آیندهنگری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: آیندهنگری، رفاهطلبی، آرزوهای دراز،
افراط،
تفریط،
تکاثر، تجملگرایی.
پرسش: تفاوت آیندهنگری و آرزوهای طولانی چیست که مذمت شده است؟
پاسخ: آیندهنگری نوعی تدبیر است که هر عاقلی به آن نیاز دارد؛ زیرا هر کس باید برای زندگی آینده خود تدابیر لازم را بیندیشد، فراز و نشیب کار را بسنجد، و مشورتهای لازم را انجام دهد، سپس با توجه به همه اینها برنامهای جامع و قابل عمل را طرح نماید و در اجرای آن کوشش کند؛ ولی آرزوهای طولانی که در روایات مورد نکوهش قرار گرفته، همان بلندپروازیهای خیالی و نفسانی هستند که انسان را به خود مشغول میسازند و موجب
غفلت وی میشوند.
آیندهگری و برنامهریزی برای آینده به
انسان آرامش و به زندگی
امید میدهد. نشاط روحی و روانی را به دنبال دارد؛ ولی آمال و آرزوهای طولانی، حسرت و دستیابی به امور غیر معقول را در دل ماندگار میکند و زندگی را تلخ کرده، آرامش را از بین میبرد.
برای روشن شدن موضوع مورد بحث، یعنی حد و مرز آرزوهای دور و دراز و
تفاوت آن با آیندهنگری، نخست نیمنگاهی داریم به جایگاه
مال،
ثروت و تلاشهای اقتصادی در آموزههای دینی، سپس به تعریف آرزوهای دراز از نگاه عالمان
اخلاق میپردازیم، آنگاه موضوع آیندهنگری و پس انداز را از نگاه آیات و روایات پی میگیریم.
پیشوای زاهدان و پرهیزکاران،
امام علی ـ علیهالسلام ـ درباره مال و سرمایه میفرماید: «اَلا و اِنَّ مِن النعَم سعَةَ المال»؛
بدانید که گشایش مادی نوعی
نعمت است.
آن حضرت درباره برنامه زندگی میفرماید: مؤمن را در برنامه زندگی سه زمان مشخص است؛ زمانی برای نیایش پروردگار... و زمانی که برای گذران زندگی و معاش خویش میکوشد:«و ساعَةً یرمُّ معاشهُ».
حضرتش در ادامۀ این سخن به این نکته تصریح دارد که مؤمن باید شبانهروز خود را به سه قسمت تقسیم کند، زمانی برای نیایش و
عبادت پروردگار، زمانی برای تأمین هزینۀ زندگی و زمانی برای واداشتن نفس به لذتهایی که
حلال و مایۀ زیبایی است.
از یکسو، در
فرهنگ دینی ما تلاشگران عرصه زندگی و اقتصاد، نظیر مجاهدان در میدانهای
نبرد به شمار میروند: «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله».
از طرف دیگر اما تعالیم اخلاقی به ما میگوید: «ای فرزند آدم! اندوه روز نیامده را بر امروز بار مکن که اگر آن روز نرسیده از عمر تو باشد، خدای در آن روز روزیت را میرساند».
و....
اگر در برخی موارد سخنان به ظاهر متناقضی از پیشوایان دینی ما مشاهده میشود؛ برای جلوگیری از افراط و تفریطهایی است که در جامعه بروز میکرد. گاهی تفکر صوفیگری و عزلت و گاهی
تکاثر و رویآوری به دنیا به شیوه افراطی، این بود که آنان برای حفظ
اعتدال به تناسب سخنانی میفرمودند که بهظاهر متناقض به نظر میرسد؛ اما هنگامیکه ما امروزه در جامعه خود مینگریم، میبینیم که چگونه افرادی از قشرها و اصناف مختلف در تکاپوی جمعآوری ثروتاند، حتی از راههایی غیر از حرفهای که با آن سر و کار دارند. کسی که بهعنوان مثال
شغل و حرفهاش ساخت و ساز
مسکن است، طبیعی است که از این راه امرار معاش میکند، هم مسکنی میسازد در چهارچوب استانداردهای تعریف شده ساخت و ساز که دیگران از آن بهره میبرند و هم خود هزینه زندگیاش را از این طریق تأمین میکند؛ اما کسانی که چون امروز
پول و درآمد در این شغل است، همۀ تلاش خود را در این راه صرف میکنند، تا از این طریق به انباشت ثروت برسند و به دنبال سودجویی از هر طریق هستند، نظم اقتصادی جامعه را برهم میزنند، روایاتی از این دست میتواند ناظر به این شیوه از درآمدها باشد.
قرآن کریم در مورد پرهیز از
افراط و تفریط و رویکرد به شیوه اعتدال میفرماید: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا»؛
هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک
انفاق و بخشش منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی!
امام علی ـ علیهالسلام ـ در مورد رعایت اعتدال در زندگی میفرماید: «بخشنده باش اما زیادهروی نکن، در زندگی حسابگر باش اما سختگیر مباش».
همانگونه که میدانید در
علم اخلاق آرزو بر دو قسم است.
آرزوهای صادق، مثبت و سازنده که همچون آب
حیات، وجود آدمی را سیراب و پرثمر ساخته و نشاط و معنویت
انسان را بیشتر میکند.
آرزوهای کاذب و دور و دراز و به تعبیر دیگر، طول امل که از مهمترین رذایل اخلاقی بوده و انسان را از خدا دور ساخته و به انواع گناهان آلوده میکند.
البته اصل آرزو و امید نهتنها مذموم و نکوهیده نیست، بلکه نقشی بسیار مهم در زندگی و پیشرفت انسان در جنبههای مادی و معنوی بشر دارد. اگر آرزوها متوجه ارزشهای والای انسانی باشند و یا جنبه مردمی و اجتماعی پیدا کنند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسانها و درجات
کمال قرار گیرند، انسان را به تلاش و کوشش بیشتر در این راهها وامیدارند. اصولاً همت انسان به اندازه آرزوهای مثبت اوست، هر قدر دامنه آنها گستردهتر باشد، همت او والاتر است.
اما آرزوهای دراز چنانکه عالمان اخلاق میگویند: این است که انسان برای خود در این دنیا زندگی بسیار طولانی در نظر بگیرد و باورش شود که عمری بسیار دراز دارد و با میل و رغبت به تمام جوانب و لوازم بقای در آن (نظیر جمعآوری مال،
ثروت،
خانواده، مسکن و...) بپردازد.
به بیان دیگر، آرزوهای دراز یعنی امیدهای بسیار در دنیا و توقع بقای در آن.
این چنین
فکر و تلاشی از رذایل اخلاقی محسوب میشود؛ چراکه تصور و برداشت این چنینی از زندگی دنیا و
حب و علاقه به توابع آن (از مال، ثروت، زن، زندگی و...) موجب
انس به آنها شده و باعث لذت بردن در زمان طولانی است و نتیجه آن سنگینی جدایی و دل کندن از آنها خواهد شد. آرزوهای دراز باعث میشود تا
قلب و فکر انسان از
تفکر در
مرگ و
معاد غافل شود. مرگی که باعث جدایی انسان از اینها خواهد شد و هر چیزی را که انسان از آن کراهت داشته باشد، از خویش دور میکند و سعی میکند از آن فاصله بگیرد. انسانی که به آرزوهای پوچ مشغول و سرگرم شد و به دنیا و لذتهای آن دل بست، همیشه چیزی را آرزو میکند که مطابق با خواستهاش باشد و خواستهاش نیز بقای در این دنیاست. لذا سرچشمه آرزوهای دراز حب و علاقه به دنیاست.
آیندهنگری نوعی تدبیر است که هر عاقلی به آن نیاز دارد؛ زیرا هر کس باید برای زندگی آینده و هدف خود برنامهریزی کند و فراز و نشیب کار را بسنجد، سپس با توجه به همه اینها یک برنامه جامع و قابل
عمل را طرح نماید و در عمل آن را دنبال نماید و در جهت برآوردنش کوشش و تلاش نماید؛ ولی آرزوهای طولانی که در تعالیم دینی ما مورد نکوهش قرار گرفته، همان بلندپروازیهای خیالی و نفسانی هستند که انسان را به خود مشغول میسازند و موجب غفلت میشوند.
آیندهنگری و برنامهریزی برای آینده، به انسان
آرامش و به زندگی امید میدهد. نشاط روحی و روانی را به دنبال دارد؛ ولی آمال و آرزوهای طولانی، حسرت و دستیابی به امور غیر معقول را در دل ماندگار میکند و زندگی را تلخ کرده، آرامش را از بین میبرد.
کسانی که در زندگی دارای برنامهاند، ضمن پرداختن به مسائل مادی از دیگر وظایف دینی و اخلاقی غافل نخواهند شد؛ اما افرادی که آرزوهای دراز دارند، این آمال و آرزوهاست که آنان را به خود مشغول کرده و از یاد خدا،
قیامت و ... غافل میکند: «
ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ »؛
بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد؛ ولی بهزودی خواهند فهمید!
مراجعه به
قرآن کریم به ما میآموزد که اگر گردآوری
مال و ثروت با انگیزه مصرف مثبت و بهینه و پسانداز در کارهای خیر باشد، نهتنها مصداق آرزوهای دراز نیست که چهبسا پسندیده بوده و مورد تأیید است. برخی از موارد و مصادیق پساندازهای مثبت از نگاه قرآن کریم چنین است.
==مصداقهای پسانداز مثبت از دیدگاه قرآن=====۱. ایثار===
جمعآوری مال و پسانداز، اگر برای ایثار باشد، مصداق آرزوهای دراز نیست. در این باره
قرآن کریم چنین میفرماید:
====آیه ۱۷۷ سوره بقره====
«
وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ »؛
«و مال (خود) را با همه علاقهای که به آن دارد، به خویشاوندان و
یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان،
انفاق میکند».
====آیه ۱۱۱ سوره توبه====
«
إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّ ة»؛
«خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده که (در برابرش)
بهشت برای آنان باشد».
بدیهی است که معامله با خدا از راه مال و سرمایه، در مرحله نخست بهرهمندی از مال و
سرمایه است و این نیز جز از راه تلاش در جهت کسب درآمد میسر نیست؛ یعنی انسان برای اینکه بتواند با خدا
معامله کند و خداوند خریدار مال و سرمایهاش باشد، باید تلاش و کوشش اقتصادی داشته باشد، البته از راه مشروع.
====آیه ۹ سوره حشر====
«
وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ».
«آنها را بر خود مقدم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند کسانی که از
بخل و حرص نفس خویش باز داشته شدهاند رستگاراناند».
====معنای ایثار====
«ایثار» از ماده «اثر» به معنای تقدیم داشتن و ترجیح دادن دیگران بر خود است. عمل ایثار در خارج یعنی مقدم داشتن دیگران بر خود و این حب خداست که رنج و غم دیگران، ایثارگر را تحت تأثیر قرار میدهد و در دل وی نسبت به آنها ایجاد مهر و عاطفه میکند. هدف ایثارگر به او اجازه میدهد هر چه بتواند برای مصرف ایثارگرانهاش پسانداز کند و در مصرف آن کوشش به عمل آورد؛ زیرا آن کس که خود را به درجه ایثار برساند، خصلتهایی از قبیل حریت، کرم، الفت،
قناعت، مساوات و ... را پشت سر نهاده است و با ایثار خود حسن
معاشرت،
صله رحم، سخای طبع و علو همت خود را نشان میدهد. اینگونه افراد چون تضمین اخلاقی دارند، میتوانند در راه اهداف خود
ثروت بیندوزند و پسانداز کنند؛ زیرا محصول پسانداز آنها به نفع محرومان و نیازمندان است. نیز این ایثارگران سختکوشاند که با ایثار مالی قادر به گذشتهای اخلاقی دیگر نیز خواهند شد.
«
یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیم »؛
«(انفاقِ شما، مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند (و توجه به آیین خدا، آنها را از وطنهای خویش آواره ساخته و شرکت در میدانِ
جهاد، به آنها اجازه نمیدهد تا برای تأمین هزینه زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند) نمیتوانند مسافرتی کنند (و سرمایهای به دست آورند) و از شدت خویشتنداری، افراد ناآگاه آنها را بینیاز میپندارند؛ اما آنها را از چهرههایشان میشناسی و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمیخواهند. (این است مشخصات آنها!) و هر چیز خوبی در راه خدا
انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است».
عفاف و استغنای از مردم و عدم سؤال از روی نیاز در این آیه ستوده شده است. این مسئله ناظر به کسانی است که با وجود کار و تلاش، در اثر علل خارجی نتوانستهاند مایحتاج زندگیشان را تأمین کنند و درعینحال از فرط
عزت نفس، اظهار
حاجت به کسی نمیکنند. بهطور طبیعی درباره چنین کسانی جا ندارد گفته شود که باید تلاش کنند و پسانداز نمایند؛ ولی کسانی که قدرت کار دارند و میتوانند با کار بیشتر برای روز سختی خود پسانداز کنند تا محتاج مردم نشوند، امری است برای آنها ضروری و لازم.
اینان باید به پا خیزند و با تلاش و کوشش برای خود پسانداز کنند تا بتوانند در روز سختی روی پای خود بایستند و بهجای خدا رو بهسوی مردم نداشته باشند.
«
وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین ».
«و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد».
«
مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ ».
«کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه، یکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر میکند و خدا (از نظر قدرت و
رحمت)، وسیع و (به همه چیز) داناست».
از نگاه
قرآن کریم حداقل سه انگیزه برای پسانداز میتوان تصور نمود؛
اولاً، برای
ایثار و خدمت به مردم برای نیل به رضای
حق با وجود نیاز شخصی؛
ثانیاً، برای نیکوکاری و
احسان به دیگران؛
ثالثاً، به منظور بینیازی از مردم و حفظ مناعت طبع خود.
چنانکه
امام علی ـ علیهالسلام ـ از خدا میخواهد: « اللَّهمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ، وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ »؛
خدایا آبرویم را با بینیازی حفظ کن و با تنگدستی منزلت اجتماعی مرا کاهش مده.
آنچه از نظر
اسلام مردود و از مصادیق آرزوهای دراز شمرده می شود، تکاثر است؛ یعنی مسابقه در کثرت و فزونی مال. بدیهی است که بسیاری از ثروتاندوزیها، انگیزهای جز آرزوهای شیطانی
کبر و غرور ندارد؛ ازاینرو پساندازهایی که از روی
تفاخر و تکاثر فراهم آید، مایه
غفلت و غرور
انسان خواهد شد و قرآن نسبت به آن نظر منفی دارد.
آنجا که میفرماید: «
أَلْهاکُمُ التَّکاثُر•حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِر »؛
«افزونطلبی (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. تا آنجا که به دیدار
قبر ها رفتید (و
قبور مردگان خود را برشمردید و به آن افتخار کردید)»!
گفتنی است که
اسلام مخالف رفاه و آسایش نیست، اما این رفاه تا جایی مورد تأیید است که تکیهگاههای معنوی در پرتو رفاهطلبی ویران نشود. تلاشهای مادی تا جایی پسندیده است که تلاشگر
مسلمان بتواند از
اسباب و لوازم مادی به منعم حقیقی و
شکر نعمتهایش برسد.
شایان توجه است که اگر چه تلاش و کوشش برای رفاه در زندگی خوب است، اما تا زمانی که به تجملگرایی و تجملپرستی تبدیل نشود. تجملگرایی اگر چه به ظاهر با رفاهطلبی و زندگی با آسایش مادی بسیار نزدیک است، ولی در مفهوم با آن تفاوت دارد. رفاهطلب تنها در اندیشه آسایش خویش است؛ اما تجملگرا گذشته از آن در فکر آرایشها و تزئینات افراطی است و میکوشد تا شکل و ظاهر زندگی را با فرمها و مدلهای روز و مطابق با خواستههای زودگذر خود تطبیق دهد. البته که اسلام با پسانداز به انگیزه تجمل موافق نیست.
امیر
سخن علی ـ علیهالسلام ـ در این باره میفرماید:... پارسایان نقد دنیا و آینده آخرت را یکجا بردند. با دنیاداران در دنیایشان شرکت جستند، بیآنکه اهل دنیا در آخرت آنان شرکت جویند... اینان در بهترین محلههای مسکونی سکونت کرده و بهترین خوراکیها را خورده.... ولی با این تفاوت که در عین برخورداری از
نعمت رفاه با زاد و توشهای که آنها را به منزل میرساند و کالایی پر سود از این
جهان رخت بربستهند.
آری پارسایان و پرهیزکاران نعمتهای دنیا را برای ره
توشه آخرت میخواهند، نه برای دلبستگی دنیا و بقای در آن. هنگامیکه دلبستگی نسبت به ظواهر دنیا جای «
زهد» را گرفت و انسان در زرق و برق دنیا غرق شد، کمکم از خدا غافل میشود و زشتیها در نظرش بهصورت زیبایی جلوه میکند و او را گرفتار آرزوهای دور و دراز میسازد، لذا حق را به دست فراموشی سپرده و به آن پشت میکند.
در پایان تذکر این نکته نیز ضروری به نظر میرسد که پسانداز در شکل مطلوب آن هم، باید با
توکل و اعتقاد به رزاقیت
خداوند باشد، تا منجر به بدگمانی نسبت به خدا نشود؛ چراکه جمع مال و
ثروت به جهت ترس از سختی
معیشت در آینده، از آنجا که منجر به بدگمانی نسبت به رزاقیت خداوند است نیز، میتواند مورد نکوهش باشد. پساندازی که انسان فقط به فکر خویش باشد و در کنارش برادران دینی او به حداقلهای زندگی محتاج باشند. و....
پایگاه اسلام کوئست.