ صرتَ حُرّاً:حالا من به تو بگویم که مرد آزادی هستی.
آزادی اجتماعی یعنی آزادی افراد در جامعه. تردیدی نیست که آزادی شهروندان نمیتواند بی حد و حصر باشد و بالاخره باید محدود شود. آزادی بیحد و حصر به هرج و مرج میانجامد. از این رو در طول تاریخ همه جوامع از قوانین برخوردار بودهاند. همچنان که گفتیم قانون محدوده اختیارات و آزادی افراد جامعه را معین میکند.
سؤالی که در این جا پیش میآید این است که «قانون» در خدمت کدام آزادی است؟ آزادی الهی یا آزادی مادی؟ اگر قوانین با دین ناسازگار باشند به گسترش هواهای نفسانی و
اسارت افراد جامعه منجر خواهد شد و اگر قوانین برآمده از متن دین و هماهنگ با
شرع باشند در خدمت اهداف الهی خواهند بود و
آزادی معنوی را ترویج و تقویت خواهد کرد. تنها نظامی هم که میتواند آزادی اجتماعی از نوع الهی را ترویج کند، « نظام الهی و اسلامی» است که به زعم ما حکومت
ولایت فقیه چنین نظامی است.
جامعهای که بنای حکومت و قوانینش اسلامی نباشند. در میدان عمل از عهده تأمین بعضی از آزادیهای اجتماعی مورد ادعای خویش نیز برنخواهد آمد.
نمونه روشن این امر را ما در کشورهای مدعی
لیبرالیسم به خوبی میبینیم.
مثلاً فرانسه با اینکه« مهد
دموکراسی » است و دم از آزادی لیبرالی میزند؛ عملاً میبینیم که تحمل
حجاب یک مشت دختر
مسلمان را ندارند و آنها را از مدارس اخراج میکنند.
باز در همین فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی با آن که دم از« آزادی بیان» میزنند، آقای« روژه گارودی» را به خاطر انتشار کتاب« محاکمه
صهیونیسم » به شدت کوبیدند و از طرف دیگر از«
سلمان رشدی مرتد » به خاطر نوشتن« آیات شیطانی» حمایت کردند و حتی حاضر شدند که در
دفاع از او سفرای خویش را از تهران فراخوانند.
در آمریکا نیز به بهانه حادثه ساختگی و مرموز یازدهم سپتامبر اخبار و گزارش کانالهای تلویزیونی مورد سانسور قرار میگیرد. مدیران رسانهها دائم به کاخ سفید فراخوانده میشوند... آنچه عملاً جوامع لیبرال دموکراسی در زمینه آزادی اجتماعی به مردم اعطا کردهاند
آزادی جنسی است، وگرنه دیگر آزادیهای اجتماعی را نه تنها گسترش ندادهاند بلکه تضییق هم کردهاند. در این کشورها آزادیهای سیاسی از نوع شرکت در انتخابات تنها یک بازی سیاسی است. این رسانهها، کلان سرمایه داران، کارتلها و شرکتهای بزرگ هستند که عملاً نمایندگان مردم و رئیس جمهور را بر میگزینند.
پس میبینیم که
پرستش خداوند با آزادی اجتماعی هم ارتباط دارد. یعنی حکومتی که اساس و قوانین آن بر اساس
اسلام نباشد به گسترش هواهای نفسانی خواهند پرداخت و بسیاری از آزادیهای اجتماعی که در تضاد با منافع آن دولتمردان است محدود میگردد. از طرف دیگر در نظام اسلامی آزادیهای اجتماعی در جهت ترقی و رشد آزادی معنوی افراد است و اگر آزادی اجتماعی و سیلهای برای
هتک حرمت و زیرپا گذاشتن ارزشهای
دینی شود در این صورت این نوع آزادی در این خط قرمزها محدود میگردد.
سایت اندیشه قم.